1. What Is Islam? اسلام چیست؟ 1.1 Rick Rood It's not every day that religion appears as a front page story in today's newspapers, particularly on a regular basis. But over the past 20 years one religion has made the front page perhaps more than any other . . . the religion of Islam. Islam claims up to one billion followers worldwide. It is not only the fastest growing religion in the world, but its influence touches virtually every area of life--not only the spiritual, but the political and economic as well. What is more, its influence is being felt closer and closer to home. There are now up to 5 million Muslims in the U.S., and over 1,100 mosques or Islamic centers. روزی نیست که در صفحه اول روزنامه‌های امروزی سخنی از دین، به ویژه در باره مسایل پایه آن وجود نداشته باشد. با وجود این، در بیست سال گذشته احتمالا یک دین بیش از سایر ادیان در بیشتر صفحات اولیه روزنامه‌ها به چشم خورده است. گفته می شود که اسلام با بیش از یک میلیارد پیرو در همه جهان گسترده شده است. اسلام، نه تنها ]در بین ادیان[ سریع‌ترین رشد را داشته است، بلکه نفوذش تقریبا همه جنبه‌های زندگی بشر در عصرهای مختلف را درنوردیده است؛ این نفوذ، تنها به جنبه‌های معنوی زندگی بشر محدود نمی‌شود، بلکه در بخشهای سیاسی و اقتصادی زندگی بشر هم بخوبی نمایان است. نکته دیگر این که، نفوذ اسلام در خانواده‌ها بیشتر و بیشتر احساس می شود. امروزه بیش از 5 میلیون مسلمان و 100 مسجد یا مرکز اسلامی در ایالات متحده وجود دارد. What does Islam teach? How are the teachings of Islam similar to those of Christianity? How are they different? What should our attitude be toward Islam, and toward those who follow this powerful religion? These are some of the questions we want to address in this essay. اسلام چه چیزی را آموزش می‌دهد؟ چه آموزشهایی از اسلام به آموزشهای مسیحیت شباهت دارد؟ آموزشهای اسلام چه تفاوتهایی با آموزشهای مسیحیت دارد؟ رفتار ما در قبال آموزشهای اسلام و در قبال کسانی که پیرو این دین قدرتمند هستند، چگونه باید باشد؟ اینها سوالاتی است که می خواهیم در این مقاله به آنها اشاره کنیم. The History of Islam تاریخ اسلام First, we want to take a look back at the history of Islam. Islam was founded in the early seventh century by Muhammed. When he was 40 years of age, in A.D. 610, Muhammed claimed to be receiving messages from God. These messages were later compiled and recorded in the Koran--Islam's holy book. در ابتدا می‌خواهیم نگاهی به تاریخ گذشته اسلام داشته باشیم. اسلام در ابتدای قرن هفتم ]میلادی[ توسط محمد] ص[ بنیان نهاده شد. وقتی که محمد ]ص[ در سال 610 پس از میلاد 40 ساله بود،ادعا کرد که پیامهای خدا را دریافت می‌کند. این پیامها، بعدا در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، گردآوری و ثبت شد. About this same time, Muhammed began preaching against the greed, economic oppression, and idolatry that plagued the Arab peoples. He called on the many factions of the Arab peoples to unite under the worship of Allah, the chief god of the Arab pantheon of deities. Though his message was initially rejected, by the year 630 he had succeeded in gaining control of Mecca, the economic and religious center of the Arabian peninsula. در همین ایام، محمد] ص[ به موعظه مردم در مقابله با حرص و طمع، ظلم و ستم اقتصادی و بت‌پرستی که مردم عرب گرفتار آن بودند ، پرداخت. او از همه قبایل مختلف مردم عرب خواست تا زیر پرچم پرستش الله، خدای همه خدایان آنها در بتکده ها، گرد هم آیند. با وجود این که پیام او در ابتدا با مخالفت روبرو شد، اما تا سال 630]میلادی[ او موفق شده بود کنترل مکه، مرکز اقتصادی و دینی شبه جزیره عرب، را به دست آورد. Though Muhammed died two years later, the religious/political movement he founded rapidly spread throughout the Arab world, and far beyond. By