فرقه های نوپدید  و مفاهیم جدید در مسیحیت

شیما فتورچیان

فصل اول : یکتاپرستی

موحدان کسانی هستند که دکترین تثلیث را رد می کنند ، زیرا آن را ناسازگار با یکتاپرستی کامل و نظریه علمی مسیحیت می دانند. این خط فکری را مسیحیت یهودی در کلیسای اولیه و مکتب معتقد به سلطنت مطلقه پدید آوردند. هر چند آریانیسم[1] غالبا مشمول این عنوان است، ولی هرگز« فرزند» را به بعضی از معانی داخل الوهیت نمی داند ، و در تفسیر الوهیت مسیح راه خود را پیروی می کند.برخی از موحدان جدید در حقیقت آریان های واقعی اند که نمی خواهند شخصیت مسیح را به عنوان یک وجود انسانی محض یا یک نابغه مذهبی کاهش دهند، بلکه از توصیف او به عنوان یک طبیعت مساوی با پدر نیز بی میل هستند.

یکتاپرستی جدید در دوره اصلاحات آغاز شد و این نهضت از عناصر رادیکال جناح چپ اصلاحات جهش کرد.برخی از روشنفکران این گروه خواستند انتقاد از تعالیم سنتی کلیسا را تا دکترینهای تثلیث و تجسم خدا بصورت انسان ، که آن را هم با عهد جدید و هم با یافته های عقل متناقض می دانستند، گسترش دهند.

میکائیل سروتوس در 1531 م کتابی منتشر کرد و در آن الوهیت مسیح را پذیرفت ولی آن را به طریق «سابلی»[2] تفسیر کردند. مسیح و روح القدس صرفا نمایشگر شکلهایی هستند از یک الوهیت ، که پدر است.او همچنین تعمید کودکان زیر 7سال را مردود شمرد و تمایلی نسبت به پانته ایسم نشان داد.

پیش از سال 1560م در ایتالیا یک گروه ضد تثلیث به رهبری حقوقدانی به نام للیوسوزینی ایجاد شد که چندسالی بیشتر به طول نیانجامید.

نخستین کلیسای ضد تثلیثی در لهستان تاسیس شد کشوری که بافته ای بود از عقاید کاتولیک رم، کلیسای لوتری ، کلیسای اصلاحی و کلیسای هوسیت. پیروان نوع پرستی در لهستان به این نهضت علاقه فراوانی نشان دادند. در 1565م آنها کلیسای خود را با ویژگی الهیات یکتاپرستی ، تعمید بزرگسالان و تفسیر سمبلیک عشای ربانی تشکیل دادند. خدا یکی است ، مسیح پسر خدا یک موجود آفریده شده بود ، و روح القدس خدا نبود بلکه موهبت خدا بود.

مرکز ضدتثلیثی دیگر در ترانسیلوانیا وجود داشت که آزادی کامل برای تبلیغات خود داشتند. در 1568م  کلیسای جداگانه ای تشکیل دادند و از سوی انجمن قانون گذاری مقدس رم به آنها وعده آزادی مذهبی داده شدو دارای 400جماعت شدند. و رهبر آنها فرانز داویدیس در زندان درگذشت. افکار و اعتراض این رهبر نسبت به کلیه شکلهای عبادت برای مسیح به این نهضت جنبه رادیکالی داد.

فاوستو سوزینی در کوششی که برای تطبیق همه عناصر این جنبش در یک کلیسای منفرد به عمل آورد موفق شد تا آن را با الهیات مجهز سازد. او از دکترینهای گناه اصلی و کفاره آن توسط تجسم و شکنجه و مرگ مسیح انتقاد می کند. دیدگاه او انتقاد از نظریات عامه بود. سوزینی در ترانسیلوانیا از مکتب ضد تثلیثی میانه رو که عبادت مسیح را مشروع می دانست حمایت کرد. او در این نهضت بزرگترین چهره شناخته میشود. او این جماعت را براساس یک شورای روحانی متشکل ساخت .سوزینی می گوید خدایی جز پدر عیسی مسیح وجود ندارد و اینکه عیسی انسان است و از باکره زاییده شده است و تنها پسری است که خدا سبب وجود آن شده است. کفاره ، گناه اصلی ، سرنوشت و تعمید کودکان زیر 7 سال مردود شناخته شده و عشای ربانی به یک وعده غذای یادبودی تقلیل یافت است.

