آیین جین

کیش جین مانند آیین بودا در آغاز پیدایش خودسازمانی رهبانی بوده است که به تهذیب اخلاقی می پرداخته واز طریق پرهیز و امساک و گرامی داشتن حق حیات می خواسته از سامسارا بگذرد و به آرامش ابدی برسدو به همین دلیل قدیسین و فرزانگان این آیین را تیرتامکارا یعنی کسانیکه گذرگاهی برای عبور از سامسارا یافته اند میگفته اند.

آیین جین سندیت آسمانی و حقایق وداها را نمی پذیرفت و از لحاظ آیین هندو غیر متشرع تعبیرشد این دین در آغاز می کوشید با اخذ اصول اخلاقی و معنوی درست از دایره جهنمی بازپیذایی رهایی یابد.

آیین جین مانند مکتب سانکهیا و یوگا بسیار دیرینه است و مانند غالب ادیان و مکاتب فلسفی هند نسبت به زندگی دنیوی بدبین است و تنها راه چاره ی گریز از این تنگنای هستی را برگزیدن راه آزادی و نجات می داند که به وسیله معرفت به دست می آید.

شباهتها و تفاوتهای آیین جین و مکتب سانکهیا

فرضیه دو گانگی روح و ماده در مکتب سانکهیا وکیش جین با لحن وعباراتی مشابه بیان شده است اما این شباهت ظاهری است و مکتب سانکهیا به علت وابستگی و پیوستگی خود به ودا و آیین برهمنی به عقاید و جهان بینی برهمنی گرویده است درحالیکه کیش جین داخل نظام برهمنی رشد نکرد و مبانی آن را نپذیرفت و متکی بر گروهی از معتقدات آنی میستی بود.

تفاوت کیش جین و آیین بودا

کیش جین در قدمت با آیین بودا برابر است اما از لحاظ مبانی جهان شناسی اختلاف اساسی با هم دارند بوداییان معتقد به جوهر ثابتی نبوده اند و عناصر را فانی و ناپایدار همچون لحظات ، برق آسا و پی در پی می دانسته اند.

ناتاپوتا یکی از اسامی دیگر آخرین پیامبر جین ها یعنی ماهاویراست که 24 امین تیر تامکاراست ماهاویرا موسس و بنیان گذار آیین جین نیست زیرا قبل از او پیامبران دیگری به نام پارشوا  و آریشتانمی وجود داشته اند که به نیروانا پیوسته اند. بنا به سنن جین این دین ابدی و نامتناهی است و طی ادوار خاص جهانی به وسیله تیرتامکاراهای گوناگون وحی شده است.

ماهاویرا مانند بودا شخصیتی تاریخی است و مانند او شاهزاده و نجیب زاده بوده است او را فاتح jina نیز گفته اند و لفظ جین هم از جینا مشتق شده است طبق سنن جین  ماهاویرا در قرن 6 پیش از میلاد در خانواده کشاتریا به دنیا آمد و به ریاضات گوناگون مشغول شد و وقتی به واقعیت رسید و به قول جین ها منزه و مجرد شد و به اشاعه آیین خود پرداخت و در سال 526 پیش از میلاد به نیروانا پیوست .

جین ها به دو فرقه شوتامبارا یا سفید پوشان و دیگامبارا یا آسمان پوشان (یعنی عریان ) تقسیم شده اند هر دوی این فرقه مبانی حکمی و جهان شناسی جین را پذیرفته اند و راهبان آنها در نهایت فقر و بی نیازی هستند و زندگی خود را از راه گدایی می گذرانند .آسمان پوشان به فقر و عزلت از دنیا توجه خاصی داشتند به همین دلیل لخت و برهنه راه میرند و سفید پوشان پارچه سفیدی بر تن دارند و جارویی در دست میگیرند و با دستمالی دهان خود را می پوشانند آنها با جارو راهی را که از آن گذرشان می افتد پاک می کنند تا موجود زنده ای زیر پایشان لگد نشودو اصل آهیما یا عدم آزار موجودات زنده از مبانی اخلاقی آنهاست .

آثار مقدس جین ها

عبارت است از 11 آنگا ، 12 اوپانگا ، 10 پرا کیرنا ، و 6 چداسوترا که آنگاها مهم ترین آثار این مصنفات مقدس است زبان این آثار یکی از مشتقات زبان سانسکریت به نام « آرداماگادی » است که بر اثر مرور زمان

مهم ترین رساله های مستقل از کتب آسمانی جین

·        تاتوارتادیگاماسوترا ، اثر اثر اوماسواتی ، سال 85 بعد از میلاد

·        لوکابراکاشا ، دایره المعارف جین ، سال 1652 میلادی

مبحث وجود در آیین جین

مبحث وجود در آیین جین روشی است میانه بین فرضیه آتمن اوپانیشادها و فرضیه عدم جوهر ثابت بوداییان. در هر تغییر و دگرگونی سه امر دخالت دارد :

1 گروهی از کیفیات تغییر نمی کنند .

