بهاگاوات گیتا

 بهاگاواگیتا، یکی از مقدس ترین آثار هندوان است.کمتر اثر معنوی و ادبی می توان در ادبیات مقدس جهان وهند یافت که از لحاظ رسائی و زیبایی عبارات وفصاحت و بلاغت و فشردگی مطالب و مبانی عالی اخلاقی با "گیتا" برابری می کند."گیتا" جزئی از مجموعه عظیم مهابهاراتا، و بزگترین حماسه شعری جهان ، است. که جنگ فرزندان بهاراتای بزرگ ، یعنی کوروان و پاندوان، را به تصویر می کشد. میدان رزم دشت کور و کشتره ، کشتزار کوروان، است که مکان مقدس به شمار می رود. کریشنا ، که تجسم خدای ویشنوست ، ارابه ران ارجونا در سوی سپاه پاندوان است .جنگ پس از هجده روز با پیروزی پاندوان پایان می یابد. آنجا که دو سپاه در برابر هم آماده نبرد هستند، ارجونا را تشویق و دو دلی فرا می گیرد، چون دوست ودشمن از یک قبیله و خویشاوند هستند. برادر کشی بر ارجونا سخت است می خواهد که دست از جنگ بکشد. که کریشنا او را به وظیفه ای که دارد یاد آوری می کند.

کتاب "گیتا" گفت گویی است که میان کریشنا و ارجونا روی می دهد . در اینجا کریشنا در باره سرشت واقعیت  و باطن جهان توضیحاتی می دهد تاریخ تصنیف گیتا را محققان از سده پنجم تا میانه های سده دوم پیش از میلاد گفته اند.

استدلالهایی که در این زمینه شده است ، از طرفی بر پایه قراین زبانشناسی و از طرف دیگر بر اساس تجزیه و تحلیل مضمون کتاب و مقایسه آن با جریانات مذهبی و فلسفی هند بوده است. زبان گیتا از دیگر اجزای حماسه مهابهاراتا ممتاز است و مضمون آن نیز با قسمتهای دیگر فرق دارد.

نخستین بخش گیتا لحنی حماسی دارد ، اما دیگر بخشها با بیانی شاعرانه به مباحث فلسفی ودینی می پردازد که نه سبک آن با سبک رزمنامه مهابهاراتا هماهنگی دارد ونه مضمون آن با موقعیت جنگ سازگار می نماید.

بنظر می رسد سراینده گیتا، داستان جنگ را بهانه و دستاویز بیان اندیشه های خود ساخته است.بسیاری از محققان غرب معتقدند که کتاب "گیتا" در اصل اثری بوده است، وابسته به مکتب سانکهیه و بعضی هم گفته اند که در اوپنیشادی بوده که بعدها شاعری از پیروان مذهب کریشنا در آن دست برده وبه صورت کنونی در آورده است.

در هر حال سراینده "گیتا" در صدد تلفیق عقاید ودائی و تعالیم اوپه نیشادها و اصول سانکیه و یوگا بوده ، چون رد پای همه این جریانهای فکری به وضوح در این کتاب دیده می شود.

آثار مربوط به بهاگاوات گیتا

قدیمی ترین تفسیری که بر گیتا نوشته شده اثر "شانکارا" حکیم مشهور مکتب "ودانتا" است." شانکارا" در تفسیر خود، دو طریق معرفت وعمل را متضاد و متباین با یکدیگر تصور کرده است. به نظر وی طریق کردار تا هنگامی مفید است که نور معرفت به انسان بتابد . بعبارتی دیگر نجات فقط از راه معرفت بدست می آید ونه از راه انجام دادن احکام شرع و وظایف دینی .

"آنانداجنیانا" تفسیری به تفسیر "شانکارا" نوشته که معروف به "بهاگاوات گیتا با شیا ویوارانا" است.

"رامانانا" تفسیر دیگری موسوم به "بهاگاوات گیتا با شیا واکیا" بر آن نوشت.

