انواع پرستش در اقوام ابتدایی

 خلاصه تحقیق:

دین یک امر غریزی و فطری است وعمدتا" به معنی عقیده به غیب از همان ابتدای امر در نهاد بشر بوده.وآدمی از همان آغاز در اندیشه حل معمای مبدائ ومعاد بوده وشاید نخستین تفکرات فلسفی بشر این که از کجا آمده وبه کجا خواهد رفت. همیشه همراه آن بوده وحتی در انسانهای نخستین یک نوع اعتقاد به رستاخیز و زندگی پس از مرگ وجود داشته، که هنگام کشف گورها و یافتن ملزومات شخصی در گورها خود دلیل بر این باور است .

در هر مرحله از مراحل تمدن بشری دغدغه دینداری در انسان وجود داشته ودارد، حتی در عصر حاضر هم علوم طبیعی با همه بسط وانتشارش نتوانسته عطش حقیقت جویی بشر را بر طرف کند وانسان متمدن را از دایره ایمان خارج کند.

واینکه این اندیشه دینی در انسانهای ابتدایی چه بوده ودریابیم که تحولات فکری بشر در دورانهای مختلف در جوامع انسانی تا به امروز از چه مبدایی نشات گرفته وتا چه حد در افکار دینی جوامع مختلف تاثیر گذاشته ،نیاز به بررسی باورها وایین های ادیان ابتدایی دارد . که در این مقاله سعی برآن شده صفات و ویزگی های ادیان ابتدایی هر چند مختصر بررسی شود.

 

کلمات کلیدی: دین ، فتیش، توتم، تابو، سحر، آنیمیزم

صفات عمومی قبایل بدوی

علمای علم ادیان  با استفاده از آثارباستان شناسی ماقبل از تاریخ و مطالعات جدید جامعه شناسی بر روی اقوام بدوی که کم وبیش طرز معیشت انها همانن انسانهای نخستین است ،به این نتیجه رسیده اند که عقاید وباورهای دینی بشر اولیه هم تا حدی مانند قبایل ابتدایی عصر حاضر بوده است.

در میان انسانهای بدوی اعتقاد به مظاهر مافوق طبیعی با توجه به شرایط محیطی وروش زندگی با هم متفاوت بوده ولی در برخی خصوصیات با هم مشترک بودند.برخی از این صفات عبارت بودند از :که فرد کاملا وابسته به قبیله است ودر این قبایل فرد پیرو رسم ورسومات قبیله خویش بود.و وابسته به عقاید وپای بند به آن حتی در برابر هر گونه تغییر وتبدیلی به شدت مقاومت می کرد. این اعتقادات وباورها نیازهای جسمانی و روحی آنها را در بر می گرفت واین خود با عث ظهور کاهن  یا شمن میشد که اینها کسانی بودند که ارتباطبا عالم ارواح داشتند واین باورها در گروه وهر صنف وطبقه ی فرق می کرد.

عناصر مشترک ادیان ابتدایی

-         خدا وخدایان

شرک به خدا از دیر باز بوده وحتی در عصر حاضر هم تقریبا" نیمی از جمعیت جهان در قالب هندوئیزم ، جینیسم ، بودیسم ، شینتو و غیره بت می پرستیدند . جامعه شناسان دوران شرک رامقدم بر دوران توحید معرفی می کنند، ولی پیروان ادیان توحیدی با این مخالفند وشرک را انحراف از توحید می دانند. به زعم برخی ادیان ، خدایان در تاریخ برای انسان جلوه گر شده اند وبتان نمادی از آنها هستند. این سنخ از ادیان به فرستادگان الهی یعنی انبیاء عقیده ندارند[1].

-         سحر و جادو

سحر را چنین تعریف کرده اند: کاری که آدمی می تواند به وسیله دمیدن و تکرار بعضی کلمات یا انجام بعضی اعمال ، نیروی مافوق الطبیعه را به سود خود قبضه کند.

در ادیان ابتدایی جادو با انچه در تصور ماست باهم تفاوت دارد.درادیان جادو عبارت است از مراسمی برای دلجویی و مدد خواهی از نیروهای طبیعت. در مراسم، جادوگر فعالیت می کند و رهبری مراسم را بر عهده می گیرد. در این جوامع سواد وعلم مطرح نبوده وجادوگران هم چیزی بیشتر از مردم نمی دانستند و تنها افراد جامعه بودن که به آنها اعتقاد خاصی داشتند.وهمین باور واعتقاد آنها را از دیگران متمایز می کرد.

