اوپانیشادهای کهن

 چکیده

در این مقاله سعی شده است بصورت کوتاه به اوپانیشادها و محتوا و ریشه های آن پرداخته شود .از آنجا که اوپانیشادها سروده های فرزانگان احکام حق است مبحث اصلی آن اصل آتمن و برهمن است . که آتمن ذات و حقیقت انسان و برهمن حقیقت کلی عالم است . و غایت آن رسیدن به وحدت وجود یعنی یکی شدن آتمن و برهمن است .

واژگان کلیدی : اوپانیشاد ، آتمن ، برهمن ، آرانیاکا ، دوران جنگل

 

اوپانيشادها را مربوط به 800 تا 600 سال قبل از ميلاد مي دانند. قريب به 200 اوپانيشادها در دسترس ما است و از اين ميان ده  اوپانيشاد از ديرينگي و اهميت ويژه اي برخوردار است . اوپانیشادها آخر وداها هستند و به همین دلیل آنها را ودانتا یا آخر وداها خوانده اند زیرا اوپانیشادها مغز و هسته ی تعلیمات ودایی به شمار میروند . و از آنجا که این مجموعه بسیار مفصل است در طول زمان آن را خلاصه کرده و «سوترا» می نامند .[1]

متون مقدس اوليه هندي يعني (وداها) به سير خود در تاريخ ادامه داده و در ادوار بعدي تفسيرها ، توصيف‌ها و توضيحاتي بر آنها اضافه شده و متوني ديگر در راستاي متون اوليه و بر مبناي آنها و يا متأثر از آنها شكل گرفته است که پل دوسن هند شناس آلمانی معتقد است  اين متون را مي‌توان بدين ترتيب تقسیم بندی کرد :

برهمناها : که جهت مراسم عبادی وضع شده و توصيف و توضيح مراسم قرباني مندرج در متون ودايي توسط برهمن‌ ها يا روحانيون است . [2]

براهماناها به دو دسته «آرانیاکا» و « اوپانیشاد» تقسیم می شوند.

1 . آرانیاکاها (Aranyakas) یعنى جنگل نامه، مشتمل بر مسائل مورد نیاز اهل ریاضت ؛ که به طور یقین برای آن گوشه گیران و خلوت گزینانی منظور شده بود که به جنگلهای دور دست و به خلوت و سکوت جنگلهای ( aranya) پناه می بردند [3] و در آن خلوت گاه ، وسایل کافی و ضروری برای انجام دادن وظایف شرعی خود نداشتند . پس ناگزیر متوجه به حقایق درونی می شدند و به مراقبۀ احوال باطن می پرداختند.[4] اندیشه و مناجات و توجه به عالم باطن ، نقش مهمی در آیین نیایش آنها داشته است تا آنجایی که به مرور زمان قربانی باطنی گشت و رنگ تمثیلی و رمزی به خود گرفت و رفته رفته جایگزین قربانی واقعی شد ، و این گرایش قربانی از خارج به باطن باعث شد که مرکز ثقل قربانی تغییر پذیرد و جسم انسان مبدل به محراب و قربانگاه شود. «آرانیاکا ها»در واقع حلقۀ رابط بین «براهماناها » و «اوپانیشادها» هستند . [5]

سرایندگان اوپانیشادها فرزانگان و نوشندگان احکام حق بودند که در دل جنگلهای بکر هند خلوت می گزیدند و به خویشتن کاوی می پرداختند و تجارب معنوی را که از مبدأ فیاض ایزدی به آنها الهام می شد و با علم حضوری و اشراق در درون آنها سریان می یافت ، با سیاق وحدت وجود و بصورت مرموز ابراز می داشتند .این دوران جنگل نشینی را که با رساله های آرانیاکا آغاز گردید و به اوپانیشادها انجامید دوران دانشگاه های جنگلی گفته اند . [6]

