قیامت در قرآن (قسمت اول)
معنای قیامت
قیامت از قیام، در لغت به معنای خیزش و برخاستن است؛ و دراصطلاح، برخاستن انسان از خاک و حضور در عالم پس از مرگ(1).
قیامت، معروفترین نام یوم القیامة است که ۷۰ بار در قرآن مجید ذکر شده و حکایت از قیام عمومی بندگان و رستاخیز عظیم انسانها میکند و توجه به آن انسان را به قیام در این دنیا برای انجام وظیفه دعوت مینماید.
این که قیامت در قرآن کریم با نام ها و عنوان هاى مختلف خوانده شده است هر کدام از آنها نشان دهندۀوضع مخصوص و نظام مخصوصحاکم بر آن است؛ مثلاً از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح و در یک جا قرار مىگیرند و ترتیب زمانى آنها از بین مىرود،«روز حشر»، «روز جمع» و «روز تلاقى» خوانده شده است و از آن جهت که باطن ها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز مىشوند، یوم تبلىالسرائریا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود»،و از آن جهت که انسان هایى سخت در حسرت و ندامت فرو مىروند و احساس غبن مىکنند که چرا خود را براى چنین مرحلهاى آماده نکردهاند، «یوم الحسرة» و «یوم التغابن»، و از آن جهت که بزرگ ترین خبرها و عظیمترین حادثههاست «نبأ عظیم» خوانده شده است.
راز نامگذاری آن روز موعود به قیامت که از مشهورترین نامهاست و در قرآن سورهای به این نام اختصاص یافته، این است که مردم در این روز دفعتاً قیام خواهند کرد،(2)و نزد پروردگار جهانیان خواهند ایستاد و روزی است که لحظه و ساعت رستاخیز برپا شود(3)و روزی که روح و فرشتگان برپا ایستند(4)و روزی که حساب خلایق برپا گردد.(5)
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هنگامی که مردم نزد پروردگار جهانیان میایستند،(به تناسب کردارشان) عرق اندام آنان را فرامیگیرد(6)
امیر مؤمنان(ع) میفرماید: روزی که حق تعالی پیشینیان و پسینیان را در آن گرد آورد برای رسیدگی به حساب کار و پرداخت پاداش کردار، آنان فروتنانه برپا باشند، عرق تا گوشه دهانشان روان و زمین زیر پایشان لرزان است و نیکو حالترین آنان کسی است که جای نهادن دو پای بیابد و برای جان خود فراخ جایی تهیه کند
اقسام قیامت
قیامت بر دو قسم است: قیامت صغرا و قیامت کبرا.
هر کس مىمیرد قیامت صغراى او بر پا مىشود (من مات قامت قیامته) و سرآغازى است براى پاداش و کیفرها که بخشى جنبۀبرزخى دارد و بخش دیگرى در قیامت کبرا یعنى قیامت عمومى انسان ها دامانشان را مىگیرد، و در هیچ یک از این دو مرحله نه چارهجویی ها مؤثر است، و نه در برابر ارادۀالهى یار و یاورى وجود دارد.
هول قیامت صغرا مثل هول قیامت کبرا است، با این فرق که در قیامت صغرا هولش فردى است و در قیامت کبرا هولش جمیع خلق را فرا مىگیرد.(8)
قیامت صغرا (عالم برزخ)
انسان پس از مرگ وارد عالم قیامت نمی شود، بلکه به عالم برزخ وارد می گردد. منظور از عالم برزخ، جهانی است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد، یعنی هنگامی که روح از بدن جدا می شود، پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی که میان این دو عالم است و برزخ نامیده می شود، قرار خواهد داشت. قرآن دربارۀعالم برزخ می گوید: “هنگامی که مرگ یکی از انسان ها فرا می رسد (تقاضا می کند) پروردگارا! مرا به دنیا برگردان تا اعمال صالحی را که ترک کرده بودم، انجام دهم. (در پاسخ به وی گفته می شود) بس کن، هرگز بازگشتی برای تو نیست، و این سخن بی اساسی است که او بر زبان جاری می کند، و پس از زندگی دنیوی آنان، حیات برزخی است که تا قیامت ادامه دارد(9)
این آیه شریفه که ندامت شدید مُرده و تقاضای بازگشت دوباره وی را برای جبران گذشته خاطر نشان می کند، به روشنی بر جهان برزخ که فاصله بین عالم دنیا و قیامت است، دلالت دارد.
