بتول صمدی [1]

موضوع مقاله :

برهمنان

چکیده

 دراین مقاله به موضوع برهمنان پرداخته شدواین نتیجه بدست آمد که انان به دو معنا در بین اقوام هندظاهر شدندیکی به معنای حقیقت مطلق یا خدا ودیگری پیشوا وروحانی

وظیفه اصلی برهمنان مطالعه وتعلیم وداها واجرای مراسم دینی بودوحق هر گونه کار و پرداختن به اموری که هدف آن جمع مال بودنداشتندکتب مقدس دین برهمن یکی برهمنان ها یااصول اعمال دینی ودیگری اوپانیشاد ها یامحاورات محرمانه بود.

یکی از مباحث مهم برهمن بحث در باره ی مهاجرت وانتقال روح  یا سمساره بودکه به آن تناسخ می گفتندوبدین معنا بود که روح بعد از مرگ به کالبد دیگری انتقال پیدا می کرد

 کلیدواژه.برهمنان-اوبانیشادها-وادانتا

 برهمن به معنای بیشوای روحانی است همچنین طبقه ی برهم.ن از بر جسته ترین مردم هندوستان بودند.برهمنان برای تثبیت مقام خود در ردیف اول جامعه از آیین ودایی مذهبی بیرون آوردندکه ان را دین برهمن نامیدند برهمن جهان را به دو شکل نمایان می سازدهستی مطلق را از دنیایی که به آن شباهت داردجدا می سازد
دین برهمن سه راه نجات معرفی می کند .1-عمل 2-علم 3-بهکتی.

براهمه طبقه  اعلی در آیین هندو و در نظام طبقاتی هند می باشند و وظیفه  اصلی برهمن مطالعه و تعلیم وداها و اجرای مراسم دینی است . منشاء برآمدن براهمه روشن نیست و از قدیمترین زمانی که از آن خبر داریم برهمنها در هند قدرت داشته اند. برهمن حق پرداختن به کارهایی که هدف آنها بدست آوردن مال است ندارد. یکی از مسایل اساسی دین برهمن بحث درباره شخصیت برهمن یا «نفس جهان» و آتمن یا نفس انسان است. دیگر مبحث مهاجرت و انتقال ارواح است که سمسارا Samâra نام داردا[2].

 بَرَهمَن (دِوَناگَری: ब्रह्म) واژه‌ایست که از زبان هندی به زبان فارسی آمده و به معنای پیشوا و روحانی برهمایی است. همچنین طبقه برهمنان برجسته‌ترین طبقه درمیان گروههای مردم در هندوستان بوده . برهمن (brahma ब्रह्म) یا برهمان، ن آخر آن بیانگر حالت فاعلی است. برهمن از ریشه brh در زبان سانسکریت به معنی رشد و گسترش است. واژه برهمن به صورت اسم مذکر به معنی روحانی است اما اسم خنثی برهمن به معنی حقیقت مطلق یا خداوند است. برخی واژه برهما و واژه ابراهیم را از یک ریشه دانسته‌اند و همچنین ریشه مشترکی بین ادیان ابراهیمی  و آیین برهمایی قائل شده‌اند در یک کتاب قدیمی هندی چنین آمده‌است که "در زمان‌های دور شی ای که نه می توان آن را با نامی توصیف نمود و نه شکل آن مشخص و معلوم بوده وجود داشته‌است. این شی زمین و آسمان را پوشانده بود و زمانی که خدایان این شی را دیدند، آن را گرفته و با صورت بر زمین کوفتند. هنگام پرت کردن این شی بر روی زمین خدایان خود نیز به آن چسبیدند. برهما که شی را توسط خدایان تسخیر نموده بود آن را وستا-پروشا نامید". ولواهسن توضیح می دهد که نام اطلاق شده به این شکل ماندالا می باشد. بنابراین وستا-پروشا ماندالا در واقع فرمی است که وجود و دنیای پدیده‌ها تابع آن هستند. وستا-پروشا ماندالا تصوری از قوانین حاکم بر جهان است که انسان نیز مانند زمینی که بر روی آن می زید مقهور آن می باشد..  تکب مقدس دین برهمن یکی برهمناها یا اصول اعمال دین و عبادات و افسون برای روحانیان است و دیگری اوپانیشادها یا محاورات محرمانه نام دارد. برهمناها باید بین هشتصد و ششصد قبل از میلاد تالیف شده باشد. این متون شامل مطالبی مربوط به قربانی و اع

 دین و اشتقاق کلمات و افسانه های خدایان است. اوپانیشادها باید بین سالهای ششصد و سیصد قبل از میلاد تالیف شده باشد و آنها را، ودانتا، یعنی نتیجه یا پایان ودا می نامند.