مرکز ضد تثلیثی دیگر در لهستان در شهر راکو قرار داشت که در سال 1658م فعالیت آن ممنوع اعلام شد و در قرن هفدهم این نهضت به انگلستان گسترش یافت و از آن پس شکنجه ضد تثلیثی ها شروع شد.

در قرن هجدهم این نهضت با روح حاکم بر آن عصر هماهنگی داشت. ولی خود نهضت تحت تأثیر روشنگری قرار گرفته بود. ضد تثلیثی های اولیه، مأخذیت بی قید و شرط کتاب مقدس را به عنوان موضوع زمان پذیرفته بودند و هدف آنها صرفا استقرار مجدد شکل اصلی مسیحیت بود. تأکید اصلی روی مذهب طبیعی بود . الهی دانان این مکتب پذیرش یک فلسفه الهی را آغاز کردند و در صدد بر آمدند که دیدگاههایی را براساس انتقاد رادیکال از کتاب مقدس گسترش دهند عنوان یکتاپرستی به این جنبش ضد تثلیثی تعلق دارد.

یک روحانی انگلیکان به نام «تئوفیلوس لندسی» کلیسای یکتاپرستی را در 1774م در لندن تأسیس کرد. یکی از چهره های مهم تاریخ این نهضت جوزف پریستلی کشیشی یکتاپرست بود که ابتدا در انگلستان و سپس در آمریکا مشغول به کار بود. ولی برجسته ترین نماینده این نهضت در قرن نوزدهم فیلسوفی به نام جیمز مارتینو بود که نوشته های زیبای او حاوی یک شکل مسیحی شده از مذهب طبیعی همراه با پدری خدا ، برادری انسان و بقای روح بود.

در انگلستان کلیسای یکتاپرستی در 1813م از سوی دولت به رسمیت شناخته شد و در 1928م تحت عنوان انجمن عمومی یکتاپرستان با پنجاه هزار عضو به رسمیت شناخته شد.در اوایل قرن نوزدهم این نهضت از شکل یک مسیحیت غیر متعصب، خوشبینانه و آزاد حمایت می کرد. مباحث دکترینی غالبا شکل غیر جاذبی پیدا کرده بود . یک بازتاب انتقادی پس از طغیان شدید احیای مذهبی به وجود آمد. مکتب یکتاپرستی به عنوان یک نهضت اومانیستی که ادعا کرده بود حفظ کننده اصول ضروری مسیحیت همراه با آزادی از چهارچوب دگم است، به عنوان کلیسای روشنفکران تلقی شده بود.

در 1805م یکتاپرستها کنترل دانشگاه هاروارد را به دست گرفتند. سخنگوی بزرگ این نهضت ویلیام چنینگ که کشیش مسیحی کنگرگشنالیست بود در اثر اعتقاد به طبیعت غیر مسیحی دکترین تثلیث در 1819م مورد توجه گسترده ای قرار گرفت. او عیسی را تجلی بخش ایده های انسان می دانست؛ رستاخیز او را می پذیرفت، ولی الوهیتش را انکار می کرد. چنینگ همچنین نجات انسان را می پذیرفت و از این رو کفاره را انکار می کرد. خدا از دید او پدری مهربان و انعطاف پذیر است و عیسی نمونه ای درخشان بود که می خواست انسان را به سطح عالی خود بالا برد.

متفکر رادیکال تری به نام تئودور پارکر نهضت یکتاپرستی را بدون هیچ گونه ارتباطی با تاریخ و جدا از مأخذیت کتاب مقدس تنزل داد. او در الهیات خود روی مسئله حضور خدا در همه جا تکیه کرد. نهضت یکتاپرستی در آمریکا حدود هفتادهزار پیرو دارد و بیشترین درصد این پیروان در رومانی هستند که از نسل ضدتثلیثی های ترانسیلوانیا هستند.

