خلاصه عرفان در قرون اولیه مسیحی
در جهان مسیحیت در رابطه با تجربهی عرفانی و حیات روحی دو جریان متمایز شکل گرفته است. از یکسو ما با گروهی از عارفان مسیحی
مواجهیم که به اصطلاح خدامحورند؛ یعنی خدا نزد آنها، انسانوار نیست، وجود متمایز دارد. ولی با محبت عشق میتوان به او رسید و با او
اتحاد یافت. سلوک عرفانی مسیحیت از سه مرحله میگذرد. تزکیه، اشراق، اتحاد. عارفانی نظیر قدیس آگوستین و قدیسه کاترین جنوایی،
کاسین در این دسته قرار میگیرند که خدامحور میباشند.
از سوی دیگر گروهی از عارفان مسیحی از طریق احساس ارتباط مستقیم و شخصی با عیسی مسیح هدایت میشوند. برای آنان خدا، لطف
و عیسی مسیح یکی است و تجربهی دینی آنان حضور در محضر عیسای زنده است، یعنی عیسیمحورند. همانند: پطروس، پولس رسول و..
کلمه، آن هنگام که در حالت دعا و در صورت تجسد با ما سخن میگوید، باید سخنانش با توجه تام شنیده شود، همچنین « : فنلون میگوید
است وقتی که او بدون تجسد یافتن با ما سخن میگوید.
با آغاز قرن چهارم، به دوره پراهمیت دیگرى از رشد عرفان مسیحى مىرسیم. دورهاى که جامعه در حال رشد و سازمان دهى، در پى
جمعآورى عناصرى با منشأ مصرى، یونانى و لاتینى بود تا تجربه باطنى خود را فعلیت و غنا بخشد و به آموزه و فهم خود از خدا تنوع و
وحدت عطا کند. عارفان قرون اولیه مسیحیت، در واقع در جایگاه تابعین مسلمان هستند. یعنی حواریون را میشود معادل صحابه گرفت و
عارفان بعد از حواریون را نیز میتوان معادل تابعین گرفت. که معروفترین این عارفان عبارت بودند از:
- کلمنت اسکندری: وی در خانوادهای یونانی و بتپرست چشم به جهان گشود . او پس از ایمان آوردن به مسیح سفرهای بسیار کرد و در
محضر اساتی د مسیح ی متعددی مکتب دید. او از ششمین و آخرین معلم خود پانتانوس بسیار خشنود بود که مدرسه فلسف ی مسیحیای را در
اسکندریه اداره میکرد. کلمنت نزد او ماند و بالاخره در سال ۱۹۰ جانشین او شد. او به هنگام شروع جفایی که در سالهای ۲۰۲ و ۲۰۳
علیه مسیحیان ا عمال شد اسکندریه را ترک کرد و هرگز به آنجا بازنگشت. او در حدود سال ۲۱۵ در آسیای صغیر درگذشت.
کلمنت با تأکید بر تأمل درباره خدا به عنوان غایت موفقیت مسیحى و با بهرهگیرى از زبان رمزى فرهنگ یونانى  شامل مراتب سه گانه
 در جهت رشد نفس متأمل، پایههاى الاهیات عرفانى را بنا نهاد. در اُوریگن نیز دیدگاههاى شگفت انگیزى » تصفیه، اشراق و اتحاد «
میبینیم. اما نمىتوانیم در این دو نفر، زندگى فوق طبیعى را که مستلزم تسلیم کامل خویشتن و نشانه اتحاد کامل با خداست، بیابیم.
- اُوریگن؛ یا اوریگِنِس یا اوریژن: وی در حدود دوم و سوم.م در خانوادهای مسیحی در اسکندریه زاده شد. او زندگی خود را وقف زهد و
تقوی و دانش پژوهی کرده بود و دیدگاههای شگفتانگیزی داشت. او تمام عمر به کلیسای کاتولیک وفادار ماند، و دمتریوس اسقف اسکندریه،
او را به ریاست مدرسه علوم دینی منصوب کرد )مدرسهای که در آن اشخاص برای تعمید آماده میشدند(. اما پس از مدتی، با دمتریوس که
بهعنوان اسقف در پی اعمال نفوذ بیشتر بود، درافتاد و به قیصریه فلسطین رفت، و به فعالیت ادامه داد و بسیار مورد احترام بود. در دوران
جفای دسیان ۳ ( ۲۴۹ - ۲۵۱ ( اوریژن را به زندان انداختند و وحشیانه شکنجه کردند به این امید که ایمانش را انکار کند. اما او همچنان به
ایمانش وفادار ماند و بالاخره از زندان آزاد شد، و پس از چند سال در اثر آسیبها و جراحا ت وارد آمده، درگذشت.