براهمه طبقه اعلی در آیین هندو و در نظام طبقاتی هند هستند. و وظیفه  اصلی برهمن مطالعه و تعلیم وداها و اجرای مراسم دینی است . منشاء برآمدن براهمه روشن نیست و از قدیمترین زمانی که از آن خبر داریم برهمنها در هند قدرت داشته اند. برهمن حق پرداختن به کارهایی که هدف آنها بدست آوردن مال است ندارد، و مالک چیزی نتواند بود.  

زندگی برهمن به چهار مرحله تقسیم میشود و در مرحله  چهارم بطور کلی از این دنیا و علایق آن منقطع میشود و هم ّ خود را وقف کارهای نیک و تفکر در امور الهی می کند. دانشمندان ایشان   مردم سلابور هند  برهمن اند.

دین برهمن و مسائل اساسی آن.

  درقرن نهم یا هشتم قبل از میلاد . برهمنان برای تثبیت مقام خود در ردیف اول جامعه از آیین ودا دینی مذهبی بیرون آوردند که آن را دین برهمن  Brahmanisme نامیدند.

دین برهمن جهان را به دو شکل نمایان می سازد و هستی و من مطلق را از دنیایی که به آنان شباهت دارد جدا می کند. هستی مطلق را وحدت وجود و سایر امور را کثرت نام می دهد.
یکی از مسایل اساسی دین برهمن بحث درباره شخصیت برهمن یا «نفس جهان» و آتمن یا نفس انسان است. دیگر مبحث مهاجرت و انتقال ارواح است که سمسارا Samâra نام دارد .

سمساره یا تناسخ بدین معنا است که روح بعد از مرگِ بدن به کالبد دیگری انتقال یافته و تولدی جدید می یابد. ا ین تولدها ممکن است بی انتها باشند. لذا روح در یک گردش دولاب گونه در حال انتقال به بدن جدید است، روح در این تحولات و انتقالات گوهر ذاتی خود راعوض نمی کند. اگر روح در [3]بدن شخص بدکاری باشد و او نظام کاست را رعایت نکرده باشد، پس از مرگ کیفر او این است که به جسم شخص پست تری که ممکن است حتی کالبد حیوانی باشد برود و اگر در بدن آدم خوبی باشد روح بعد از انتقال ممکن است به بدن مقام بالاتری در نظام کاست انتقال یابد. لذا تمام اعمال در سرنوشت انسان مؤثرند و هیچ چیز دیگر مثل توبه، انابه، شفاعت، عفو و غفران تأثیری در آینده ی انسان ندارد. بنابراین بر قانون سمساره، قانونی بالاتر حاکم است که قانون عمل و عکس العمل است. یعنی کیفیت انتقالِ روح به کالبد بعدی بسته به عمل کالبد قبلی است. به این قانون حاکم، قانون کَرمه  اطلاق می