  فصل دوم : علم مسیحی

علم مسیحی نمایشگر شکل ویژه ای از عرفان است و وابستگی زیادی با سیستم فلسفی ایده آلیسم مطلق دارد. علم مسیحی را شخصیت برجسته ی موسس آن، خانم مری بیکر ادی طرح ریزی کرد که در یک خانواده کنگرگشنالیست رشد کرده بود او از نظر سلامتی دچار اختلال بود و از یک تشنج ناشی از هیستری رنج می برد وی در جوانی به مخالفت با پدر ارتودوکسش پرداخت و در سال 1843م خود را وقف اسپریتیسم[3] ، هیپنوتیسم[4] و مگنتیسم[5] کرد به تدریج به دلیل اینکه بیماری او با علم طب درمان نشد او رفته رفته به علوم دیگر روی آورد و با دانشمندی متخصص در خواب مصنوعی به نام فنیز کویمبی آشنا شد و پس از یک دوره ی درمانی خود را شفا یافته دید. کویمبی این تئوری را اثبات کرد که بیماری در تخیل پدیدار می شود و طریق درمان بیماری این است که بیمار به خود تلقین کند که سالم است .این دکترین بعدها زیر بنای تعالیم خانم ادی شد.

او در سال 1886م دچار عارضه میشود و با خواندن یکی از معجزات انجیل شفا می یابد از آن پس شاگردان او در دوره هایی تحت عنوان متد روحی درمان تعلیم یافتند و برخی مطب بازکردند . در 1875م تئوری های خود را در کتابی به نام دانش و سلامتی با راهنمایی کتاب مقدس انتشار داد که این کتاب همراه کتاب مقدس کتاب قانونی این نهضت به شمار می آید.پیروان او ابتدا انجمن تشکیل دادند ولی در 1879م خود را به عنوان یک کلیسای مستقل تحت عنوان «کلیسای مسیح ،دانشمند» به ثبت رساندند او همچنین یک آکادمی به نام ماساچوست متافیزیکال کالج تأسیس کرد و روزنامه ای با عنوان «نمایش دهنده علم مسیحی» تاسیس کرد خانم ادی فعالیتهای خود را با معجزات عیسی مقایسه می کرد و با عنوان روحانی بازنشسته تا هنگام مرگش جماعت خود را رهبری کرد.

قرائت خانه های نهضت علم مسیحی در بیشتر شهرهای بزرگ سراسر جهان تشکیل شده و پیروان این نهضت موظف هستند که خود را به این ادبیات محدود سازند. در 1895م خانم ادی مقرر کرد که هیچ گونه وعظ آزادی نباید در عبادتهای کلیسای او صورت گیرد. از آن زمان به بعد عبادات روز یکشنبه مرکب شده است از سرودخوانی ،موزیک و قرائت کتاب مقدس همراه با فقراتی از کتاب دانش و سلامتی.

دکترین «علم مسیحی» از ایده آلیسم مطلق تشکیل شده است و ویژگی هایی دارد :

1-    تنها چیزی که واقعا وجود دارد «روح» است یا بنا به تعبیر خانم ادی «عقل».

2-     در حقیقت تنها خدا شکل وجود است.

3-    دکترین تثلیث مورد انکار قرار گرفته است.

4-    خطا و تقصیر اصلی که از انسان سر زده است از اعتقاد او به واقعیت ماده و خواص مادی ناشی شده است. اصولا ماده وجود ندارد. در این مورد نهضت علم مسیحی به نئوفلاطونیسم نزدیک میشود.

5-    بدی و شرارت موهوم است که به فکر مادی یا فانی بستگی دارد. دروازه رهایی از گناه، مرض ، درد و مرگ عبارت است از درک این امر که اینها توهم هستند .

6-    عبادت تمرکز ذهن است با هدف فایق آمدن بر این اوهام . آمرزش گناه به عنوان فراری از توهم گناه تفسیر شده است.

7 - کار عیسی مسیح که نماینده دانش مسیحی در همه زمانهاست این بود که علم مسیحی را به انسان بدهد.

خلاصه رسمی از اعتقادات نهضت علم مسیحی که همه پیروان این نهضت باید آن را بپذیرند :

1-    ما به عنوان پیروان حقیقت، از کلمه الهامی، کتاب مقدس را به عنوان راهنمای کامل خود برای زندگی ابدی پیروی می کنیم.

2-    خدای یکتا را می پرستیم و به پسر او، یک مسیح، روح القدس یا تسلی دهنده و انسان در تصور و همانندی خدا معتقدیم.