2 .  اوپانیشادها (Upanishads) کلمه اوپانیشاد از سه جزء « اوپا = نزدیک » و « نی = پایین » و « سد = نشستن » مرکب است و در لغت سانسکریت یعنی نشستن شاگرد نزدیک و زیر دست استاد برای آموختن علوم سرّی . [7] و برای آنانی نوشته شده که از قیود عالم مادی رهایی می جسته و با کسب یک روش و آداب معنوی به تزکیه نفس می پرداخته و راه نجات و آزادی را بر می گزینند . [8]

شانکارا ، اوپانیشاد را از ریشه ساد به معن از بین رفتن دانسته است؛ زیرا به نظر او هدف نهائى اوپانیشاد این است که نادانى را منهدم سازد و معرفت الهى را که پل رستگارى و آئین آزادى است، به برگزیدگانى چند عرضه دارد. [9]

نخستين ترجمه اوپانيشادها از زبان سانسكريت در سال 1656 ميلادي (1067 هجري) توسط دار الشکوه  انجام شده است.

اوپانیشاد دو دانش را می شناسد :

1.      پراودیا  یا علم اعلی ( para – vidya ) که شناسایی وجود مطلق و حقیقت واقع است.

2.      اپراودیا یا علم ادنی ( apara – vidya ) که علم تجربی است و شامل علم کثرت و تغییرات و تطورات جهان پدیده ها میشود. [10](هند در یک نگاه )

با یک نگاه کلی به اوپانیشادها میتوان یافت که اساس تعلیمات آن همانندی محض و پیوستگی دو اصل  آتمن و برهمن است . [11]  مفهوم آتمن در ریگ ودا هم به ذات عالم اطلاق میشود و هم به دم و نفس یعنی ذات و حقیقت درون انسان [12] و یا روح اعلی و اصل و بنیاد حیات و حس [13] و در واقع اصل ممتاز عالم ذهنی است . و برهمن اصل ممتاز عالم عینی است و در لغت یعنی گسترش روح و در واقع جوهر الوهیت که کلیه موجودات در او و با او یکی هستند [14] و همه چیز از برهمن صادر میشود و به او باز میگردد برهمن به قول دوسن علت ما قبل زمان است و جهان به منزله ی معلولی است که از آن ظاهر شده است . اتصال باطنی عالم به برهمن و یگانگی آن با ذات برهمن موجب شده که آفرینش توسط او و از ذات خود او به وقوع بپیوندد . [15] به طور کلی از نفس جهان به برهمن و از نفس انسان به آتمن تعبیر مى شود .

اوپانیشاد برای آنکه ذات نا متناهی آتمن و برهمن را بیان کند متوسل به روش نفی ماسوای حق شده است و این در عباراتی مانند « او این نیست = neti neti  » منعکس است . [16]

در اوپانيشادها خدايان به گونه‌اي تصوير مي‌شوند كه از خود هيچ استقلالي ندارند و تابع واقعيت نهايي و اراده موجود برتر یا برهمن مي‌باشند.

تفكر اوپانيشادها به شدت وحدت‌گرا  است . هستي در آن يك واقعيت واحد است و كثرت در متن و بطن وحدت منحل و مندرج شده است. و همینطور در اوپانیشادها مسئله ی معرفت محوری ترین عنصر است . [17]  اوپانیشاد ، قربانی را «من» های کاذب می داند که باید با آتش درون سوخته شود تا آن «من اعلی» یا آن من و اصل به برهمن (آتمن)، هویدا گردد. بدینسان تکامل تفکر وداها به منتهای اوج خود رسید، این سیر تکاملی از اعتقاد به خدایان گوناگون که در وداهای اولیه دیده می شود به توحید و از توحید به وحدت وجود اوپانیشادها می انجامد.