A.D. 750, the Muslim empire spanned from Spain in the west to India in the east. In the centuries that followed, Islam penetrated deeper into Africa and Asia, extending as far as the Philippines. During its "golden era" Islam claimed some of the world's finest philosophers and mathematicians. It was during this time also that Islam and Christianity clashed as a result of the Crusades to reclaim the Holy Land from the Muslims. هر چند محمد] ص[، دو سال بعد ]632 میلادی[ درگذشت، اما نهضت دینی و سیاسی که او بنیان نهاده بود، به سرعت در جهان عرب و حتی فراتر از آن گسترش یافت. تا سال 750 میلادی، امپراطوری اسلامی از اسپانیا در غرب تا هند در شرق را فرا گرفته بود. در قرنهای بعد، اسلام نفوذ عمیق‌تری در آفریقا و آسیا پیدا کرد و حتی تا دورترین نقطه فیلیپین گسترش یافت. در این "عصر طلایی"، اسلام تعدادی از بهترین فیلسوفان و ریاضیدانان جهان را تربیت کرد. همچنین، در این دوره بود که اسلام و مسیحیت به دلیل استرداد سرزمین مقدس از مسلمانان، در جنگهای صلیبی، به شدت با هم درگیر شدند. Beginning around 1500, and accelerating after the industrial revolution of the 1700-1800s, Islam felt the increasing influence of the European powers. Eventually, large portions of the Muslim world were colonized by European countries. This political and economic domination by Europe continued until the end of WWII, after which Muslim countries began to attain political independence. With the discovery and development of the vast oil reserves in many Muslim lands, economic independence suddenly came within reach also. At last, Islam had in its grasp both the opportunity and the resources to reassert itself as a powerful force in the world. After being on the defensive for many centuries, Islam was now on the offensive! ازابتدای حدود سال 1500 ]میلادی[ تا عصر سرعت، پس از انقلاب صنعتی ]در اروپا[ در سالهای 1700 تا 1800 ]میلادی[، احساس شد که اسلام درقدرتهای اروپایی نفوذ کرده است. بخش اعظمی از جهان مسلمان، مستعمره کشورهای اروپایی شدند. این سلطه سیاسی و اقتصادی توسط کشورهای اروپایی، تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت؛ پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای مسلمان کسب استقلال سیاسی خود را آغاز کردند. با کشف و استخراج نفت انباشت شده دربسیاری از کشورهای مسلمان، ناگهان کسب استقلال اقتصادی نیز مد نظر قرار گرفت. سرانجام، اسلام با این دستاوردها، فرصت و امکان یافت تا بار دیگرخود را به سان یک قدرت در جهان مطرح کند. پس از حالت تدافعی بسیاری کشورها، اسلام اکنون در حالت حمله قرار دارد. The Current Status of Islam وضعیت فعلی اسلام At this point we should discuss the current status of Islam. In doing so, it's important to realize that Islam is not a monolithic system. Though all Muslims draw their inspiration from Muhammed and the Koran, there are many identifiable groups and movements within Islam. در این مرحله باید نگاهی به وضعیت اسلام داشته باشیم. برای این کار، باید متوجه باشیم که اسلام یک نظام یکپارچه نیست. هر چند همه مسلمانان دستورات خود را از محمد ]ص[ و قرآن می گیرند، اما جنبشها و گروهای متفاوت بسیاری در داخل اسلام قابل شناسایی است. The most obvious division is that between Sunni and Shia Islam. The Sunnis (who compose about 90% of all Muslims) draw their name from the fact that they look both to the Koran and to the "sunna" in establishing proper Muslim conduct. The "sunna" is the behavior or example of Muhammed and of the early Muslim community. Of course, there are many sub-divisions among the Sunnis, but they all identify themselves as Sunni. اختلافات مشهود بسیاری بین شیعه و سنی در اسلام وجود دارد. سنی‌ها (که حدود 90 درصد اسلام را شامل می‌شوند)، نام خود را از دو عامل قرآن و سنت که آنها معتقدند