و مفسر دیگر "گیتا" "رامونوجا" حکیم دیگر ودانتا و مفسر معروف "برهما سوترا" است. در حالیکه شانکارا "گیتا" را بر اساس فلسفهء خود یعنی "عدم ثنویت" تفسیر کرده است . ولی "راموناجا" بنای فلسفه خود را "عدم ثنویت متعین" تفسیر کرده است او انجام دادن احکام شرعی را لازم و ضروری می داند و پرهیزگاری و وارستگی از بند کردار را روا می پندارد.وظایف شرعی را از آنجا که از احکام ایزدی است باید انجام داد ولی در دل نباید به ازای انجام آنها از ایزد طلب ودر خواستی داشت . او معتقد است که طریق کردار لر طریق معرفت مقدم است ، چون طریق عمل سرانجام منجر به معرفت خویشتن می شود و هر کس به طریق معرفت دست یابد ، ناگزیر باید وظایف شرعی و ضروری خویش را هم انجام دهد و به وسیلهء همین وظایف شرعی و معرفت است که انسان به معرفت واشراق نائل می شود. اوحتی به طریق عشق هم اشاره می کند و می گوید وظیفه انسان است که خویش را به روشنایی نور ومحبت بیاراید و از طریق عشق و محبت نسبت به خدای خود به معبود ازلی واصل گردد.

مفسر دیگر گیتا"مادهوا" که در قرن سیزدهم میلادی زندگی می کرده و او گیتا را بر اساس فلسفه خود یعنی "آیین ثنویت" تفسیر کرده است او معتقد است که خداوند سوای آفرینش است و یگانه طریق وصول به او محبت وعشق است.

مفسر دیگر" نیم بارکا" یکی از مفسرین "ودانتا" است اومعتقد است که روح و جهان وخداوند حقایق جداگانه ای هستند . ولی جهان مادی و روح قائم بر اراده و خواست الهی اند وبه همین دلیل است که این آئین را ثنویت و عدم ثنویت نام نهاده اند و خود او نیز پیرو طریق محبت است.

یکی دیگر از مفسران "گیتا "والابا" است. او بانی مکتب "عدم ثنویت محض " است . او معتقد است که اگر روح بتواند پاکیزگی ذاتی و فطری خود را باز یابد با برهمن نامتناهی یکی خواهد شد و ارواح به مثابه ء جرقه هائی هستند که از آتش برهمن بر خاسته اند و فقط هنگامی آزاد می شوند وبه نور حق منور می گردند که انسان از طریق محبت وعشق را بر گزیند وبه وصال ذات ایزدی برسد.

نظام طبقاتی                                                                                                                              

نظام طبقاتی چهارگانه در هند عبارتند از :                                                                                                

1-    "برهمنان" یعنی طبقه موبدان و روحانیون . وظیفه این طبقه حفظ سنت هندو بر اساس احکام ودایی است و بایستی به صفاتی چون تسلط نفس ، حکمت وفلسفه ، بردباری وشکیبایی و متانت اخلاقی آراسته شوند.

2-    "کشاتریاها "، یا سلحشوران و جنگجویان و ارباب اسلحه ، شجاعت و مهارت از جمله صفات آنهاست

3-    "ویشیاها" یا طبقه بازرگانان

4- "شودراها" یا طبقه کارگران و کشاورزان و بطور کلی آنهایی که به کارهای پست اجتماع اشتغال دارند.               

 در مجموعه هر طبقه می تواند با انجان دادن درست وظایف شرعی و طبقاتی خود راه صعود و رستگاری را طی کند.

 

مراحل چهارگانه زندگی در هندو                                                                                                      

زندگی هر هندو شامل چهار مرحله بوده است

1-    "برهماچارپن" این دوره شامل دوره طلبگی و تحصیل علم ومعرفت است.

2-    "گریهاستا" (اقامت در خانه) در این دوره هندو به وظایف قومی وخانوادگی خود می پرداخته است.

3-    " واناستا" (اقامت در جنگل) در این دوره هندو دنیا را ترک می گفته و معتکف می شده و به سکوت جنگل پناه می برده وبه تزکیه نفس وکمالات معنوی می پرداخته .

4-    " بهیکشو" (دوره گدایی )در این دوره هندو از تمام تعلقات دنیوی رهایی یافته واز طریق تکدی امرار معاش می کرده. این چهار دوره به " آشراما" معروف بوده است                                                                            

علاوه بر نظام طبقاتی واین مراحل چهارگانه ، تکالیف  دیگری هم بوده که جنبه کلی داشته ومتعلق به طبقه خاصی نبوده این تکالیف در کتاب فقه و قوانین هندوان به نام قوانین " مانو" معروف هستند.                                                     

فلسفه سانکهیا در گیتا                                                                 

کلمه سانکهیا در گیتا به معنای ترک اعمال و معرفت حقیقی یا معرفت خویشتن است و با آنچه در مکتب کلاسیک سانکهیا، از سانکهیا مراد می شود متفاوت است .با آنچه در گیتا امده این کلمه بیشتر به معنی خرد ودانش است.