3-    ما به آمرزش گناه از سوی خدا در نابود ساختن گناه و درک روحی این امر که خدا بدی و شرارت را به عنوان یک امر غیر واقعی طرد می کند معتقدیم. ولی اعتقاد به گناه تا زمانی که این اعتقاد دوام داشته باشد کیفر داده می شود.

4-    ما به کفاره گناهان از طریق تجسم و مرگ مسیح به عنوان مدرک الهی، عشق موثر، اتحاد ناگسستنی انسان با خدا از طریق عیسی مسیح که نشان دهنده راه راست است معتقدیم ، و باور داریم که انسان به وسیله مسیح نجات داده شده ، به وسیله حقیقت ، زندگی و عشق .همان گونه که به وسیله پیامبر جلیله از طریق شفای بیماران و فایق آمدن بر گناه و مرگ عملا نشان داده شد.

5-    ما معتقدیم که مصلوب شدن عیسی و صعود او ، به انسان کمک کرد تا ایمان خود را بالا برد و در نتیجه بتواند زندگی جاوید را درک کند ، حتی کلیت روح ، جان و پوچی ماده را.

6-    ما پیمان می بندیم که آن عقل و فکر که در عیسی مسیح بود در ما باشد .با دیگران آن گونه رفتار کنیم که از آنها توقع داریم با ما رفتار کنند و مهربان و دادگر باشیم.

فصل سوم : گواهان یهوه

ادونتیستها شکلی از مسیحیتند که مسیحیت یهودی کلیسای اولیه را به خاطر می آورد. نهضت «گواهان یهوه» که در اصل به انجمن بین المللی کتاب مقدس یا برج مراقبت کتاب مقدس و انجمن مذهبی معروف بود در 1931م نام کنونی را پذیرفت. موسس این نهضت مردی بود به نام «چارلز تیز راسل» تاجر آمریکایی که در پنسیلوانیا تولد یافته بود او جوانی بود دارای عقل مذهبی که در اثر ناسازگاری موجود میان کلیساها بر آشفت و بر ضد کنگرگشنالیسم که مذهب والدینش بود عکس العمل نشان داد. ادونتیسم توانست بر مشکلات او که بیشتر دارای طبیعت مکاشفه ای بودند پرتو افکند. او ادعا کرد که توانسته است کلید حل این مشکلات را در این حقیقت بیابد که کلمه یونانی «پاروسیا» بهتر است به «حضور» ترجمه شود تا آمدن یا بازگشت. سپس فکر کرد که خداوندگار ما در 1874م به صورت یک روح نامرئی بازگشت خواهد کرد و این نتیجه گیری را با یک محاسبه عددی براساس کتاب مقدس تایید و حمایت کرد. او نظریات خود را با کشیشهای مختلف مطرح کرد که آراء او را رد کردند و او عنوان روحانی و استاد به خود داد.

راسل در 1878م شروع به انتشار مجله ای با نام برج مراقبت و اخبار ظهور عیسی مسیح کرد. کتاب غذای فکری برای مسیحیان در سال 1881م که اثر مهم اوست پنج سال بعد تحت عنوان آغاز هزاره مجددا انتشار یافت. به هنگام مرگ راسل در سال 1916 جوزف فرانکلین روترفورد رهبری این نهضت را عهده دار شد. ولی نفوذ اصلی خود را از طریق مطبوعات و تا حدودی از طریق رادیو اعمال می کرد. او نویسنده ای پر کارتر از راسل بود. مرگ روتر در 1942م به منزله ضربتی بود که به بسیاری از پیروان نهضت گواهان یهوه که انتظار داشتند او آن قدر زنده بماند که بتواند سلطنت هزاره را مشاهده کند، وارد شد. جانشین او ناتان اچ نور شد.

راسل در نوشته هایش آمدن سلطنت خدا روی زمین را در 1914م پیش بینی کرده بود این سلطنت می بایست از طریق صلح ، عدالت و برکت صورت پذیرد. روتر فورد این تاریخ را به سال 1925م جلو برد. روتر فورد نظریه راسل را که می گوید :« دوره تاریخ جهان را می توان از طریق ابعاد هرم بزرگ و یا کتاب مقدس پیشگویی کرد» رد کرد. اثر مهم روتر فورد عبارت است از چنگ خدا که خدا سالاری یا تاسیس سلطنت خدا را تجسم می کند و در آن گواهان یهوه دوش به دوش یکدیگر با خداوندگار ما فرمانروایی خواهند کرد . در حالی که کلیه ی شکلهای قدرت اعم از روحانی و دنیوی در نبرد سرّی بزرگ آرماجدون واژگون خواهد شد.