2- گروهی دیگر به وجود می آیند .

3- گروهی از میان می روند و معدوم می شوند.

در مثال به وجود آمدن کوزه از گل ، گل به یک اعتبار صورت خود را از دست می دهد وصورت دیگری می پذیرد و در عین حال در صورت ثالثی ثابت و تغییر ناپذیر باقی می ماند . به خاطر وجود این کیفیات تغییر ناپذیر است که می توان سخن از ثبات اشیا به میان آورد. از نظر جین طبیعت و ماهیت واقعی اشیا ، نه آن اصل ثابت اوپانیشادهاست و نه فرضیه « غیر خود » بوداییان . بلکه واقعیت برزخیست میان این دو. وجود ( sat )  به عبارت دیگر واحد ثابتی را شامل است که هر لحظه کیفیاتی چند از دست می دهد و کیفیات دیگری به خود می گیرد.

آیین چند گانگی نسبی

جین ها اشیا را غیر مطلق می خوانند. به عقیده آنها احکام فقط تحت شرایط خاصی واقعیت دارند . اشیا دارای کیفیات بسیارند و واقعیت این کیفیات امری به غایت محدود است که آن را نمی توان مطلق دانست و دیدگاههای گوناگونی را که موجب می شوند امری واجد گروهی از شرایط شوند و فاقد پاره ای دیگر را « نایا » گفته اند نایا به عبارت دیگر راههای مختلف شناخت اشیا است .

فرضیه ی نایا ( nayas)

درباره اشیا دو راه می توان برگزید یکی اینکه شیء را امری واحد بدانیم و کیفیات و شی را جز لاینفک بدانیم که این روش دید « دراویانایا » یا دید جواهر است و دوم اینکه کیفیات را ازشی متمایز بدانیم. و وجود اشیا را در گذشته و آینده منکر شویم و آنها را ترکیبی از خصائص و کیفیاتی بدانیم که در لحظه ای معین و به خصوص منشا اثر شوند به طوریکه هر لحظه کیفیات جدیدی با هم بیامیزند و عناصر ناپایداری را تشکیل دهند که این روش دید « پاریایانایا » یا دید مظاهر است.

نیگامانایا : شناخت تجربی از اشیاء یعنی شی می تواند در آن واحد هم به کیفیات کلی آراسته و هم به کیفیات خاص مزین باشد.

سامگراها : شناخت کلیت و عمومیت اشیا بدون در نظر گرفتن کیفیات خاص و بررسی از لحاظ وجودی

ویاواهارا : شناخت از طریق ادراک حسی یعنی اشیا رابصورت انفرادی که شامل کیفیات کلی و جزئی است مورد بررسی قرار می دهیم که در این دید تمامی صفات مانند کیفیات اشتراکی و دگرگونی و بهم آمیختگی قطع نظر از کیفیات کلی و جزئی و دگرگونی های ذره ای انتزاع می شود .

از نگاه جین ها هر یک از این 4 دیدگاه به منزله دید محدودی است که ما از یک جنبه ی واقعیت داریم و واقعیت جوانب بسیاری دارد و باید جمله ممکن است را ضمیمه ی گفنگوهایمان کنیم زیرا این نسبیت قضایا را نشان می دهد و ما را از وضع کردن قضایا و احکام یک جانبه و مطلق برحذر می دارد .

فرضیه نسبیت قضایا

آیین هفتگانه شناخت در منطق جین که فیلسوف قرن 6 میلادی،سامانتابهادرا پی ریزی کرده ازین قرار است:

1 تمام قضایا از لحاظی درست اند                     2 تمام قضایا از لحاظی نا درست اند.

3 تمام قضایا هم از لحاظی درست اند و هم نادرست .

4 تمام قضایا از لحاظی غیر قابل تعریف اند.

5 ممکن است از لحاظی چیزی وجود داشته باشد ولی در عین حال تعریف ناپذیر باشد.

6 ممکن است چزی از لحاظی وجود نداشته باشد و در عین حال غیر قابل بیان و تعریف باشد.

7 سرانجام ممکن است چیزی هم از لحاظی وجود داشته باشد و هم وجود نداشته باشد و در عین حال تعریف ناپذیر باشد.

