مهابهاراتا

 

مهابهاراتا سنت حماسی مذهبی است که در تنوع فراوام طبقات فرهنگی که بیش از دو هزار سال در برخی بصورت نقلی , برخی مکتوب , برخی سانسکریت , برخی بومی در جنوب و جموب شرقی اسیا حیات دارد. ازهمان ابتدا مهابهاراتا نقش اساسی را به عنوان کتاب مقدس هندو در تعریف جهانی ان ایفا کرده است .و هنوز هم است , توسط بازیگران , عروسک های دراماتیز و رقصنده برای سرگرمی ویا عبرت مخاطبان و یا به عنوان بخشی از مرتسم مذهبی یا جشنواره ی ( هیلتیبینل 1988 -199 ساکس 1991) که هر دکلمه ی سانسکدیت در معابد بوده است و بارها به زبان بومیان اسیای جنوبیب ترجمه شده است. که بعضی از قسمت های ان در اجتماعات عبادی بصورت سانسکدیت یا زبان بومی بوده است.

گاهی از خواندن در حضار خوداری میشد. درس ها اغلب توسط مفسرام دانا در حضور حضار خوانده میشد که مجذوب در زندگی بوده است و اغلب وقف هدف خاص خواندن و مطالعه کرده بودند. در سال 1190در سراسر هند سریالی در تلوزیون پخش شد که مردم بخشعظیمی از همد انرا بطور منظم و مشتاقانه تماشا کردند. بروز عظیم و وسیع و تنوع این عقیده ,تا اندازه ای بواسطه توصیف از این فصل مهابهاراتا است و مبتنی بر دسترسی بیشتر , و اهمیت بیشتر , و نمود زیادتر متن حماسی نوشته شده سانسکریت است.

متن سانسکریت مهابهاراتا قبل از تاریخ گوپتا موضوع تحقیق منظم و بحث در غرب – مبتنی بر حماسه بیش از یکصد و پنجاه سال بوده است ( نگاه به برکینگتون : 1998 58-130 ) 

توافق گسترده ای که خاص پیشروان این متن شد یعنی نوعی از حماسه بهاراتا , بوجود امد و شروع پیشرفت به توسعه کرد زمانی بعد از 400قبل از میلاد.

همچنین این توافق گسنردخ به هم رایی ( نگاه به هیلتیتل 1999 ) مخابهاراتا که مقدمات بعضی گروه ها هندو اریایی  , ادبیات شفاهی حماسی و شاید حتی در بیشتر ترانه های کهن هندو اروپایی در مورد حماسه جنگجویان و جنگ ها بود.

با استناد به فرانکلین (1939) مطالعه دقیق مختلف نتایجی از مهابهاراتا که کمتر شعر دارد ( در حدود 11در صد از 160500 خط شعر حماسی ) , دفتر خاطرات کارول اسمیت ( 1992 سیزدهم  و چهاردهم ) استدلال می کند 8000 از هطوط دیگر , ودیک – شیوه ترسیتوبس هسته اولیه مهبهاراتا را تشکیل می دهد و منعکس کننده ی حماسه های داستانی جامعه جتگجو بدون برهمنی است با موضوعی نزدیک به هومر و نوولف.

این فرض هنوز مورد مطالعه است.

تعدادی از محققان مهابهاراتا را مطلعه کرده و نشان داده شده که ماندگاری در اشکال و تکنیک های رایج در بدیهه سرایی سنت های حماسی شفاهی شناخته شده است ( نگاه به گینتسر 1974:جی. اسمیت 1999).

 بر ساس کار پاول گریسنر و و مطالعات تطبیقی باستانی و ادبیات حماسی مدرن , یاروسلاو واسیلکو وقتی که اس . نولوا کار جامع تخیه کرد نظزیه واقا جالب و جامع مهابهاراتا این رشد در دورخ خای سخ گانه نشانه شناسی حماسه های قدیمی و حماسه های کلاسیکی , و حماسه دینی وجود دارد.