برای هدایت صحیح مسلمانان لازم است، انتخاب کرده‌اند. سنت، رفتار یا شاهد مثالهایی از محمد] ص[ و جامعه نخستین مسلمانان را می‌گویند. البته در میان سنی‌ها تعداد زیادی زیر گروه وجود دارد، اما با وجود این، همه آنها خود را سنی می‌نامند. The other major group of Muslims are the Shi'ites (who compose about 10% of all Muslims and reside mainly in Iraq and Iran). The word Shi'ite means "partisan," and refers to the fact that Shi'ites are "partisans of Ali." Ali was the son-in-law and cousin of Muhammed and one of the early Caliphs or successors to Muhammed as leader of the Muslim people. Shi'ites believe that the leader of Islam should be among the descendants of Ali, whom they believe possess a special divine anointing for this task. The last of these divinely appointed leaders, or "imams" most Shi'ites believe to be in "hiding" in another realm of existence. The Ayatollah Khomeini was believed to have been a spokesman for this "hidden imam." دیگر گروه عمده مسلمانان شیعه‌ها هستند ( که حدود 10 درصد کل مسلمانان را شامل می‌شوند و عمدتا در عراق و ایران ساکنند). لغت شیعه یعنی پیرو و به این واقعیت اشاره دارد که شیعیان، پیرو علی ]ع[ هستند. علی] ع[ فرزندخوانده و پسر عموی محمد ]ص[ و یکی از نخستین خلیفه‌ها یا جانشینان محمد ]ص[ برای رهبری مردم مسلمان است. شیعیان معتقدند که رهبر اسلام باید از میان اولاد علی ]ع[ انتخاب شود؛ شیعیان معتقدند که این اولاد علی]ع[ برای انجام این وظیفه، دارای صفات الهی ویژه‌ای هستند. بیشتر شیعیان معتقدند که آخرین نفر از این رهبران الهی یا امامان در قلمرو دیگری از حیات پنهان] غایب[ است. اعتقاد بر این است که آیت‌الله خمینی ]ره [سخنگوی این "امام غایب" بود. A third group that should be mentioned are the Sufis--those Muslims (among both Sunni and Shia) who seek a mystical experience of God, rather than a merely intellectual knowledge of Him, and who also are given to a number of superstitious practices. سومین گروهی که باید از آنان یاد کرد صوفیان هستند؛ این مسلمانان (در میان شیعه و سنی وجود دارند)، به جای آن که تنها در پی دانش عقلی محض برای خداشناسی باشند، در جستجوی تجربیات صوفی‌گرایانه برای شناخت خدا هستند و بیشتر رفتارهای آیینی خرافی دارند In addition to these divisions within Islam, mention must also be made of attitudes among Muslims toward their contact with the Western world in modern times. Though the situation is much more complex than we are capable of dealing with in this pamphlet, two broad trends have been evident within Islam. علاوه بر این گروههای مختلف درون اسلام، باید به نحوه رفتار گروهای مختلف مسلمانان در مواجهه با دنیای غرب در جهان مدرن اشاره داشت. اگر چه شرایط بسیار پیچیده‌تر از آن است که ما بتوانیم در این مقاله کوتاه به آن بپردازیم، اما می‌توان گفت که دو گرایش ویژه در درون اسلام آشکار است. One trend is toward some degree of accommodation and adjustment to the West and to modern ways of life. This has manifested itself most obviously in countries like Turkey, which have instituted largely secular forms of government and Western ways of life, while maintaining Islamic religious practices. یک گرایش تا حدودی نحوه زندگی غربی و اقتضائات زندگی مدرن امروزی را پذیرفته است. این گرایش آشکارا در کشورهایی مثل ترکیه دیده می‌شود که در آنها، در عین حالی که اعمال دینی و مذهبی حفظ شده، دولتهای سکولار و نوع زندگی غربی بنیان نهاده شده است. The opposite trend is toward a return to a more traditional approach to Islamic life and a rejection of Western and modern ways. The most extreme expression of this trend is manifest in the various forms of Islamic fundamentalism, which insist on the implementation of Muslim law (called the Sharia) in every area of life. Fundamentalists have been