 حالت انتقال روح از بدنی به بدن دیگر برای روح، حالت تحیر و سرگردانی در پی دارد. برای خروج از این حالت راهی جز کشتن خواهش های نفسانی نیست، تا اینکه روح از گردونه ی تناسخ خارج شود و به آتمن یا روح کل بپیوندد و به نجات یا مُکشه نایل اید.   فلسفی هند، ج1، ص  . وازایش یا تناسخ یا باززایی (به انگلیسی: Reincarnation) یعنی زاییده شدن دوباره پس از مرگ، با اختلافاتی در مفهوم، از اعتقادات ادیانی مانند دائو، بوداگرایی، هندوگرایی، مانوی، برهمایی، جینیسم، سیکیسم، اهل حق (یارسان) و غُلات شیعه است. برمبنای تناسخ هستی واقعی یکیست و تمام هستیها پرتوی از آن هستی است و آن هستی یگانه همان برهمن است که همان عالم کبیر و روح جهان است و هر چیز جز او سایه ای از هستی اوست بر این اساس روح انسان عالم صغیر است که خود نیز پرتوی از روح برهمن است و رستگاری انسان در رهایی از تولد دوباره یا تناسخ اوست برپایه این اصل روح انسان تا قبل از تزکیه و پاکی کامل بارها در بدنهای مختلف وارد شده و به این جهان بر میگردد و کیفیت زندگی کنونی او بسته به رفتار و کردار نیک انسان در زندگی گذشته اش دارد و راه نجات او مدد از شهود و درونگرایی و توجه به حقیقت است تا بتواند به حقیقت مطلق بپیوندد. برای انسان هیچ عذابی دردناکتر از این نیست که تا پشت دربروی ولی تورا راه نداده و برت گردانند. بطور کلی تناسخ یا انتقال روح انسان به موجودی دیگر 4 نوع است: 1- نسخ یا انتقال روح انسان به انسان دیگر2- مسخ: انتقال روح به حیوان 3- فسخ: انتقال روح به گیاه و رسخ: انتقال روح به جمادکتب مقدس برهمنان  مربوط به دوره ای چهار صد ساله است که تا اواخر قرن سوم قبل از میلاد ادامه داشته است. این اسم در زبانِ سنسکریت به معنای «حضور در مجلس معلم» می باشد. مضامین این کتاب عمدتاً از برهمن ها است و البته قرائتی وجود دارد که نشان می دهد دیگر اصناف هند و خصوصاً کشتریه ها در تدوین برخی از اجزای آن شریک بوده اند

اوپانیشادها (تلفظ دقیق‌تر ولی کمتر رایج: اوپَه‌نیشَدها) یا ودانتا از کهنترین متون مینوی آئین هندو هستند که به دوره برهمایی بازمی‌گردند. اوپانیشادها تأثیر شگرفی بر فلسفه و دین هندو داشته‌اند و مفاهیم باطنی این آئین را بیان نموده‌اند.

از میان متون دینی هندوئیسم، اوپانیشاد، توجه دین‌پژوهان را بیشتر به خود جلب کرده‌است، زیرا این متون اوج و پایان آموزه‌های ودایی (ودانته) است، که نمایانگر گذر از چندخدایی و گرایش به یک‌خدایی و وحدت وجود است.

در اوپانیشادها تبیین «حقیقتی» که ساری و جاری در همه پدیده‌های جهان است، جایگزین سرود و ستایش ایزدان و ایزدبانوان شده‌است. مشخصه اصلیِ این متون گذر از عین به ذهن و عبور از اندیشیدن درباره شگفتی جهان خارج به تأمل درونی است.

در اوپانیشاد، نمودها و پدیده‌های طبیعی مانند: باد، آب، آتش، آسمان، و خورشید که ایزدان مورد پرستش هندوان بودند به عنوان جلوه‌ای از وجود خدا پنداشته شدند                        

 اوپانیشادها بین سالهای ششصد و سیصد قبل از میلاد تالیف شده باشد و آنها را، ودانتا، یعنی نتیجه یا پایان ودا می نامند اوپانیشادها (تلفظ دقیق‌تر ولی کمتر رایج: اوپَه‌نیشَدها) یا ودانتا از کهنترین متون مینوی آئین هندو هستند که به دوره برهمایی بازمی‌گردند. اوپانیشادها تأثیر شگرفی بر فلسفه و دین هندو داشته‌اند و مفاهیم باطنی این آئین را بیان نموده‌اند.

از میان متون دینی هندوئیسم، اوپانیشاد، توجه دین‌پژوهان را بیشتر به خود جلب کرده‌است، زیرا این متون اوج و پایان آموزه‌های ودایی (ودانته) است، که نمایانگر گذر از چندخدایی و گرایش به یک‌خدایی و وحدت وجود است.