پایه فلسفه سانکهیا بر دو اصل فاعل ومنفعل است که در واقع پایه جهانشناسی است . که تار وپود فلسفه گیتا را تشکیل می دهد که در حین خواندن گیتا همواره به دو اصل روح و ماده بر می خوریم

سه جوهر

"پراکریتی" ماده اولیه و اصل منفعل و مونث آفرینش وبطن  صور عالم است.

کریشنا می گوید :" پراکریتی بزرگ بطن همهء موجوداتی است که در بطن های گگوناگون بوجود می آیند و پدر نطفه بخش آنها من هستم. "

سه جوهر ویا سه صفت متشکله یعنی" گونا" از پراکریتی پدید می آید.                                                             

ساتوا :در گیتا جوهر روشنائی یا تمایل تصاعدی است .که درخشان ومنزه است وانسان را به سوی معرفت وشادی وسرور رهبر است.

راجاس : جوهرتحرک یا تمایا انبساطی است که ایجاد کنندهء عطش حیات و دلبستگی ست. و انسان را به سوی فعالیت هدایت می کند.

تاماس : جوهر تاریکی و سکوت یا تمایل نزولی ست که پدید آورندهء نادانی و عامل گمراهی همه موجودات است.

در سانکهیای کلاسیک این سه صفت هم به مراتب اخلاقی و ذهنی تعلق میگیردو هم با مقولات دیگر جهان شناسی ارتباط دارند.

ولی در بهاگاوات گیتا این سه صفت یا جوهر فقط به مراتب روانی و ذهنی و اخلاقی ارتباط دارند. در گیتا " گوناها" از پراکیتی پیدا می شوند . اما در سانکهیای کلاسیک "گوناها" جزء لاینفک " پراکریتی" هستند و هنگام انحلال عالم باطن صور جهان و بازگشت کثرات به وحدت ، سه جوهر به پراکریتی مراجعت می کنند و خصائص خود را از دست می دهند و با آن یکی می گردند.

در گیتا به دو پراکریتی اشاره شده : پراکریتی سفلی و پراکریتی علیا

پراکریتی سفلی عبارت است از دنیای کون و فساد و صیرورت و بر حسب تغییرات و تبدیلات عالم تجربی دگرگون می شود وصورت نو جدیدی به خود می گیرد.

پراکریتی علیا کوچکترین تغییری نمی کند ودر میان تحولات و بی قراری عناصر ، همچنان ساکن و ثابت است و تغییر ناپذیر.

پوروشا

"پوروشا" (روح یا اصل فاعل) در گیتا به دو قسم است. پوروشا فنا ناپذیر و دیگری پوروشا فنا پذیر

موجودات عالم همان پوروشای فنا ناپذیر هستند. در حالیکه پوروشای فنا ناپذیر روح ممتاز و واقعیت مطلق و نامتناهی است که ورای سه جهان قرار دارد.

فلسفه یوگا در بهاگاوات گیتا

" پاتانجالی" مؤلف " یوگاسوترا" یوگا را چنین تعریف می کند.

" یوگا " حذف قطع مراتب نفسانی و ذهنی و عقلانی ست.

داسکوپتا" می گوید: کلمه یوگا سه معنی دارد.

1.      از ریشه یوج مشتق شده ودر ترکیب یوگا به معنی پیوستن ، جفت کردن، است.

2.      به معنی تمرکز و توجه فکر به نقطه ای واحد جهت اطفای تموجات ذهنی است.

3.       به معنی تسلط یافتن ، اماده ساختن و مهارت کردن است.

در مجموع معنی کلی یوگا را داسکوپتا پیوستن و مربوط ساختن می داند. وچون پیوستن به امری خود مستلزم گسستن از هر امر دیگری است، به همین خاطر ارتباط و پیوستن با گیوگاگ خود منجر به جدایی از تعلقات و قیود عالم می گردد. به عبارت دیگر از عالم ماده جدا شدن وبه عالم معنی پیوستن است .

اما در " گیتا" ، "یوگا" به مفهوم حذف وقطع مراتب نفسانی نیامده ، بلکه مفهوم آن اتصال و پیوست به بارگاه ایزدی است.در "گیتا"آمده است که کریشنا سعی دارد به ارجونا راه رستگاری  ودوری از نفس را بیاموزد که در اینجا به روش مطرح می کند.