most successful in Saudi Arabia, Iran, Pakistan, and Sudan; but they are active in virtually every Muslim country, at times resorting to violence and terrorism in attempting to implement their agenda. گرایش دوم برخلاف گرایش قبلی، بیشتر رویکرد سنتی به زندگی اسلامی دارد و در تقابل با زندگی غربی و مدرن امروز است. افراطی‌ترین شکل این گرایش در اشکال مختلف بنیادگرایی ظهور و بروز داشته است که بر اجرای قانون ویژه مسلمانان (که به آن شریعت گفته می‌شود) در هر بخش از زندگی بشری اصرار دارد. بنیادگرایی در عربستان سعودی، ایران، پاکستان و سودان موفقیتهای بسیاری داشته است اما تقریبا در همه کشورهای اسلامی فعال است و در هر لحظه با توسل به خشونت و تروریسم در پی پیاده کردن اهداف خود است. In understanding this potent religious and political movement, it is important to understand the various divisions and attitudes within Islam and the basic beliefs at Islam's core. درک و فهم بخشهای مختلف و نگرشهای مختلف در اسلام و باورهای اساسی آنها، برای فهم این جنبش قوی سیاسی و مذهبی بسیار مهم است. The Basic Beliefs of Islam باورهای اساسی در اسلام Though the beliefs of Muslims worldwide are about as diverse as those among Christians, there are six basic articles of faith common to nearly all Muslims. اگر چه باورهای مسلمانان در نقاط مختلف جهان تقریبا به اندازه تفاوت باورها بین مسیحیان جهان گوناگون است، اما می توان گفت شش باور دینی وجود دارد که تقریبا در بین همه مسلمانان مشترک است. The first of these is that there is no God but Allah. The pre- Islamic Arabs were polytheists. But Muhammed succeeded in leading them to devote themselves solely to the chief God of the pantheon whom they called Allah (which simply means God). To worship or attribute deity to any other being is considered shirk or blasphemy. The Koran mentions numerous names of Allah, and these names are found frequently on the lips of devout Muslims who believe them to have a nearly magical power. نخستین این اعتقادات این است که خدایی جز الله نیست. اعراب پیش از اسلام مشرک بودند. اما محمد] ص[ موفق شد آنها را فقط به سوی یک خدا که خدای خدایان است و الله (که معنی ساده آن خداست) نامیده می شود رهنمون سازد.عبادت کردن یا به کسی غیر از الله نسبت خدایی دادن شرک و توهین به مقدسات محسوب می شود. قرآن به نامهای متعدد خدا اشاره می‌کند و مسلمانانی که معتقدند این نامها قدرت سحرانگیز دارند، مدام بر لبانشان نامهای مختلف خدا جاری است. The second article of faith is belief in angels and jinn. Jinn are spirit beings capable of both good and evil actions and of possessing human beings. Above the jinn in rank are the angels of God. Two of them are believed to accompany every Muslim, one on the right to record his good deeds, and one on the left to record his evil deeds. دومین موضوع اعتقادی مشترک مسلمانان،باور به وجود فرشته و جن است. جنیان موجودات روحی (غیر مادی) هستند و هم توانایی انجام کار خوب و هم کار بد و هم قدرت در اختیار گرفتن انسانها را دارند. بالاتر از مقام جن، فرشتگان قرار دارند. اعتقاد مسلمانان این است که هر دوی اینها، در کنار فرد مسلمان وجود دارد؛ یکی در سمت راست انسان که اعمال خوبش را ثبت می کند و یکی در چپ که اعمال بدش را ثبت می‌کند. The third article is belief in God's holy books, 104 of which are referred to in the Koran. Chief among these are the Law given to Moses, the Psalms given to David, the Gospel (or Injil) given to Jesus, and the Koran given to Muhammed. Each of these is conceived to have communicated the same basic message of God's will to man. Obvious discrepancies between the Jewish and Christian Scriptures and the Koran (particularly with reference to Jesus and Muhammed) were accounted for by Muhammed in his suggestion that the Bible had been tampered