در اوپانیشاد، نمودها و پدیده‌های طبیعی مانند: باد، آب، آتش، آسمان، و خورشید که ایزدان مورد پرستش هندوان بودند به عنوان جلوه‌ای از وجود خدا پنداشته شدند.در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد برهمنان صاحب قدرت شدند. در این زمان امرا و حاکمان مشغول تدبیر سیاسی کشور بودند و گاهی هم به کار جنگ و جدال می پرداختند، ولی در هر شرایطی از طریق توجهات عالمان روحانی کسب نیرو و فیض می کردند و به وسیله ای ادای مناسک و تلاوت ادعیه و تقدیم قربانی از آن عالمِ یاری می جستند. همین امر باعث شد که روحانیون مرتبه ای بلند یافتند به گونه ای که نفوذ آنها از زمین تا آسمان بسط یافت. به تدریج در محدوده هایی چندگانه پرستی جای خود را به وحدت داد. لذا اندیشه ی وحدت و اعتقاد به روح مطلق ازلی و ابدی که آن را ایندرا و یا میترا یا آگنی می نامیدند مرکزیت یافت. برهمن ها عقاید دیگری هم داشتند که بیش از همه، تناسخ اهمیت داشت. جهان سه مرحله داشت: زایش، زیست و نابودی.
اوپنیشادها به این سؤال ها پاسخ می دهند که حقیقت چیست؟ حیات انسانی چه معنایی دارد؟ آیا هستی به خودی خود حقیقت است یا فقط نمایشی وهمی است؟ آیا اعمال و افکار بشر حقیقت است یا پندار؟ مهم ترین اصل عرفانی که اوپنیشادها منادی آن است، اصالت وحدت یا مونیسم می باشد. کل اشیاء چه مادی و چه غیرمادی در دریای حقیقت و وحدت مستغرق اند. عالم وحدت فوق عالم محسوسات است و در منتهای عالم ماده قرار داشته، ذاتاً قائم به نفس می باشد و از آن معمولاً به «برهمن» تعبیر می شود. غیر از آن، هر چه هست وهم و خیالی بیش نیست که به آن «مایا» اطلاق می شود. روح فرد باید با روح کیهانی اتصال یابد و با آن متحد شود که در این صورت نقطه ی اوج عرفان در آیین برهمن شکل می گیرد و به آن «نیروانه» گفته می شود

سه راه نجات

دین برهمنی سه طریق برای نجات انسان معرفی می کند:

یک) طریقه ی عمل

این طریقه که از قدیم نزد هندوان رایج بوده است، برای عوام معمول است. این روش در عین حال که سهل و قابل فهم است؛ بسیار سخت و جدی است. طریق عمل بدین معناست که سالک باید سعی کند که به وسیله ی عمل و عبادت به منزل نجات دست یابد. این روش را آداب و قوانینی است که در مجموعه ای با نام «مانو» تدوین یافته است. مانو حدود 200 سال قبل از میلاد مسیح تنظیم شده و مجموعه ای شرایع و فقه هندوها تلقی می شود. در این کتاب آداب تولد، اسم گذاری، تغذیه، تراشیدن مو، بلوغ، ازدواج و تمام حدود طبقات اجتماعی بیان شده است.براساس مناسک کتاب مانو، زنان هم آداب خاص به خود دارند. به موجب قانون کتاب مانو، بر زن واجب است که با کمال خضوع به خدمت مرد قیام کند. دختر باید در زمان طفولیت برده ی پدر باشد و در جوانی مانند کنیزی در خدمت همسر خود باشد و اگر همسرش مُرد باید مطیع پسر ارشد باشد و بعد از مرگ همسر حق ازدوج با هیچ مردی را ندارد. حتی در برخی شهرهای هند این رسم غالب است که زن باید در مقابل شوهر سجده کند، پای او را ببوسد و نباید نام مردِ دیگری را بر زبان خود جاری کند. و اگر زنی بعد از مرگ شوهرش با مردی دیگر ازدواج کرد؛ روحش بعد از مفارقت، در رحم شغال جای می گیرد. زن خوب در اندیشه ی هندوها زن باوفایی است که همسر خود را مانند خدا پرستش کند.
در مقابل، مرد مقام برتری نسبت به زن دارد، او ملزم است برخی حقوق را انجام دهد، مثل این که باید هدایایی در ایام تعطیل به زن بدهد. ولی هیچ برهمنی با زن هم سفره نمی شود و نظر کردن به زن را حرام می داند

دو) طریقه ی علم

سبب اصلی تمام مسائل و شرور انسان جهل است. خطاهای اخلاقی منشأ اصلی شقاوت بشر نیست بلکه خطاهای فکری تمام آلام انسان را در پی دارد. باید برق یقین در حالت استغراق و مراقبت جستن کند و قلب طالبِ مستعد به نور اشراق روشن گردد. این درخشش، همان مقصد نهایی است و جوکی باید برای وصول به این مرتبه ریاضات طولانی بکشد.