بورچ درباره منطق جین می گوید : منطق جین نوعی « آهیمسای ( عدم آزار ) » ذهنی است.بدانگونه که فرد پیرو اصول اخلاقی جین ، به حیات تمامی موجودات احترام می گذارد و به همانگونه هم یک پیرو اصول منطقی جین ارزش و اعتبار تمام قضایا را قبول دارد.

سیمها محقق هندو می نویسد: جین ها می گویند اشیاء هم ثابت اند و هم در تغییر و دگرگونی پی در پی هستند و این آیین یگانگی در کثرت است . جین ها قبول دارند که دو صفت متناقض نمی توانند در شخصی واحد و در محلی واحد و در لحظه ای واحد موجود باشند ولی این دو صفت متناقض امکان دارد در محلهای مختلف ِیک شی ء واحد وجود داشته باشند. مثلا شخصی می تواند از لحاظ A پدر محسوب شود و هم نسبت به B فرزند به شمار آید. جین ها خاصیت چندگانگی اشیاء را که صفات و کیفیات بی شماری دارند و نسبت به یکدیگر اموری نسبی محسوب می شوند پذیرفته اند اما همانندی محض آیین « آتمن برهمن » را منکر شده اند . کتب مقدس جین می گویند ذره ای چون آتمن از لحاظی وجود دارد و از لحاظی وجود ندارد و از لحاظی غیرقابل تعریف است . از لحاظ جوهر و زمان و مکان و عوارض خودِ ذره ، ذره وجود دارد ، ولی از لحاظ جوهر و زمان و مکان و عوارض اشیاء دیگر ، ذره وجود ندارد . حال از هر دو لحاظ ( وجود و عدم ) ذره تعریف ناپذیر است چون این دو را نمی توان در آن واحد به اثبات رسانید .

مآخذ شناخت درست (pramana)

علم درست و معتبر آن علمی است که به نیکی گراید و از بدی اجتناب کند که به آن « پرامانا » گویند . به عقیده ی جین ها علم و دانایی به خودی خود ارزشی ندارد و معیار ارزش آن نتیجه ی مطلوبی است که از آن گرفته می شود.

آن چه در مبحث شناخت برای جین ها اهمیت بسیار دارد این است که اشیاء خارجی تحت شرایط خاص ، استعداد خود را جهت شناخته شدن آشکار می سازند . بطوری که ما تحت شرایطی خاص از شییء شناخت به دست می آوریم . علم یکی از مهم ترین مآخذ شناخت است که آن را از جهت مستقیم یا غیر مستقیم بودن به دو دسته ادراکی و غیر ادراکی تقسیم می کنند .

ادراک

به نظر جین ها اشیاء خارجی واقعی اند. نه مصنوعات ذهنی آنگونه که مکاتب فلسفی ماهایانا می انگارند. ادراک کننده ی واقعی و اصیل همانا روح است. روح یا جیوا که فطرتاً پاک و منزه است ، آلوده به پلیدیهای عناصر و مواد لطیف کارما می گردد و کدر میشود. در موقع ادراک ، استعداد شیء جهت شناساندن خود باعث می شود پرده ی کارمایی که جیوا را مستور می ساخت از میان برداشته شود و شناخت حاصل گردد . جین ها حواس را مانند پنجره هایی می دانند که جیوا به وسیله ی آنها اشیاء خارجی را ادراک می کند و جیوا به حواس روشنایی می بخشد و در واقع قوه ی مُدرکه ی حقیقی همان جیواست.

رساله جیناوارتیکا می گوید: حس وجود ندارد بلکه حس همان خود جیواست علم اشیاء در خود جیوا بالقوه نهفته است و به مجرد اینکه شیئی را ادراک می کنیم استعداد آن شیء بخصوص ، جهت شناساندن خود ، و استعداد جیوا برای شناختن آن ، متقابلا ظاهر می شوند و بر اثر انهدام پرده ی کارمایی که شیء را پنهان می ساخت شناخت حاصل می شود .

دارما (dharma) ادارما (adharma) فضا (akasa) و زمان (kala)

تمام اشیاء و هستی ها در آیین جین به دو گروه جانداران یا ارواح ( jiva) و اجسام بی جان بخش می شوند . از سوی دیگر اجسام نیز به سه مقوله ی فضا و دو جوهر لطیف دارما و ادارما و ماده تقسیم می شوند.