اعضای فعال این فرقه به دو گروه تقسیم می شوند :

1-    ناشران : که به کارهای عادی خود ادامه می دهند و در اوقات فراغت خود به انجام وظیفه مذهبی گواهی دادن می پردازند. واین از طریق تبلیغ و ایستادن در معابر و یا فروختن نشریه برج مراقبت انجام میشود.

2-    پیشگامان : که کارمندان تمام وقت هستند و همه چیز را به خاطر این هدف ترک کرده اند. که از سوی انجمن دستمزد می گیرند.

بیشتر گواهان در امریکا هستند و پس از جنگ جهانی اول به دلیل فقر و بیکاری مردم این نهضت تا حدودی پیشروی کرد ولی از سال 1923 این فرقه به تکفیر محکوم شد. محاکمات دادگاهی و زندان رفتنهایی که برای گواهان پیش آمد نیروی اخلاقی خاصی به این نهضت بخشید و ثابت کرد که گواهان آمادگی مقابله با شکنجه و حتی مرگ را به خاطر عقاید خود دارند.

برخورد آنها نسبت به کتاب مقدس براساس بنیادگرایی است و انتقاد علمی شان با بدبینی همراه است. کتاب مقدس مشتاقانه توسط بسیاری از گواهان حفظ و خوانده میشود. کلیه تعالیم این فرقه از طریق مراجعه به متون مقدس ثابت میشود ، اگرچه آنها مدعی هستند که این متون جدا از تفاسیر روترفورد ، که تمثیلی و تاریخی و غالبا ناهماهنگ با روح مسیحیت است، قابل فهم نیست. روتر فورد یک مفسر قابل اعتماد کتاب مقدس به شمار آمده و نوشته های او می تواند انسان را به آگاهی کامل نسبت به کتاب مقدس برساند.

ویژگی های این فرقه عبارتست از :

1-    در این فرقه خدا به یهوه معروف است. و این شکلی از نام خدایی است که از نظر زبان شناسی نادرست است. او آفریننده زمین و آسمان است همان گونه که او خالق موجودی متمرد به نام شیطان است.

2-    شیطان قرنها بر جهان از نظر اقتصادی ، سیاسی و مذهبی فرمانروایی کرده است.

3-    گواهان یهوه نمایندگان اصلی خدا در روی زمین هستند.

4-    دکترین تثلیث از نظر این گروه مردود شمرده میشود.

5-    مسیح شناسی این فرقه شکل خاصی از آریانیسم است. خود آریوس پیشرو راسل به حساب آمده است در مقدمه مجموعه مواعظ او از اشخاصی چون پولس ، یوحنا، آریوس ،پتر والدو ، ویکلیف و لوتر نام برده شده است ولی راسل بلافاصله پس از پولس جای دارد و از چهار نفر دیگر والاتر شناخته میشود.

6-    مسیح مخلوقی است که گاهی با میکائیل( فرشته مقرب) برابر دانسته میشود و او تنها پس از تعمیدش مسیح شد. و دکترین رستاخیز جسمانی او انکار شده است و راسل حتی گمان کرده که بدن او تبدیل به گاز شده است.

7-    روح انسان طبعا جاودان نیست . و مرگ برای کسانیکه که حکومت خدا یا سلطنت هزاره را نشناخته اند نابودی و فناست.

8-    نبرد تخیلی آرماجدون قطعی است و در آن شیطان و پیروانش را مسیح و فرشتگانش نابود می کنند.

9-    تعالیم این نهضت به طور افراطی به جهان دیگر توجه دارد.

10 کوشش به منظور اصلاح اوضاع اجتماع بی فایده است زیرا جهان کنونی ناپدید خواهد شد.

11- تعمید بزرگسالان در میان آنها عملی است ولی صرفا به عنوان اطاعت و اعتراف ایمانی به حساب آمده است و تعمید برای نجات ضرورتی ندارد.

12- عشای ربانی «شام یادبود» خوانده شده و صرفا یک غذای یادبودی است که هیچ گونه اهمیت شعاری ندارد.