- پولس رسول؛ شائول طرسوسی: او در خانوادهای یهودی از سبط بنیامین متولد شد. زادگاه او شهر طرسوس، از بلاد رومی، بود و به
همین جهت شهروند روم محسوب میشد. او تحصیلات تکمیلی خود را در اورشلیم نزد عالم یهودی، غملائیل، گذرانده و تعلیم یهودی را به
خوبی فرا گرفته بود. وی حرفهی خیمهدوزی را آموخته بود و از این راه کسب معاش میکرد. او یک فریسی متشرع و پایبند بود و به سنت
در دین یهود از اکثر همسالان خود سبقت میجستم و در تقالید اجداد خود به غایت غیور « : یهودی تعصب داشت. طبق گفته خودش
» میبودم
از جوانی با دین جدید، یعنی مسیحیت، مبارزه میکرد، تا اینکه به شکنجهگر تمام عیار مسیحیان تبدیل شد. او که عیسی مسیح را ندیده بود،
چند سال پس از صعود او، نزد کاهن اعظم رفت و تقاضای معرفینامههایی به کنیسههای دمشق کرد تا بدانجا رفته، مسیحیانی که به آنجا
گریختهاند، را بازگرداند. به گفتهی کتاب اعمال رسولان در نزدیکی دمشق نوری از آسمان در اطراف او تابید. او به زمین افتاد و صدایی شنید
من عیسی مسیح هستم، « : پاسخ آمد »؟ خداوندا تو کیستی « که میگفت: "ای شائول، شائول، چرا بر من جفا میکنی؟" شائول پرسید
بدین ترتیب پولس .» همان کسی که تو بر او جفا میکنی، ولی برخیز و به شهر برو و در آنجا به تو گفته خواهد شد که چه باید بکنی
تغییر کیش داد و شروع به ترویج مسیحیت کرد.
اهمیت نامههاى پولس قدّیس صرفاً در عظمت عرفانى نویسنده آنها و نیروى منحصربه فردش در توصیف مراوده اسرارآمیز شخص مسیحى
با مسیح نیست، بلکه در واقع، بیشتر به جهت این واقعیت است که در میان مخاطبان پولس قدّیس، افرادى وجود داشتند که استعداد فهم
عمق، گستردگى و علّو بیان او را داشتند؛ یعنى توانایى مشارکت در مکاشفات و لذت معنوى او را دارا بودند. این بدان معناست که در جامعه
اولیه مسیحى، تجربه عرفانى پولس قدّیس از نظر نوع، بى نظیر نبود، بلکه به لحاظ مرتبه، جایگاهى بى نظیر داشت.
در مجموع میتوان گفت؛ حیات مسیحیت مدیون پولس رسول است. به طوری که پولس را دومین بنیانگذار مسیحیت میدانند. و تداوم حیات
مسیحیت نیز مدیون تلاشها، فعالیتها و رسالهها، مخصوصا نامههای وی میباشد. پولس به عنوان یک یهودی معتقد از یک خاندان بزرگ
یهودی)بنیامین( و به عنوان یک نجیبزاده و شهروند شناخته شده رومی که؛ در پی یک مکاشفه در نزدیکی دمشق به دین مسیحیت گروید
و مرید عیسی شد، توانست قوانین شریعت یهودیت را بشکند و مسیح را نه تنها در دنیای یهودیت، بلکه برای عموم معرفی نموده و در کل
جهان گسترش دهد. از جمله کارهای مهم وی سفرهای تبلیغاتی او به شهرهای بزرگ و کوچک و ساخت کلیساهای متعدد در آن شهرها
بود، که خیلی از آن کلیساها هنوز پابرجا و قابل استفاده میباشند. به طوری که وی را بزرگترین و مؤثرترین مبلغ مسیحیت اولیه میدانند.
ولی آنچه که بیش از تمامی کارهای وی اهمیت دارد نامههای وی میباشد که باعث زنده نگه داشتن ادبیات و فرهنگ معنوی مسیحیت
شده است. در سنت مسیحی از مجموع ۲7 کتاب موجود در مجموعهی عهد جدید ۱۳ نامه ]رساله[ به پولس منسوب بوده است. از اینرو
پولس را بوجودآورنده نظام الهیاتی خاص مسیحیت میدانند. و وی را به عنوان نخستین الهیدان کلیساهای مسیحیت میشناسند.