در اوپانیشادها طرق ادامه حيات و زندگي پس از مرگ در دو صورت تحقق مي‌يابد ؛ راه نياكان و راه خدايان . كساني كه در طول عمر دنيوي خويش كارهاي خير و عام ‌المنفعه انجام داده‌اند و همانند افراد عادي زيسته‌اند ، پس از مرگ «راه نياكان» را در پيش مي‌گيرند . در اين راه روح پس از عبور از دود ، شب و نيمه تاريك ماه ( كنايه از راه صعب‌ و سخت يا طرق ظلماني ) سرانجام به ماه مي‌رسد و تا زماني كه آثار اعمال نيك او برجاست و به اندازه اعمال نيكي كه انجام داده است ، در آنجا مي‌ماند . بالاخره پس از اتمام توشه عملش از طريق اثير[18] ، باد ، باران و بذر به زمين بازگشته ، دوباره از طريق غذا جذب بدن آدمي شده و وارد بطن مادري مي‌گردد و بدين ترتيب  بار ديگر زاده مي‌شود. در اين حالت روح ، هم پاداش اعمال دنيوي خود را دريافت مي‌كند و هم دوباره در اين دنيا متولد مي‌شود. در اين تصوير از زندگيِ پس از مرگ، مساله تناسخ به صورت واضحي آشكار است . اما كساني كه راه زهد و ايمان را در پيش گرفته‌اند و با اعراض از دنيا و خلوت‌گزيني به واقعيت مطلق واصل شده‌اند ، پس از مرگ به راه خدايان قدم مي‌گذارند و ارواح آنان با گذر از شعله ، روز ، نيمه روشن ماه، خورشيد و آذرخش ( كنايه از طرق مطبوع و عالي يا طرق نوراني ) ، سرانجام به برهمن مي‌رسند و ديگر به جهان بازنمي‌گردند. بنابراين، برهمن كه مقصد اين حركت ، از طريق مراحل نوراني است ، به عنوان نورالانوار تلقي مي‌شود . در طريق دوم از زيست پس از مرگ ، سخن از پاداش معمولي اعمال  نيست بلكه اساساً سخن از وصول به حقیقت است . [19]

 جمع بندی

بنابر این میتوان گفت در تعالیم اوپانیشادی نخست آن که ذات خود ما، تن، جان یا من فردی نیست، بلکه آتمن است . و دوم آن که برهمن هستِ هست، روان نیافریده و نامیرنده است . و سوم آن که آتمن همان برهمن است . تمثیلی برای این مطلب آورده اند که نسبت نفس جزئی بشری با روح کلی برهمن همانند رودخانه با دریاست که چندی از آن جدا مانده ، امّا سرانجام به آن می پیوندد . چون به دریا رسد و در آن ریزد ، رود به کلی محو و ناپدید می گردد.

بنابراین، تمام آفریده های عالم امکان را مظاهر و نمودهایی می دانند که "بود" دارند ، اما در باطن همان نفس کلی مطلق برهمن ـ آتمن هستند ، از این روی ، نجات انسان در معرفت کنه این حقیقت و شهود برهمن _ آتمن  است .

 کتابنامه

1.      توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، تهران ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1385

2.      جلالی نایینی ، محمد رضا ، هند در یک نگاه ( مردم شناسی ، تاریخ مذهب هندو ، سرودهای ودا ، نوشته های اوپانیشادی ) ، شیرازه ، تهران ، چاپ اول ، 1375

3.      شایگان ، داریوش ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، تهران ، نشر امیر کبیر ، چاپ چهارم ، جلد اول ، 1375

4.      Deussen , Paul , The philosophy of the Upanishads ,American, Harvard university , 1908



[1] توفیقی ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 26

[2] Deussen , The philosophy of the Upanishads , p2,3

[3] Deussen , The philosophy of the Upanishads , p2,3

[4] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، 46

[5] همان ، 47

[6] همان 97

[7] جلالی نایینی ، هند در یک نگاه ، 354

[8] Deussen , The philosophy of the Upanishads , p ,3

[9] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، 96

[10] جلالی نایینی ، هند در یک نگاه ، 362

[11] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، 102

[12] همان ، 103

[13] جلالی نایینی ، هند در یک نگاه ، 366

[14] همان ، 365

[15] Deussen , The philosophy of the Upanishads , p 64

[16] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، 104

[17] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، 107

[18] سیالی رقیق و بی وزن

[19] شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، ، 111-108