این افراد گاهی با خواندن اوراد ،شخصی را که مورد افسون او قرار گرفته ،در اثر تلقین شفا می دادند و این تلقینات در دل افراد ضعیف النفس تاثیر می گذاشت[2].

در حقیقت سحر وجادو صورت اولیه وتکامل نیافته علم است . با این تفاوت که عالم با شناختن قوانین طبیعی در پدیده ها تصرف می کند اما ساحر می داند که علت ومعلولی هست، واین شناخت را او به صورت تصادفی تجربه کرده ودر معرفت قوانین اشتباه می کند .طریقه جادو گری ممکن است عوامانه باشد یعنی هر شخصی از افراد قبیله می تواند با ارواح غیبی ارتباط پیدا کند وگاهی هم سحر و جادوگری فقط در اختیار کاهن است.به این گروه شمنیسم می گویند که بیشتر در قبایل صحراهای مغولستان و سیبریه رواج دارد.شمنها درواقع همان ساحران وکاهنان قبایل زرد پوست هستند .انها برای درمان بیماران و دفع شریره به جادوگری متوسل می شوند واعتقاد دارند که ارواح یا نیروهای غیبی بسیاری در جهان  مادی وجود دارند که در زندگی افراد بشر موثرند.

اعتقاد به سحر وجادو نه تنها در میان اقوام غیر متمدن ابتدایی رواج دارد بلکه به نوعی میان بسیاری از مردم متمدن جهان نیز رایج است، مثل رمالی و فال گیری وغیره

بسیاری از محققان ریشه دین و جادو را یکی می دانند ، اما دورکیم روی اصل موضوعه ء صفت بارز "جمعی بودن" نهاد های اجتماعی ،دین را مقدم بر سحر وجادو می داند . در عین حال فرق بین دین و جادو این است که: دین متوجه تعظیم و پرستش موجودات ماورای طبیعت است ،ولی جادوگر می حواهد قوای ماورای طبیعت را به سود خود مهار کند . گرچه همین عمل جادوگر یا کاهن خود به نوعی ،گاهی اوقات ،جنبه رمزی و تقدس پیدا می کند.(1) جادوگران از نیروی خود برای معالجه ء بیماران نیز استفاده می کنند .این گونه جادوگران معمولا"شمن(shaman) نامیده می شوند.وگاهی اوقات ریاضتهای سختی مکشند ودر بدن خود نشانه هایی ایجاد می کنند ودر مواردی خود را اخته می کنند.

تابو(دغدغه خاطر)

تابو کلمه ای است که از زبان مردم "پولی نز" گرفته شده است . مردم انجا نسبت به بعضی اشیاء نوعی دغدغه خاطر نشان می دهند وآن اشیاء را مشخص و انگشت نما می سازند وبه آنها نزدیک نمی شوند ، دست درازی و بی حرمتی به آنها را حرام می دانند و این حرمت را به زبان خود "تابو" می نامند.مثلا" شخص بیمار یا مرده را تابو می شمارند.معتقدند که نیروی ی نهانی و غیبی در درون آن اشیاء وجود دارد که اگر به آن اشیاء تخطی شود آن نیرو موجب اذیت و آزار آنها را فراهم می کند.در قبایل ابتدایی هر قبیله به نوعی تابو خاص معتقد بود.

قربانی

در میان اقوام سراسر جهان قربانی برای فرو نشاندن خشم خدا یا خدایان انواعی داشت از ریختن جرعه ای آب یا شراب تا اهدای گیاهان و محصولات ،ذبح حیوانات و کودکان و بزرگسالان و همچنین به آتش کشیدن کودکان را شامل می شد.در میان اقوام هندی هنوز هم زنان هندو با تراشیدن موی خویش در معبد ویشنو ، زیبایی خود را برای آن بت قربانی می کنند.امروزه قربانی کردن انسان ازمیان رفته ومنحصر به حیوانات شده. شاید فرمان آزمایشی خداوند متعال به حضرت ابراهیم خلیل (ع)مبنی بر قربانی کردن فرزندش برای این بوده که معلوم شود موحدان نیز در عشق و علاقه به معبود حقیقی چیزی کم ندارند.

از نظر علم ادیان ، دو چیز جانشین قربانی فرزندان شده است: یکی ختنه ودیگری قربانی حیوان . این دو آیین عبادی در ادیان ابراهیمی به حضرت ابراهیم (ع) نسبت داده می شود.[3]

مانا

اصل این واژه را علمای انسان شناس از زبان مردم "ملانزیا" مجمع الجزایری در شمال شرقی استرالیا اقتباس کرده اند.