with by Jews and Christians. سومین باور مشترک مسلمانان، اعتقاد به کتاب مقدس خداست؛ که به 104]کتاب مقدس[ در قرآن اشاره شده است. بر اساس قرآن، خدا به موسی ]ع[ قانون، به داود ]ع[ زبور، به عیسی ]ع[ انجیل و به محمد ]ص[ قرآن داده است. اعتقاد مسلمانان این است که همه اینها یک پیام مشترک از جانب خدا برای مردم آورده‌اند. اختلاف اساسی بین کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان و قرآن (به ویژه اختلاف بین کتاب مسیح ]ع[ و کتاب محمد ]ص[) از آنجا ناشی می‌شود که به اعتقاد متن آورده شده توسط محمد ]ص[، انجیل توسط یهودیان و مسیحیان تحریف شده است. The fourth article of faith is belief in God's prophets, through whom Allah appealed to man to follow His will as revealed in His holy books. There is no agreement as to how many prophets there have been--some say hundreds of thousands. Among them were Adam, Noah, Abraham, Moses, and Jesus. But all agree that Muhammed was God's final and supreme prophet--the "seal" of the prophets. Though Muhammed himself said that he was a sinner, nonetheless there are many Muslims throughout the world who appear to come close to worshiping him. سومین باور مشترک بین مسلمانان اعتقاد به پیامبران خداست؛ الله توسط این پیامبران از بشر می‌خواهد که همانگونه که در کتاب مقدس به آشکارا آمده از او فرمان برند. در این که چند پیامبر وجود داشته اتفاق نظر وجود ندارد؛ برخی می‌گویند تعداد پیامبران صدها هزار نفر بوده است. آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی]علیهم صلوات الله[ در بین این پیامبران بوده‌اند. اما همه متفق‌القولند که محمد ]ص[ آخرین و برترین پیامبر خداست؛ یعنی "خاتم پیامبران". اگر چه ، محمد ]ص[ خودش گفت که فرد گناهکاری است، با وجود این، در جهان اسلام، در همه جای دنیا افراد بسیاری یافت می‌شوند که او را تقریبا تا حد پرستش قبول دارند. The fifth article of faith is belief in the absolute predestinating will of Allah. Though some Muslims have modified this doctrine somewhat, the Koran seems to support the idea that all things (both good and evil) are the direct result of God's will. Those who conclude that Islam is a fatalistic religion have good reason for doing so. چهارمین باور مشترک مسلمانان، اعتقاد به قدرت و اراده مطلق الله است. هر چند تعدادی از مسلمانان در برخی مواقع از این نظریه عدول کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد قرآن از این عقیده که همه چیز (هم خوبیها و هم بدیها) مستقیما نتیجه اراده و خواست خداست، پشتیبانی می‌کند. این دلیل خوبی برای کسانی است که معتقدند دین اسلام دین جبری است. The sixth and final article of faith is belief in the resurrection and final judgment. At the end of history, God will judge the works of all men. Those whose good deeds outweigh their bad deeds will enter into paradise (pictured in rather sensual terms). The rest will be consigned to hell. The paramount feature of Islamic belief, aside from its strong monotheism, is that it is a religion of human works. One's position with regard to Allah is determined by his success in keeping His laws. ششمین و آخرین اعتقاد مشترک بین مسلمانان، اعتقاد به معاد و دادگاه آخرت است. ]بر اساس این اعتقاد[، در آخر عمر جهان، خدا در باره اعمال همه انسانها قضاوت خواهد کرد. کسانی که ]در آخرت[ اعمال خوبشان از اعمال بدشان سنگین‌تر باشد وارد بهشت (جایی که انواع لذتها در آن به تصور درآمده است[ خواهند شد. بقیه انسانها، به جهنم سپرده خواهند شد.