سه) طریقه ی بهکتی

روش بهکتی عبارت است از علاقه ی خالصانه و ایمان خاص به یکی از خدایان هندو. در این روش جوکی عشقی سوزان از خود بروز می دهد و نفسانیت خود را فدای خدای خویش      می کند. . [4] کتاب مشهوری که روش اخلاص یا بهکتی را در ادبیات هندوان نشان می دهد، رساله ای است به نام «بهَگوَد گیتا» یا نغمات کریشنا. این رساله ی منظوم، مشتمل بر صد هزار بیت مثنوی است . دین برهمن و مسائل اساسی آن. درقرن نهم یا هشتم قبل از میلاد . برهمنان برای تثبیت مقام خود در ردیف اول جامعه از آیین ودا دینی مذهبی بیرون آوردند که آن را دین برهمن  Brahmanisme نامیدند.

  دین برهمن جهان را به دو شکل نمایان می سازد و هستی و من مطلق را از دنیایی که به آنان شباهت دارد جدا می کند. هستی مطلق را وحدت وجود و سایر امور را کثرت نام می دهد.

 کتب مقدس دین برهمن .برهمناهااوپانیشادها.

 

برهما که خدای خلقت وآفریدگارکل است کمتر موردعبادت وبرستش قرارداردودر سراسرهندفقط در حدودشش معبدمخصوص او وجود وجوددارد0در واقع اورا رب الارباب خدای خدایان هندوا می دانستنه اند که بعد از آفرینش جهان  دیگر در روی زمین فعالت وکاری ندارند مع ذالک هندوان هنوز به برهما احترام زیادمی گذارد وصورت او را به شکل بادشاهان نقش می کنند که چهارسرداردوبه خواندن وداها مشغول است وغا لبااوراسوار بر مرغابی سفیدی می نگارند که رمزی از علومقام ورفعت جاه اوست. . این تولدها ممکن است بی انتها یافتند. لذا روح در یک گردش دولاب گونه در حال انتقال به بدن جدید است، روح در این تحولات و انتقالات گوهر ذاتی خود را عوض نمی کند. اگر روح در بدن شخص بدکاری باشد و او نظام کاست را رعایت نکرده باشد، پس از مرگ کیفر او این است که به جسم شخص پست تری که ممکن است حتی کالبد حیوانی باشد برود و اگر در بدن آدم  

نتیجه :دراین مقاله به موضوع برهمنان پرداخته شدواین نتیجه بدست آمد که انان به دو معنا در بین اقوام هندظاهر شدندیکی به معنای حقیقت مطلق یا خدا ودیگری پیشوا وروحانی

 منابع

(دایرة المعارف فارسی ). و رجوع به دایرة المعارف اسلام ذیل براهمه شود   

جیمز موریس چاب اول ترجمه ی راضیه رضازاده انتشارات  دانشگاه

(ادیان و مکاتب فلسفی هنذج1ص91-88) علم وصنعت) جای زاهدان هند است و ب

 (ادیان و مکاتب فلسفی هنذج1ص91-88)رهمنانند. (حدود العالم

.(تاریخ جامع ادیان ص277

تجربه دینی بشرص166

ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد



[1] . دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد

[2] ادیان و مکتب های فلسفی هند، ج1، ص 102-99

1-       ا دیان و مکتب های فلسفی هند، ج1، ص 102-99.

2-       تاریخ شکل شهر تا انقلاب صنعتی / جیمز موریس / چاپ اول ۱۹۷۴ / ترجمه راضیه رضازاده / انتشارات دانشگاه علم و صنعت / چاپ هفتم

[4] تاریخ جامع ادیان، ص 267- 254؛ ادیان و مکتب های فلسفی هند، ج1، ص 314

Template Design:Afzadi