مهابهاراتا از مرحله ی حماسه قهرمانانه کلاسیک به اشعار حماسی تعلیم مذهبی تبدیل شد , اما در طول این فرایند ,  هند حماسی شکفت و حفظ برخی از ویژگی های معمولی از فولکلور حماسی متناسب مرحله کهن . ( واسیلکو 1995:255)

واسیلکو در این فرایند طولانی بررسی موضوعی و ترکیبات درست منحصر به فرد را میبیند کخ در مهابهاراتا مرحله  دیگری از توسعه حماسه وجود دارد.

این موضوع در سایر حماسه های جهان نیست . همچنین ترکیبات شبیه به روش ترکیب مراحل اصلی پیشرفت تاریخی : باستانی , کلاسیک , جدید است . ( 1995:255)

اگر چه در پژوهشگران اتفاق ارا نیست ولی تا اندازه ای این یک شرط لازم است برای اساس مباحث تاریخی دانیت به عبارت دیگر , یک عهد بر خواندن متون گوپتا و دیگر طبقه بندی متون اصلی مبتنی بر خواندن.

بسیاری از محققان اساس توسعه را در خواندن متن گوپتا وجود دارد , به عنوان مثال هنوز عموما گفتگو بر روی این مطلب متمرکز نیست. 

مادلین بیردو (1968-78) ایدئلوژی جامنع حماسه خواندن را توسعه داد , و گئورگ ون سیمسون (1984-1994) خواندنی مبتنی بر فلسفه طبیعی ارئه داد , عمدتا نجومی , وتفاسیر از شخصیت های اصلی حماسه , که حامل ریشه های متشابه رویه روبه جلو برای قرن نوزدهم است.

کار اخیر پروژه نارانیا تحت رهبری پیتر اسکرینر (1997) به اجرا درامد که مطالعه جامع و عالی بخش مهم از مهابهاراتا است . کخ مطالعه برخی از مدل ها بر تجزیه و تحلیل منظم از دیگر اجساد , ناشناس , ادبیات سانسکریت را فراهم اورد 

به تازگی تلقی کاملا متفاوت در مقیاس بزرگ ارئه شد که توسط الف هیل تبتیل منتشر شد (2001 فیتز جرالد در ادامه) 

انچه در ادامه میاید تاریخ جدید خواندن مبتنتی بر متن گوپتا به عنوان یک کل ( همانطور کخ در نسخه پون بیان شده است ) در پرتو عالی فضیلت پیشین است.

این خواندن برخی جنبه های رنسانس برهمنی , و استدلالات قرن گذشته را احیا و روشن می کند , که یکی از طرفداران ان هاراپر سرشاستری (1910) , بوسیله رمیلا تاپار (1973:197:203 ) و جی ام بنگارد – لوین (1985):100 ) .

از آنجا که استفاده از فرضیه های تاریخی به عنوان کلیدی برای خواندن داستان حماسی ؛ از گفتن داستان مهابهاراتا بایدتا زمانهایی که کقوله ها و موضوعات آن را تحریک و تشجیع شد و ارائه میشودبه تعویق انداخت.

معنی ملال آور و موضوعات داستان مهابهاراتا در میان دسته شرقی خلاصه شد.

 

این مطالعه جدید اساسا حول فرضیه تاریخی که دو تا از بحث های مهم حاکم بر شکل گیری اولیه متن است:محرمانه ضد –ماوریان(بویژه ضد اسوکان) مباحث مناسب حاکمیت برهمانان میشود؛ یعنی بر اساس احترام منحصر به فرد اولویت برهمن در جایگاه اجتماعی؛ سیاسی ؛ مسائل فرهنگی و استدلال(علیه سونگا و کانوا نمونه حکومت و خشونت نا مناسب برای مردان است؛برادران جاوا و برخی از آن روایات و آموزه های مهم مکمل برهمن است عوامل همراه با الهه و نیمه خدا.

Template Design:Afzadi