از مهمترین اعتقادات اسلامی، علاوه بر اعتقاد راسخ به وحدانیت خدا، این است که اعتقاد به دین باید در کارهای بشر نمود داشته باشد. مقام هر کس در برابر الله، به میزان موفقیت او در انجام دستورات الهی بستگی دارد. The Basic Practices of Islam عبادات و تکالیف اصلی در اسلام Now we want to focus on the most important of those works. These are summarized in what are usually called the "Five Pillars of Islam." اکنون می‌خواهیم به مهمترین افعال و باورها] در اسلام[ بپردازیم. افعالی که از آنها معمولا به "پنج رکن اسلام" یاد می شود. The first pillar is recitation of the creed: "There is no God but Allah, and Muhammed is his prophet." It is commonly held that to recite this creed in the presence of two witnesses is to constitute oneself a Muslim--one in submission to God. Of course, the word Islam simply means "submission." نخستین رکن، بیان عقیده ]شهادتین[ است. "نیست خدایی جز الله و محمد ]ص[ پیامبر اوست".این ابرازعقیده ]بیان شهادتین[ عموما باید نزد دو شاهد انجام شود تا فرد وارد جرگه مسلمانان و مطیع محض خدا ‌شود. البته لغت اسلام نیز واقعا یعنی "تسلیم". The second pillar is the regular practice of prayers. Sunni Muslims are required to recite specific prayers accompanied by prescribed motions five times daily. (Shi'ites do so only three times a day.) All male Muslims are also enjoined to meet for community prayer (and sermon) each Friday at noon. دومین رکن، انجام نمازهای روزانه است. مسلمانان سنی باید نمازهای معین شده را با آداب تعیین شده در پنج نوبت به جای آورند.(شیعیان این نمازها را در سه نوبت انجام می‌دهند.) همچنین به همه مردان مسلمان سفارش شده است که به اجتماع نمازگزاران (و مراسم آن) در ظهر هر جمعه بپیوندند. The third pillar is almsgiving. Born an orphan himself, Muhammed was deeply concerned for the needy. The Koran requires that 2.5% of one's income be given to the poor or to the spread of Islam. سومین رکن، صدقه دادن است. محمد ]ص[ که خود یتیم به دنیا آمده بود، عمیقا نگران نیازمندان بود. قرآن لازم دانسته که هر فرد مسلمان 5/2 درصد از درآمد خود را برای نیازمندان یا گسترش اسلام در جهان صرف کند. The fourth pillar of Islam is the fast during the month of Ramadan (the ninth lunar month of the Muslim calendar, during which Muhammed is said to have received the first of his revelations from God, and during which he and his followers made their historic trek from Mecca to Medina). During this month, Muslims in good health are required to forego all food and liquid during daylight hours. This fast promotes the Muslim's self-discipline, dependence on Allah, and compassion for the needy. چهارمین رکن اسلام، روزه گرفتن در طول ماه رمضان (نهمین ماه قمری تقویم مسلمانان، دوره‌ای که گفته می شود محمد ]ص[ نخستین وحی را از خدا دریافت کرد، و دوره ای که محمد و پیروانش هجرت تاریخی خود را از مکه به مدینه انجام دادند) است. در طول این ماه، مسلمانانی که در شرایط خوب جسمی قرار دارند، موظفند از خوردن تمام مواد غذایی و نوشیدنیها در ساعات روشنایی روز امتناع کنند. این روزه‌داری، قدرت کنترل نفس مسلمانان، وابستگی به الله و رحم و شفقت آنان را نسبت به نیازمندان تقویت می‌کند. The fifth pillar is the Hajj or pilgrimage to Mecca. If possible, every Muslim is to make a pilgrimage to Mecca once during his life. It can be made properly only on a few days during the last month of the Muslim year. The Hajj promotes the ideas of worldwide unity and equality among Muslims. But it also contains many elements of prescribed activity that are of pagan origin. پنجمین رکن، حج یا به زیارت مکه] خانه خدا[ رفتن است. هر مسلمان، اگر امکان داشته باشد، باید یک بار در طول عمرش مکه ]خانه خدا[ را زیارت کند. این ]عبادت[ فقط می‌تواند در وقت خاصی، در ماه آخر سال مسلمانان انجام پذیرد. حج ایده وحدت مسلمانان جهان و برابری بین آنها را ترویج می‌کند. اما این ]مراسم حج[،شامل عناصر زیادی از اعمالی نیز هست که منشا اصلی آنها ]مربوط به دوره[ بت‌پرستی است. A sixth pillar, that of jihad, is often added. (The term means "exertion" or "struggle" in behalf of God.) Jihad is the means by which those who are outside the household of Islam are brought into its fold. Jihad may be by persuasion, or it may be by force or "holy war." The fact that any Muslim who dies in a holy war is assured his place in paradise provides strong incentive for participation! یک رکن ششم، که جهاد است، اغلب اضافه می‌شود.