13- سرودها دیگر در عبادات آنها خوانده نمیشود و عبادتشان منحصر به قرائت کتاب مقدس و دعا و وعظ است.

14- ازدواج برای آنها ممنوع نیست ولی از آنجایی که ازدواج مقرون به صرفه نیست و بهتر است که انسان در انتظار سلطنت هزاره باشد موجبات دلسردی نسبت به این امر فراهم می کند.

 فصل چهارم : مورمونیسم

ریشه و تاریخ

هر چند جماعت مورمونی خود را «کلیسای عیسی مسیح وابسته به مقدسان روزگار اخیر» می خواند، ولی بیشتر از آنکه یک فرقه مسیحی باشد، مذهبی است که بر اساس مکاشفه های جدیدی ، که جنبه های خاصی از مسیحیت را پذیرفته، بنا شده است.هدف مورمونیسم تنها برگرداندن شکل اصلی مسیحیت نبود، بلکه می خواست از طریق متون مقدس مذهب مکاشفه ای جدیدی به وجود آورد. قسمتهای خاصی از تاریخ این جماعت یادآور اسلام است که آن نیز با داشتن ایده هایی از کتاب مقدس و اضافه کردن یک سری مکاشفات جدید تشکیل شده است . مورمونیسم نیز مانند اسلام در یکی از مراحل تاریخی اش از تعدد زوجات حمایت کرد.مورمونیسم از پافشاری شدیدی که اسلام در مورد توحید دارد و اساسش بر آن استوار است سهمی ندارد و پیروان آن همواره مدعی بوده اند که مسیحی اند. موسس این فرقه جوزف اسمیت است . پیروان او وی را یک پیامبر و یک شهید دانستند در صورتی که رقبای او حتی در طول زندگی اش او را فردی کلاهبردار معرفی می کردند.

هم اکنون چنین تصور می شود که او یک انسان رویایی بود که با عقیده خوبی فعالیت کرد ولی برای بازشناسی حقیقت از توهم توانایی نداشت . او خواسته ها و رویاهایش را به عنوان مکاشفه تفسیر می کرد. دکترین ها و پیشگویی های او ترکیبی بود از یادداشت های کتاب مقدس و بحث های معاصر در مورد نژادهای جمعیت بدوی آمریکا همراه با یک سلسله فعالیت های احیاگرانه دوران کودکی و تفکرات دلخواه او .

به موجب گفته خود اسمیت فرشته ای به نام مورونی در 1823 م در برابر او ظاهر شد و او را برای تأسیس مجدد کلیسای عیسی مسیح در آخرین روزهای جهان دعوت کرد. همچنین درباره وجود و محل تقریبی چند لوحه طلایی که روی آنها آمار جمعیت بدوی آمریکا و مواعظ مسیح پس از رستاخیزش حکاکی شده ، به او اطلاع داده شد.4 سال بعد اسمیت این الواح طلایی را به همراه عینکی با دو سنگ گرانبها یافت که اسمیت آنها را با « اوریم» و «تُمیّم» که در سِفر خروج آمده است تطبیق کرد که او با کمک این عینک موفق شد رموز این الواح را که به زبان مصری بود کشف کند. او سه سال برای ترجمه این الواح وقت صرف کرد .هنگامی که این کار پایان یافت فرشته مورمونی الواح را برد. اسمیت یک اثر جامع به نام کتاب مورمون انتشار داد . این کتاب مدعی است که قرین عهد عتیق است . این کتاب با عناوینی از قبیل کتاب نفی ، دومین کتاب نفی ، کتاب یعقوب ، کتاب انوس ، بخش بخش شده است . این کتاب اکثر محتویات کتاب مقدس را دارد .همچنین عباراتی از اعتراف نامه وست مینستر و حتی فرازی از شکسپیر در آن آمده است .

در ششم آوریل 1830 اسمیت و یکی از پیروان اولیه اش برای خود کلیسای جداگانه ای در نیویورک تأسیس کردند.در سال 1907 اسمیت و یکی از همکارانش یوحنا تعمید دهنده را دیده بودند که از آسمان نزول کرد و آنها از سوی او به عنوان کشیش های هارونی تعیین شدند و مأموریت یافتند همدیگر را تعمید دهند و بعدها پتر ، جیمز و یوحنا بر اسمیت ظاهر شدند و او را به کشیشی نصب کردند.