مانا عبارت است از یک نیروی غیر شخصی مرموزغیبی که در عین حال مادی، معنوی هم هست ودر تمام اشیاء ودر همه جا پراکنده است. مانا یک نیروی ما فوق الطبیعه است که هرگز روی یک شیء معینی ثابت نمانده است و می تواند در تمام اشیاء مختلف قرار گیرد.ومانا دارای این خاصیت است که می تواند از اشیاء جامد به افراد زنده هم منتقل شود.ممکن است سنگی، چوبی ، درختی یا حیوانی دارای این خاصیت تلقی شودواز آن حاجت بخواهند وبدان تبرک جویند.

توتم

ایمان واحترام خاص به بعضی از حیوانات وگیاهان ،وهر قبیله به حیوان یا درخت خاصی احترام قایل بودنند و آن را نشان قبیله خود قرار داده یا خود را از نسل آن می دانستند. واژه توتم از زبان سرخپوستان آمریکایی آمده است. هنوز هم در بعضی ملتها احترام وپرستش حیوانات وگیاهان را می بینیم مثل گاو میش در هندوستان شیر در آفریقا.

به هر جهت حیوانی که مورد احترام وپرستش واقع می شد به نوعی برای آن قبیله جنبه مرموز داشت ومعتقد بودند که در آن نیروی نیروانا وجود دارد . واز آزار رساندن وخوردن آن پرهیز می کردند .ودر بعضی قبایل که توتم آنها یکی بود وخود را را از یک نسل می دانستند با هم ازدواج نمی کردن وازدواج آنها خارج از افراد قبیله بود.قبایل معتقد به توتمیسم نه تنها تصویر وپیکر توتم مورد احترام وپرستش بود بلکه افراد قبیله سعی داشتند تقلید صدای توتم و آرایش سر وشکل ولباس خود را شبیه توتم کرده واین را نو عی عبادت می دانستند. گرچه امروزه امروزه ما شاهد بعضی از این موارد هستیم .از جمله نخ بستن به درخت ویا خال کوبی حیوانات بر بدن.

فتیش

فتیش یا شی مقدس یک واژه پرتغالی ست و به معنی سحر یا افسون است . ایمان به فتیش یعنی احترام به یک شی مادی که نیرویی جادویی در آن نهفته است. مثل سنگ ،چوب، فلزات ودر جوامع امروزی تعویذ یا دعاها واشیایی که برای رفع بلا وچشم زخم یا برای رسیدن به مراد بر بازو می بندند ویا بر گردن آویزان می کنند

آنیمیسم

پرستش طبیعت و روح و به معنی جان و روان ،که معنی لاتین آن است. ولی در زبان فارسی به معنی "جان گرایی" است.

انیمیسم عبارت است از اعتقاد به آن که مظاهر طبیعت صاحب ارواح و جانهای مستقلی هستند. ونیز اعتقاد به اینکه هر چیز و هر جسم دارای روح وروانی است که این ارواح می تواند در سر نوشت انسان موثر باشد.مانند اعتقتد به ستارگان ،کوه، دریا...در میان ملل چین وخاور دور آثار آنیمیسم به چشم می خورد. در ایران هم اعتقاد به جن وپری ...دین آریائیها پیش از زرتشت جنبه آنیمیسم داشتند.

نتیجه

اینکه بدانیم دین هم مانند هر پدیده دیگری رو به تکامل بوده وشروع آن در انسان اولیه به چه صورت بوده واین نیاز را چگونه برطرف کرده شاید مطالعه این باورها تا حدودی ما را نزدیک به این امر کرده باشد.

شناخت اعتقادات ابتدایی انسان خود حاکی از آن است که انسان به دنبال گمشده ایی بوده که آن قوی تر ونیرومندتر از هرآنچه می شناسد باشد .که گاهی آن را در سنگ و گاهی در حیوانات و..می دیده واین حس یا غریزه از ابتدا وتا به حال همراه انسان بوده وهست و نیاز به آرامش در طی رشد تکامل جسمانی ، روحی و فکری انسان در حال حاضر فرق کرده است.

  

منابع:

1-حکمت، علی اصغر ، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا،1345

2-زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرووجدان، تهران: انتشارات سروش ،1375

3-توفیقی ، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ،تهران: انتشارات سمت، 1384

4- آریا،غلامعلی،آشنایی با تاریخ ادیان ،تهران: انتشارات پایا،1376  

5. Eliade, Mircea (ed.), Encyclopedia of Religion, New York: Macmillan Publishing Company, 1987.



[1] 1. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص11                                                                                                                                                   

[2] 1. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص11                                                                                                                                                   

 

[3] 1. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص12                                                                                                                                                   

 

Template Design:Afzadi