- یوحنای زرین دهان: یکی از بزرگترین روحانیان و قدیسان مسیحی است که او را پدر کلیسای ارتدوکس میشناسند. وی در سال ۳۴۴ .م
در انطاکیه به دنیا آمده و تمام عمر خود را وقف کلیسا و تلیغ میسحیت کرد و در نهایت نیز در تبعید درگذشت. یوحنا را به دلیل فصاحت در
سخن و نفوذ کلامش، لقب زریندهان گرفت. از اینرو مریدان و عرفای هم عصر وی، از کلام وی درس و الهامات زیادی گرفتهاند و اثرگذار
بر همعصران خود بوده است. که کاسین را میتوان یکی از مریدان وی دانست.
- اگوستین قدیس: اگوستین، که در سال ۳۵۴ م در شمال آفریقا زاده شد و با طبعى شهوتگرا و حریص به تجربه، توانست طیف وسیعى
از واکنشها را از خود بروز دهد. براى مثال؛ هم در طلب حقیقت و جمال بود و هم عاشق و دوستى بىباک؛ از خمیرمایهاى بود که نوکیشان
بزرگ از همان خمیرمایه ساخته شدهاند. او در سى و دو سالگى؛ به آیین مسیحیت درآمد. واقعیت و هر امر سابق بر آن در این زندگى سخت
». خدایا! قلوب ما همواره بىتابند تا در تو آرام گیرند « : و متغیّر، در این برجستهترین کلام او آمده است
از یکسو با کتاب اعترافات او مواجه میشویم. این کتاب از جهات مختلف دارای اهمیت فراوان است. یکی این که در این کتاب گزارشهای
گسترده ای از الطاف بیپایان الهی و خلسه های اگوستین به چشم میخورد و دیگر آنکه آگوستین قدیس سعی میکند اندیشههای سابق را
رنگ عرفانی دهد و به آن اصالت معنوی بخشد. از سوی دیگر آگوستین در کتاب عظمت روح مرحلهی آخر صعود معنوی را توصیف کرده،
وصول به حیات روحانی به همراه آرامش را به تجلی مینشیند. آگوستین با اشتیاق به احسان و میل به رها شدن، محبت خدا را به موجی
خروشان در درون خود تبدیل میکند و با تکیه بر عشقی بزرگ تا بدانجا خانهی روح خود را وسعت می بخشد که قلبی به بزرگی عشق خدا
پیدا میکند. در این صورت او به خداپرستی تجربی مبدل شده واجد تجربهی بیواسطهی مواجهه با خدا میشود .
اهمیت اگوستین قدّیس از دو جهت است: اول اینکه او یک عارف بزرگ طبیعى )عقلى( با توانایى قابل توجه در خودکاوى و فن بیان است.
دوم، او اندیشه یونانى و احساس دینى را به مسیر اصلى عرفان مسیحى وارد ساخت و رنگى به آن بخشید که هرگز آن را از دست نداده
است. تأثیر فلوطین، عارف صاحب خلسه ونوافلاطونى بزرگ ) ۲۰۴  ۲7۰ م(، در تشکیل چارچوبى که اگوستین توانست تجربه خود از حیات
جاودانى را در آن وصف کند، قطعى و حتمى است. اگر فلوطین آن چنان که فیلسوف بزرگى بود، عارف بزرگى نبود، آثارش چنان زیاد در
اگوستین مؤثر واقع نمى شد. اگر اگوستین عارف بزرگى نشده بود، نمى توانست مفاهیم فلوطینى از خدا را با حرارت و نورى که آن مفاهیم
را مجارى الهام الاهى ساخت، سرشار سازد.
براى داشتن تجربه اى عرفانى که هنوز فراتر از شایستگى روحى اش بود، از دو امر ناشى مى شد: » خانه تنگ روح او « این کشش در
نخست، به واسطه کشفى نو و آمیخته با فروتنى از معنویت مسیحى، که در مطالعه مکرر نامههاى پولس قدّیس در آن مقطع بحرانى از
زندگى حاصل کرد و دوم، به دلیل تأثیرپذیرى شخصى از برخى انسان هاى مؤمن مسیحى. بدین سان، وصول او به خدا در آخر امر، نتیجه
فاصله بسیار » پرواز یك }روح{ تنها به سوى }یگانه{ تنها « مستقیم تأثیرات تاریخى و اجتماعى بود و در واقع، با کلام فلوطین، یعنى
دارد.