اسمیت در 1843 م تعدد زوجات را تنها به عنوان یک معیار موقت و امتیاز ویژه ای برای شخص خودش متداول کرد .او در 1844 م در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد و در ژوئن همان سال در زندان ترور شد و از آن پس رهبری این نهضت به مردی فعال و مستبد به نام بریگهام یونگ رسید . در اثر کوشش های زیاد مورمون ها این جماعت با سرعت زیادی از نظر تعداد و هم از نظر ثروت رشد کرد. در 1852 م یونگ رسما تعدد زوجات را معمول کرد و ازدواج حداقل با سه زن از شرایط لازم برای روحانیون بزرگ به حساب آمد. مواعظ او به تدریج به شرک نزدیک شد یونگ مستبدانه حکومت می کرد و یاغیانی که برای فرار از کشور کوشش کردند به مرگ محکوم شدند . کفاره خون بدنامان معیار تأدیبی شناخته شده بود . هر کسی که مرتکب زنا خارج از تعدد زوجات مجاز می شد یا یک مورمون را می کشت مجبور بود که کشته شود. یونگ در 1877 م درگذشت.پس از او جان تایلر به عنوان رئیس انتخاب شد که دکترین کفاره خون را مردود شناخت. مجموع جمعیت مورمون های جهان بیش از یک میلیون نفر است که نهصد هزار نفر آنها در آمریکا زندگی می کنند.

تشکیلات ، دکترین و شعائر مذهبی

تمام اعضای مذکر این جماعت مقام کشیشی دارند . کشیشی بر دو نوع است : هارونی و ملکی صدقی. مقام هارونی در درجه پایین تر قرار دارد و مشتمل است بر اسقف ، کشیش ها و شماس ها و معلمان. کلیه اعضای کشیشی درجه بالاتر دارای حق وعظ و نظارت بر انتصاباتند و عنوان شیخ را دارند. بالاتر از آنها گروهی هستند که هفتاد خوانده می شوند که این نام از 70 نفر حواری مذکور در انجیل لوقا گرفته شده است . بالاتر از اینها کسانی هستند که موسوم به کشیش های عالی اند ؛ گروه بالاتری از پاتریارک ها یا مبشران ، یک شورای عالی مرکب از دوازده حواری و در رأس آنها نخستین رئیس است.

مآخذ دکترینی همپایه عبارتست از کتاب مقدس با تفسیر صحیح ، کتاب مورمون ، کتاب دکترین و پیمان ها و درّ گرانبها ( مجموعه ای از پیشگویی ها ) . الهیات این فرقه با تصویری خام از آنتروپومورفیسم آغاز می شود . بر اساس گفتار یونگ « پدر» دارای بدنی است مانند انسان ، مرکب از گوشت و استخوان . او موجودی انسانی بود ولی خود را به مقام خدایی ارتقا داد .بدین طریق وظیفه هر انسانی است که خدا شود. عیسی یک نجات دهنده است و او یک صهیون بر روی زمین ، یا به طور اخص در آمریکا بنا خواهد کرد. راه نجات نیازمند به ایمان ، تغییر کیش(عمل به فرمان خدا و احکام فرقه مورمون است) ، تعمید و دست گذاری هنگام دادن مأموریت روحانی به کسی یا دعا کردن به او و پرداخت مالیات است. ایمان چنین مشخص شده است : اعتقاد به این حقیقت که عیسی نجات دهنده جهان و اسمیت پیامبر راستین خداست . تعمید با ارزش را تنها می تواند یک کشیش مورمونی انجام دهد و او به تنهایی می تواند به وسیله گستردن دست ها روح القدس را اعطا کند . تعمید می تواند با نیابت انجام شود و یک مورمون زنده می تواند با نیابت از طرف یکی از بستگان مرده اش تعمید مجدد یابد.

 

[1] مکتب آریوس که به موجب آن پسر از جنس پدر نیست بلکه به عنوان واسطه ای برای آفرینش جهان آفریده شده است.

[2] Sabellian  منسوب به گروهی از مردم اولیه ی ایتالیا مشتمل بر sabines و samnites

[3] عقیده به هستی و نفوذ ارواح

[4] علم خواب مصنوعی

[5] جذب مغناطیسی و خواب مصنوعی