(این لغت ]جهاد[ یعنی "اعمال زور" یا"مبارزه" از جانب خدا.) جهاد وسیله‌ای برای آوردن کسانی به سوی اسلام است که هنوز به خانواده مسلمانان نپیوسته‌اند. ممکن است جهاد با ترغیب یا اجبار یا "جنگ مقدس" انجام شود. این باور که هر مسلمانی در جنگ مقدس بمیرد به یقین جایش در بهشت خواهد بود، انگیزه قوی برای مشارکت] مسلمانان در جنگ مقدس[ است. Muslims around the world look to these pillars for guidance in shaping their religious practice. But in addition to these pillars, there are numerous laws and traditions contained in the Hadith-- literature that was compiled after the completion of the Koran, that reportedly contains the example and statements of Muhammed on many topics. Because the laws of the Hadith and Koran cover virtually every area of life, Islam has well been referred to as an all-encompassing way of life, as well as a religion. مسلمانان در سراسر جهان برای انجام اعمال مذهبی خود و شکل دادن به آنها، به این رکن‌ها نگاه کرده و از آنها راهنمایی می‌گیرند. اما علاوه بر این رکن ها، قوانین و سنت‌های متعدد دیگری در حدیث- متون گردآوری شده پس از پایان ]نزول [قرآن – موجود است که شامل سرمشقهای عملی و نمونه‌هایی از سخنان محمد ]ص[ در باره موضوعات متنوع بسیاری است. از آنجا که قوانین حدیث و قرآن تقریبا تمام قسمتهای زندگی را در بر می‌گیرد، اسلام هم به عنوان یک شیوه فراگیر زندگی وهم در نقش یک دین، به خوبی ظاهر شده است. A Christian Perspective on Islam یک چشم انداز مسیحی از اسلام At this point it is appropriate to offer a brief evaluation of Islam from a Christian perspective. در این مرحله مناسب است از نگاه مسیحیت، ارزیابی مختصری از اسلام داشته باشیم. At the outset, it must be stated that there is much in Islam that the Christian can affirm. Among the most significant Islamic doctrines that can be genuinely affirmed by the Christian are its belief in one God, its recognition of Jesus as the virgin born, sinless prophet and messiah of God, and its expectation of a future resurrection and judgment. در ابتدا باید اعلام کرد موارد زیادی در اسلام هست که مسیحیت می تواند آنها را تایید کند. در میان مهمترین آموزه‌های اسلامی، که واقعا می تواند توسط مسیحیت تایید شود باور ]اسلام[ به یک خدا، باور اسلام به این که مسیح ]ع[ از یک باکره متولد شده، باور ]اسلام[ به این که ]عیسی (ع[( پیامبر معصوم و مسیح خدا است وانتظار ]اسلام[ برای رستاخیز و داوری در ]جهان[ فرداست. There are, however, some very significant areas of difference. We will mention just a few. First, the Muslim perception of God is by no means the same as that revealed in the Bible. Islam portrays God as ultimately unknowable. In fact, in the Koran, Allah reveals His will, but He never reveals Himself. Neither is He ever portrayed as a God of love, nor as a Father to His people, as He is in the Bible. با وجود این ]همسانی‌ها بین اسلام و مسیحیت[، در حوزه‌های مهمی اختلافات اساسی ]بین اسلام و مسیحیت[ وجود دارد. ما فقط به چند نمونه اشاره خواهیم کرد. نخست، درک مسلمانان از خدا به هیچ وجه همان نیست که انجیل بیان می‌کند. اسلام، خدا را در نهایت غیر قابل شناخت توصیف می‌کند. در حقیقت در قرآن، الله اراده‌اش را نشان می‌دهد، اما خودش را هرگز نشان نمی دهد. خدا در قرآن، خدای موصوف در انجیل نیست؛ نه خدای عشق است و نه پدر مردم. Second, though Jesus is presented as a miracle working prophet and messiah, and even without sin, Islam denies that He is the Son of God or Savior of the world. Indeed, it