در نهایت، تاریخ زندگى آنتونى قدّیس و راهبان مصرى، که توسط دوستش پونتى سیانوس برایش گفته شد، اشتیاق اگوستین را براى
ازخودگذشتگى شجاعانه برانگیخت و او را واداشت تا فرومایگى زندگى گذشتهاش را دریابد. در همان لحظه، غرور و خودبینى در او کشته شد
و معنویت در وى تولد یافت.
اگوستین، با آغاز دوباره آن زندگى عقلى و عملى کامل، که از شاخصههاى دوره جوانى او بود، یکى از بزرگترین مصادیق یگانگى تأملات
یاد مىکند  تحقق بخشید. » پیوند مارتا و مریم « عرفانى با عمل را  چنان که قدّیسه ترزا از آن با عنوان
- کاسین: یکی از عارفان مسیحی در دورههای اولیهی مسیحیت است که نمادی از فرهنگ معنوی مسیحیت میباشد. در میان مخاطبان و
شاگردان پولس افرادی وجود دارند که دارای استعداد عمیق و مکاشفات معنوی بلند میباشند که یکی از آنها کاسین قدیس محسوب میشود.
تجربه های عرفانی ممتاز خود را بیان میکند. او در خلال این یافتهها و مکاشفات » گفتوگوها « کاسین در کتاب پراهمیت خود تحت عنوان
به اسرار حیات عرفانی و مراقبه های مربوط به حیات باطنی اشاراتی ارزنده دارد .
را نگاشت. این کتاب برای سالیان طولانی » گفتوگوها « کاسین بعد از آن که سالیانی در صحراها و دیرهای مصر به ریاضت پرداخت کتاب
جزء برنامهی معنوی راهبان مسیحی شد. کاسین ارتباط با خدا را امری امکان پذیر دانست و نشان داد که با تزکیه نفس میتوان به حالتی از
پرستش و ستایش خالصانه رسید و در نهایت مرتبهای متعالی از شهود خدا و محبت نسبت به او را به دست آورد.
همهی آنچه میطلبیم و به « : عبارت مشهوری از کاسین بهجا مانده است که دیدگاه عرفانی وی را که برمبنای خدامحوریست، آشکار میکند
آن عشق میورزیم؛ همهی آنچه میجوئیم و در اشتیاق آنیم؛ همهی آنچه میپنداریم و درمییابیم؛ و همهی آنچه دربارهاش سخن
.» میگوئیم و به آن امیدواریم؛ خداست
- دیونیسیوس آریوپاگوسی: راهبی مسیحی که در اواخر قرن پنجم و نیمهی اول قرن ششم میلادی زندگی میکرد . او در آثارش که به
زبان یونانی نوشته شده است، خود را شاگرد پولس قدیس معرفی کرد. وقتی پولس به آتن رفت و در بارهی مسیح سخن گفت کسی به
حرف های او اعتناء نکرد جزء چند نفر از جمله دیونیسیوس به مسیحیت گروید. "بعضی استهزاء نمودند و بعضی گفتند مرتبهی دیگر در این
امر از تو خواهیم شنید. و همچنین پولوس از میان ایشان بیرون رفت. لیکن چند نفر بدو پیوسته ایمان آوردند که از جملهی ایشان دیونیسیوس
آریوباغی بود". اینکه چطور شد که او شاگرد پولس معرفی شد؛ آیا خودش اینگونه در آثارش خود را معرفی کرد و یا اینکه اشتباه دیگران بود
دقیقا مشخص نیست. به خاطر شاگردی پولس مکتوبات او از اعتبار فراوانی برخوردار شد. ودر کنار آگوستین و بوئتیوس یکی از سه شخصیت
تاثیرگذار در قرون وسطی گردید؛ در عرفان مسیحی نیز تاثیر به سزایی داشت.
وی نویسنده بزرگی بود که در ترکیب کامل تأثیرات مسیحى و یونانى مآبى که عارفان مسیحى بعدى را تغذیه فکرى کرده، سهم زیادى
داشته است. اگر آنان از طریق کاسین تعالیم خلوت گزینان مسیحى در باب عبادت را دریافت کردند و اگوستین به آنها مفهومى عمیقتر و
پربارتر از ارتباط خدا با روح انسانى اعطا کرد، این نویسنده پر رمز و راز، موسوم به دیونیسیوس آریوپاگوسى )آریوپاغى(، که از طریق
پروکلوس از افکار مابعدالطبیعى فلوطین متأثر بود، یک احساس تازه و آمیخته به خشیت را از تعالى خداى جستوجوناپذیر به مسیحیت وارد
ساخت.