مفهوم دارما در نظام اخلاقی جین

دارما در جین اصل حرکت و محیط ادراک ناپذیری است که در آن اجسام و ارواح حرکت می کنند . دارما اصل منفعل و جوهر غیر قابل ادراک است و اگر دارما وجود نداشت موجودات و ارواح از حرکت می ماندند دارما مانند آبی است که فضا را احاطه می کند اما به قول جین ها در فضای لایتناهی ای که بر فراز فضای این دنیاست ، دارمایی وجود ندارد اجسام و ارواح به منزله ی ماهی هایی هستند که در داخل این آب حرکت می کنند . ارواح در حرکت و جنبش خود آزادند ولی حرکت آنها مشروط بر بودن این مایه ی لطیف است که تمام این دنیا را فراگرفته است حال جوهری که باعث میشود اشیاء و ارواح سکون اختیار کنند و از حرکت بازمانند اصل متضاد دارما است و آن را « ادارما » می گویند.

فضا

فضا عنصر لطیفی است که در تمام جهان هستی سریان می یابد و همه چیز را فرامیگیرد و خود عاری از صورت است فضا به نقطه های بی شماری تقسیم شده است و هر روح و شیء موجود در این جهان مقداری از حجم آن را اشغال کرده است . فضا موجب می شود اشیاء درهم آمیزند . ماورای فضای این دنیا فضای دیگری نیز موجود است که کاملا تهی است و نوعی خلأ و هیچ است .فضای ورای این دنیا ابدی و لایتناهی و عاری از هر گونه جوهر است و فقط در قلمرو دید عرفا و دانایان قرار می گیرد و در آن از دارما و ادارما خبری نیست .

زمان

جین ها زمان را دو قسم می دانند :

1-    زمان مطلق و واقعی که موجب پیوستگی و بقای اشیاء است و نه آغاز دارد نه پایان. زمان واقعی را از استمرار تغییرات و دگرگونی ها ی جوهرهایی که به علت گردش زمان منقلب شده اند انتزاع می کنیم.

2-    زمان نسبی و تجربی که علت فرعی تبدیلات و دگرگونیهای مادی است .

جین ها معتقدند که یک ذره ی مادی و یک ذره ی زمانی و یک نقطه ی فضایی به صورت واحد تفکیک ناپذیری موجودند و همه باهم تار و پود جهان طبیعی را تشکیل می دهند .

ماده

از نظر جین ها ماده ابدی است و متشکل از ذرات بی شمار است و دو قسمت است:

1-    ماده عنصری : این ماده عبارت از اشیایی است که موضوع ادراک ما واقع می شوند.

2-    ماده لطیف : این ماده از مواد کارمایی تشکیل می یابد و مانند حجابی ارواح را می پوشاند .

تمام اجسام از ترکیبات ذرات به وجود آمده اند کوچکترین واحد ماده ذره (anu) است ذرات ابدی و دارای کیفیات لمسی ، سمعی ، ذوقی و بصری هستند و به هم پیوسته اند جواهر از ترکیبات مختلف هندسیِ ذرات پدید می آیند. ذرات بهم می آمیزند و اجسام مادی را تشکیل می دهند اما این اجسام مادی مدام در تغییر و دگرگونی هستند و دائم کیفیاتی را از دست می دهند و کیفیاتی  تازه به خود می گیرند و رشد ونمو می کنند و توسعه می یابند و معدوم می شوند. به نظر جین ها عناصر اربعه مانند زمین و خاک و هوا و آتش نوعی نفس اند که آن را نفس عنصری می گویند هر چند در درجات پایین مراتب هستی باشند .

ارواح (jiva)

اشیاء و جواهر به دو قسم ارواح و اجسام مادی تقسیم می شوند. جهان مملو از ارواح بی شمار است جوهر روح، معنوی است و ابعاد آن بر حسب قالبی که در آن جای گرفته ، متفاوت است . جیوا یا روح در پاکیزگی فطری خود ، ادراک بی نهایت ، علم بی نهایت و شادی بی نهایت است.

ارواح به دو قسم تقسیم می شوند :

1-    ارواح پاک یا آزاد که به آزادی مطلق رسیده اند و از آلودگی و کدورت صور مادی منزه است.

2-    ارواح ناپاک که به آنها « سامسارین » می گویند به مواد و پلیدی های کارما آلوده اند و این مواد لطیف کارما به تدریج طی سر گردانی ارواح در چرخه ی بازپیدایی افزایش می یابد و در جیوا به صورت مواد لطیف اندوخته میشود.

ابعاد ارواح متناسب با ابعاد جسمی است که در آن جای گرفته اند جین ها ارواح را برحسب تعداد حواسی که در اختیار دارند طبقه بندی می کنند.

1-    پایین ترین طبقه ی جیواها شامل نفوس گیاهان است که دارای حس لامسه هستند.