is denied that Jesus ever died at all, least of all for the sins of the world. ]اختلاف[ دوم ]این است که[، هر چند عیسی] ع[ ]در قرآن[ پیامبری معرفی می‌شود که معجزه انجام می‌دهد، حتی معصوم معرفی می‌شود، ]اما[ اسلام این موضوع را که او پسر خدا و نجات دهنده جهان است انکار می‌کند. در واقع ]اسلام[ این موضوع را که عیسی ]ع[، حداقل برای ]بخشش[ گناهان جهانیان و برای همیشه درگذشته است، منکر شده است. Third, though mankind is depicted as weak and prone to error, Islam denies that man is a sinner by nature and in need of a Savior, as the Bible so clearly teaches. People are capable of submitting to God's laws and meriting his ultimate approval. According to Islam, man's spiritual need is not for a savior but for guidance. سومین ]اختلاف این است که[ هرچند ]در هر دو دین[ انسان موجودی ضعیف و جایز‌الخطا به تصویر کشیده شده است، اما اسلام، این سخن انجیل را، که به وضوح می‌گوید انسان ذاتا گناهکار است و نیاز به یک نجات دهنده ]از گناه[ دارد، رد می کند. ]در هر دو دین [مردم قادر به تبعیت از قوانین خدا و جلب نظر نهایی خدا هستند. از نگاه اسلام، انسان از نظر معنوی نیازمند به راهنماست نه نجات دهنده. This leads to the fact that since in Islam, acceptance by God is something we must earn by our works, it cannot possibly provide the sense of security that can be found in the grace of God as taught in the Bible. این سخنان، ما را به این واقعیت رهنمون می‌سازد که از نظر اسلام جلب رضایت خدا تنها در گرو اعمال ماست؛ و از طریق کسب فیض الهی، مانند آنچه که در انجیل گفته می‌شود، امکان ندارد. Many of us will find opportunities to befriend Muslim neighbors, co-workers, or friends. As we do, we should be aware of some of the barriers that exist between Muslims and Christians, due to past and current animosities. بسیاری از ما فرصت خواهیم یافت تا با همسایگان مسلمان، همکاران مسلمان و دوستان مسلمان همراهی داشته باشیم. چون چنین است، پس باید از موانع موجود بین مسلمانان و مسیحیان که ناشی از دشمنی گذشته و حال ]این دو گروه[ است، آگاه باشیم. The attitude of many Muslims toward Christianity and toward the West is colored by the history of conflict that has found expression in the Crusades of Medieval times, European domination and colonialism, as well as Western support for Zionism in most recent times. We must allow the love of God to overcome our own fear and defensiveness and to penetrate these barriers. رفتار بسیاری از مسلمانان نسبت به مسیحیت و غرب متاثر از تاریخ منازعاتی است که هم در جنگهای صلیبی قرون وسطی،هم درسلطه و استعمار اروپاییها و هم در حمایت غرب از صهیونیزم در دوره‌های اخیر، تجلی یافته است. ما باید اجازه دهیم که عشق به خدا بر ترس و حالت دفاعی ما به منظور رفع موانع ]بین ما و مسلمانان[غلبه کند. In the past several years many Muslims have been deeply impressed by the compassion shown by Westerners (and particularly the United States) toward Muslim countries that have endured severe hardship. This kind of compassion can be shown on an individual level as well. As we do, we can then invite our Muslim friends to join us in a study of the New Testament, which reveals the only source of acceptance before God in His love and grace, expressed through the sacrifice of His Son Jesus Christ and His gift of the Holy Spirit. در چند سال اخیر، بسیاری از مسلمانان تحت تاثیر دلجویی غربیها (و به طور خاص ]شفقت[ ایالات متحده) نسبت به کشورهای اسلامی، که با مشکلات بسیاری روبرو هستند، قرار گرفته‌اند. این نرمخویی را می‌توان در سطح فردی هم نشان داد. همچنین می‌توانیم از دوستان مسلمانمان دعوت کنیم که در مطالعه عهد جدید]انجیل[، تنها منبع عشق و فضل خدا که با قربانی کردن پسرش به ما رسیده و هدیه‌ای از جانب روح‌القدس است، به ما بپیوندند.

Template Design:Afzadi