یک:کرمه یوگا،(طریقه کردار)  دوم: جنیا یوگا (طریق معرفت واشراق)، سوم : بکتی یوگا(طریقه عشق)

در مرحله اول کریشنا ارجونا را به ایفای وظایفی که در برابر صنف خود دارد متوجه می کند وسستی در انجام آن را گناهی عظیم می شمارد و با ذکر این که روح جاودانه است او را تسلی می بخشد. آنگاه از طریقه عمل و معرفت را برای او تشریح می کند و خاطر نشان مکند که هیچکس نمی تواند در هیچ لحظه ای خالی از عمل باشد. اما عمل بدون تعلق به نتایج آن است که انسان را گردونه سمساره رهایی خواهد بخشید. در اینجا کریشنا پرده از چشم ارجونا بر می دارد تا او حقایق امور وباطن جهان را نظاره کند . به دنبال این مکاشفه ، کریشنا که ارجونا را آماده می بیند حقایق دیگری را در باره حضور خود در جهان و طریق محبت واخلاص در اختیار او می نهد ودر پایان با تجلی لطف بیکران و جمال نامتناهی اش قلب ارجونا را مملو ازعشق و سکون وامید می سازد . گیتا شامل فصلی درخشان در باره ذات مطلق است که راز همه رازها نامیده می شود. گیتا برای وحدت بخشیدن به جریانهای مختلف فکری در یک نظام واحد می کوشد که اساس آن ، این است که" هر چیزی جزئی از ذات یگانه است." کرمه یوگا، یا عمل به وظیفه بدون غرض ، انجام اعمال و وظایف رسمی دینی است که موجب طهارت است وبه جنیانا یوگا می انجامد که تمرکز جان بر معبود است .این عمل ومعرفت به بکتی یوگا می انجاند که در آن عابد پر از ایمان است و چیزی جز الوهیت نمی بیند . عشق و ایمانی که متوجه معبود است تنها وسیله نجات است . این عشق می تواند متوجه یکی از تجسدهای خدا باشد . اما اعمال تا چه حدبرای نجات لازمند؟ گیتا می گوید: اعمال به صورت غیر مستقیم در نجات دخیل هستند. هر کاری ، یا بد، نتیجه اش را ببار می آورد. کار خوب ی که به خاطر نتیجه اش انجام شده باشد به روح زندگی شادمانه ای می بخشد ، اما او رااز گردونه زاد و مرگ (سمساره) خارج نمی کند. فقط عمل بی تعلق یا خالصانه است که چنین اثری دارد. عملی که فقط به خاطر معبود و از سر عشق به او سر زده باشد مقبول آن معبود خواهد شد و سرشت جاودانی اورا خواهد پذیرفت. بدینسان خود معبود وارد قلب عابد می شود و فضیلت بکتی را در آن ایجاد می کند و این بکتی است که نجات نهایی را فراهم می سازد.

اجرای وظایف شرعی و مراسم قربانی در بهاگاوات گیتا

مکتب "می مانسا " می گوید :وظیفه شرعی (دارما) آن امری است که مبنی بر حکم ودایی است وآدمی را به سوی مطلوب (آرته) رهبری می کند" طبق این مکتب غایت قربانی وصول به هدف مطلوب است واین هدف از ان جهت مطلوب است که بواسطهء آن آدمی آرزوهای خود را برآورده میکند وخوشبخت می شود .

مکتب "نیانا" این روش را تایید می کند وبر این باور است که انگیزه ء واقعی قربانیها ، همان میل برآوردن نذرها وآرزوهاست.

"گیتا"این مفهوم را نپذیرفت وقربانی را پیوندی بین خالق ومخلوق یافت که به موجب آن تعاون متقابلی بین خدایان وانسانها تحقق می یافت.

" گیتا" قربانیها را به پنج قسم می کند.

1-    قربانیهای مادی ، در این قربانی دارایی وثروت و اشیاء مادی را نثار خدایان می کنند.

2-    قربانی حواس و ریاضت

3-    قربانی "یوگا" در این قربانی سالک دم های حیاتی و حبس ودم و تجرد از محسوسات را قربانی آتش حقیقت درون میکند.

4-    قربای وداها و احکام شرعی ، این قربانی شامل قرائت سرودهای " ریگ ودا" و سایر آثار مقدس سنت هندواست.