در مطالعه آثار دیونیسیوس باید به یاد داشته باشیم که او تلاش دارد یک تجربه غیرعقلى و در حقیقت فراعقلى، یعنى عروج روح به سوى
یا جهل که وى از » ظلمت الوهى « . خدا، را به وسیله زبان عقلى به عاریت گرفته شده از فلسفه  و در اصل از پروکلوس  توصیف کند
آن سخن مىگوید، یک حالت روان شناختى است که در آن، روح حالت برخوردارى محض یا مکاشفه را جایگزین تفکر برهانى مىکند و در
نائل مىشود. » وحدت با او، که فوق همه دانشها و همه وجود است « اینجاست که روح به
بیان ما به میزان صعود روح ما وابستگى دارد. اما هنگامى که این صعود به انجام رسید، بیانْ یك سره متوقف مىشود و در « : او مىگوید
». دریاى وصف ناپذیر غرق مىشود
در واقع وی توانست با ارائه مصرانه اسرار ماوراءالطبیعی گوهر الوهی؛ برای تعمیق و غنای شهود عرفانی؛ کارهای بسیار بزرگی انجام دهد.
است که تمامی دریافتهای جزئی انسان از خدا را در خود جای میدهد. » وجود فوق موجود، و وجود نامخلوق « ؛ این گوهر الوهی
- بندیکت نرسیا: یا بندیکت قدیس؛ یکی از قدیسان مسیحیت است که در تاریخ ) ۴۸۰ م( میزیسته است. به عنوان قدیس حامی اروپا و
دانش آموزان است. قدیس حامی یا محافظ قدیسی است که در بسیاری از فرقههای مسیحیت به عنوان روح محافظ یا مدافع آسمانی یک
ملت، مکان، پیشه، فعالیت، طبقه، قبیله، خانواده یا شخص در نظر گرفته میشود. در حال حاضر، قدیس حامی به عنوان یک ماهیت متافیزیکی
شناخته میشود، این باور در میان معتقدین بدین گونه ماهیتها وجود دارد که قدیسین محافظ توانایی شفاعت بسیاری از اتهامات و بزهها را
دارای میباشند.
___________________________________________________________________
در مجموع جامعه مسیحى هیچ گاه از عارفان، یعنى کسانى با توانایى دریافت بیواسطه خدا و امور معنوى، خالى نبوده است. در عین حال،
دورههایى وجود داشته که به نظر مىرسد در آنها، این استعداد عرفانى به درجه بالایى از حیات آگاهانه خود ارتقا یافته و در شخصیتى بزرگ
یا گروهى از اشخاص بزرگ ظهور و بروز یافته است، که در بالا به چند تن از آنها اشاره شد. سپس این استعداد شکوفا مىشود و سرآغاز
جریان تازهاى از اندیشهها و احساسات مرتبط با اسرار بیپایان الاهى مىشود.
این زنجیره عرفانی با ادبیات درآمیخته و ادبیات عرفانی مسیحیت را بوجود آورده است. و عارفان حلقههای بودهاند که این زنیجیره را از عهد
صدر مسیحیت تا قرون وسطی و سپس تا قرون حاضر تدام بخشیدهاند و ضامن حیات مسیحیت گشتهاند.
___________________________________________________________________
*انسانشناسی و فرشتهشناسی پولس رسول
نامههای پولس رسول
۱ - رومیان)اشرافزادگان(: از جایگاه یک شاهزاده مقتدر؛ محکم و قاطع با آنها روبرو شد.
۲ - قرنتیان: از جایگاه یک خطیب ادیب؛ با سرزنشگری با آنها روبرو شد.
۳ - غلاطیان: از جایگاه یک ناصح مبارز روحانی؛ عتابگر با آنها روبرو شد.
۴ - تسالونیکیان: از جایگاه یک پدر مهربان و شفیق؛ مشوق و قدردان آنها بود.
۵ - افسسیان: از جایگاه یک عارف وارسته که اسرار ازل را میداند؛ رمزورانه با آنها روبرو شد.
6 - فیلپیان: از جایگاه یک زاهد و رسول از جان گذشته؛ بشارت دهنده با آنها روبرو شد.
7 - کولسیان: مسیحی معتقد و تسلیم مسیحمحور؛ هشداردهند و رعبآور با آنها روبرو شد.
از: شیوا نیرومند

Template Design:Afzadi