2-    درجه بعد کرمها هستند که دارای لامسه و شامه اند.

3-    بعدی موریانه که دارای پنج حس هستند.

4-    بعدی حیوانات کاملتر به ویژه انسان و خدایان به اضافه ی این پنج حس ، دارای حس مشترک و باطن هم هستند که آن را ماناس می گویند.

فرضیه ی کارما

علت اینکه روح در قالب جدیدی ظهور می کند این است که آغشته به مواد کارماست صفات فطری روح (سرشت اصلی ارواح) به علت پرده ی کارما که سایه برچهره ی روح افکنده پنهان شده است مواد لطیف کارما به تدریج در جوهر روح نفوذ و رخنه می کند و این فعل را «دخول یا نفوذ»می گویند. به دلیل همین دخول فعل و انفعالات شیمیایی بین مواد کارما و روح صورت می گیرد و امتزاجی بین آنها تحقق می یابد که مجموعا جسم لطیف را تشکیل می دهد این جسم لطیف همان میراث روانی موجودات است که به سبب آن انسان گریبانگیر گردونه ی بازپیدایی و زایش دوباره می شود.

کارما بعد از آنکه فعل و انفعالاتش به پایان رسید از روح خارج میشود و این عمل را «تخلیه و تصفیه » می خوانند اگر این فعل تخلیه همچنان ادامه داشته باشد رفته رفته روح از پلیدی های مواد کارما منزه می شود و به عالمی راه می یابد که در آن ارواح آزاد ومنزه مستقر شده اند اما در شرایط عادی این دو فعل دخول و تخلیه در آن واحد انجام میشود و این است که روح دائم محصور دردایره ی حیات است.

هدف عالی جین ها تخلیه و تصفیه روح از مواد کارماست یعنی هم باید کارمای موجود را تخلیه کرد و هم مانع دخول کارمای جدید شد. تمام سازمان و تشکیلات رهبانی جین مبنی بر این اصل است که بایستی کارمای انباشته و ذخیره شده را ریشه کن کرد و به وسیله ی تهذیب از تولید کارمای جدید نیز جلوگیری کرد پس اصول اخلاقی و رهبانی جین نتیجه ی منطقی فرضیه ی کارمای آنهاست و می کوشد تا کارمای موجود را معدوم سازد و روح را از زندان تن آزاد کند و او را به عالم لایتناهی و پاک ارواح آزاد هدایت کند.

مبانی اخلاقی و نجات و رستگاری (moksa)

هدف اصول اخلاقی جین رسیدن به مقام نجات و نیروانا است روش معنوی و طریق سلوک که برای رسیدن به این آزادی انتخاب کرده اند و به آن یوگا می گویند عبارتست از :

معرفت درست ، ایمان به کتب مقدس جین ، طرز رفتار درست یا امساک از گناه

طرز رفتار درست عبارتست از :

1-    عدم آزار دیگران و احترام به حق حیات موجودات

2-    راست گفتن و امتناع از دروغ

3-    پرهیز از دست برد به مال دیگران

4-    پرهیز از تمایلات نفسانی و جسمانی

5-    تجرد از دلبستگی های دنیوی و بی نیازی از مال دنیا

مقام اطلاق و تجرد که به واسطه ی رعایت این اصول اخلاقی محقق میشود مستلزم این است که روح از مواد کارمای گذشته پاک گردد. زیرا هنگامی که مواد کارما در آتش ایمان میسوزد روح به مقام تنزه و تجرد کامل می رسد و کارمای گمراه کننده معدوم می گرددو مجرای دخول و نفوذ کارمای جدید نیز مسدود می شود و پرده هایی که ایمان و آگاهی و معرفت را مسدود می ساختند از میان برداشته می شود و مقام وارستگی کامل در دل شخص منزه متجلی می شود و در این مقام او را پاک و بیدار و واقف بر کلیه امور می دانند و جینا یعنی فاتح و منزه می خوانند. از طرف دیگر چون سایر پرده های کارما که طول عمر و خصائص شخصی و خانوادگی او را تعیین می کرده اند، منهدم شوند روح آزاد وارد نیروانا می شود و به عالم ارواح منزه می پیوندد و از ادراک و معرفت وشادی و سرور بی نهایت برخوردار می گردد و از دریای پرتلاطم سامسارا می گذرد و از چرخ بازپیدائی و تولد رهایی می یابد و مبدل به یک تیرتامکارا می شود یعنی آن کسی که گذرگاهی در اقیانوس سامسارا به دست آورده و به ساحل آرامش و آسایش پیوسته است.