5-    سرانجام قربانی علم و معرفت

در این قربانی پنج گانه ، نوعی تکامل وجودی و قوس صعودی ، برای وصول به واقعیت مطلق دیده می‌شود. از قربانی مادی تا قربانی علم ومعرفت ، انسان مدارج و مراتب عروجی وجودی را می پیماید و این سیر تکامل معنوی که در جهت طولی مراتب وجود منعکس گردیده .به قربانی واقعیت درون واتحاد و وصال با ذات نامتناهی برهمن است ." گیتا" نه پیرو مکتب " می مانسا" است ونه پیرو مکتب" ودانتا" گیتا هیچ اعتنائی به مراسم عبادی ندارد و فقط راه معرفت را قبول دارد و طریق کردار را هم نمی پذیرد.او راه میانه را بر می گزیند که در آن انسان هم باید به تجرد نفس ، و معرفت به خود نائل گردد و در عین حال احکام شرعی را هم مراعات کند و به ناموس ایزدی وفادار بماند.

  معاد

در "گیتا" به صراحت اعلام شده که ما همیشه بوده وهستیم و آتمن نه بوجود می آید ونه می میرد.ونه از نیستی به هستی می گراید بلکه همواره وججود داشته و تغییر ناپذیر است وهنگام انهدام جسم از میان نمی رود و باقی است.و هیچ چیز درآن تاثیر نمی گذارد.

قانون علیت

"گیتا" قانون علیت "سانکهیا" را پذیرفته ، وبه نظر او آفرینش به منزله به فعلیت در آمدن همان معلولی است که در علت العلل بالقوه موجود بوده و انحلال در حکم بازگشت این معلول به علت و پیوسته به اصل است.

راه خدایان ونیاکان

گیتا مانند اوپانیشادها به دورا خدایان ونیاکان اشاره می کند .گرچه اشاره صریح و واضحی ندارد ولی این دو راه اشاره به سیر ارواح در سلسله مراتب هستی است وبه مبحث معاد است.

آنهایی که بعد از نابودی جسم راه نیاکان رادر پیش می گیرند بعد از مدتی اقامت و پس از مصرف و اتمام اندوخته های خود که در دنیای خاکی بدست آورده اند  باز به زمین بر می گردند. و آنهایی که راه خدایان را در پیش گرفته اند به بارگاه ایزدی می روند ودیگر به زمین باز نمی گردند. گیتا در مورد مرگ وزندگی می گوید: مرگ هر آنچه بوجود آمده ، حتمی است و پیدایش دوباره ء هر آنچه که در گذشته قطعی است . این گفته گیتا شبیه به یکی از حقایق چهارگانه بوداست.که میگوید : هرآنچه به هستی می گراید محکوم به فناست.گیتا دل بسگیها را منشائ و ریشه کلیه دردها ورنج ها می داند. و راه رستگاری را ، راه معرفت و فرزانگی وطریق کردار یعنی انجام تکالیف و بی نیاز ساختن خود از نتایج آن و دیگر طریق عشق

 

نتیجه گیری:

کتاب "گیتا" در نزد هندوان منزلت و عظمت خاصی دارد و در نزد آنها کتابی ست که هم فلسفی وهم عرفانی ست . صحنه جنگ وجدالی که در این کتاب ترسیم شده ، همان وجدان بشری است که همیشه در کشاکش زندگی دچار تردید واضطراب است وگفتگویی که میان کریشنا وارجونا ست .همیشه برای همه هندوان تازگی داشته و مختص زمان خاصی نبوده. در این کتاب بیشتر بر این تاکید شده که آدمی می تواند در همین جهان ودر همین بدن به شادی و آرامش معنوی برسد .او می آموزدبه انسان که چگونه با صبر حوصله به وظایف خود بپردازدود عین انجام این وظایف به معرفت وعشق و به یک نجات بخش برسد.در این متن مقدس آمده که با تکیه بر طریق بکتی وعمل خالصانه  هر کس به رستگاری می رسد حاکم نمی تواند سر نوشت انسان را تعیین کند.

گیتا با آموزه (کرما یوگا)، عمل بدون تعلق خاطر،وتحقق نفس حقیقی از طریق تفکر و تامل(جنیانا یوگا) وتقدیم همه اعمال به معبود یگانه(بکتی یوگا)راه نجات وراه ارتباط انسان با خدا و رهایی از دیگر راهها را به انسان می آموزد. او کریشنا را به صورت دوست وهمدم اندوه وشادی ارجونا معرفی می کند که با عشق ومهربانی و با تعلیمات آسمانی خود راه رستگاری و نجات ابدی را برای او آسان می کند.

Template Design:Afzadi