قیامت کبرا (عالم بعد از برزخ):
قیامت کبرا که عالمی است پس از عالم برزخ همۀانسان ها از اولین تا آخرین جمع شده، و وارد مرحلۀجدیدی از زندگی و حیات می شوند؛ و به پاداش و یا جزای اعمال و رفتار زندگی دنیایی خود می رسند.(10)،(11)در قرآن کریم بیش از صد نام برای قیامت ذکر شده است که الواقعة، الراجفة، الطامة، الصاخة، الحاقة، یوم الفصل، یوم الندم، یوم النشور، یوم الحق، یوم المسألة، یوم الفراق، یوم الحساب، یوم الحکم، یوم العذاب، یوم المحاسبة و یوم التلاق و یوم الحسرة و…نام هایی است که در قرآن برای قیامت ذکر شده است.(10)
اسامی قیامت در قرآن
قرآن نام هاى بسیارى براى «معاد» انتخاب کرده که هر یک از آن نام ها به ویژگى ها و رخدادهاى قیامت اشاره دارد. برخى از آنها عبارت اند از:
یوم الحساب (غافر، ۲۷)؛ یوم الدین (حمد، ۴)؛ یوم الجمع (تغابن، ۹)؛ یوم الفصل (نبأ، ۱۷)، یوم الخروج (ق، ۴۲)، یوم الموعود (بروج، ۲)، یوم الخلود (ق، ۳۴)، یوم الحسرة (مریم، ۳۹)، یوم التغابن (تغابن، ۹)، یوم التناد (مؤمن، ۳۲)، یوم التلاق (مؤمن، ۱۵)، یوم الازفة (مؤمن، ۱۸)،. یوم الوعید (ق، ۲۰)،. یوم الحق (نبأ، ۳۹)، یوم البعث (روم، ۵۶)، الحاقة (حاقه، ۱)، الدارالاخرة (بقره، ۹۴)، الساعة (انعام، ۳۱)، الصاخة (عبس، ۳۳)، الطامة الکبرى (نازعات، ۳۴)، الغاشیة (غاشیه، ۱)، القارعة (حاقه، ۴)، المیعاد (آل عمران، ۹)، الواقعة (واقعه، ۱)، الیوم الاخر (بقره، ۸)، یوم الوقت المعلوم (حجر، ۳۷) ، یوم تبلی السرائر (طارق ،۹).
هر کدام از این نامها بیانگر بُعدى از ابعاد آن روز بوده، و به تنهایى مىتواند مسائل بسیارى را در این رابطه بازگو کند.
به گفته مرحوم “فیض کاشانى” در زیر هر یک از این نام ها سرى نهفته شده، و در هر توصیفى معناى مهمى بیان گشته، باید کوشید تا این معانى را درک کرد، و این اسرار را یافت.
او بیش از یک صد نام براى قیامت ذکر کرده که همه یا اکثر آن را مىتوان از قرآن مجید استفاده کرد؛ مانند “یوم الحسرة”؛ “یوم الندامة”؛ “یوم المحاسبة”؛ “یوم المسالة”؛ “یوم الواقعة”؛ “یوم القارعة”؛ “یوم الراجفة”؛ “یوم الرادفة”؛ “یوم الطلاق”؛ “یوم الفراق”؛ “یوم الحساب”؛ “یوم التناد”؛ “یوم العذاب”؛ “یوم الفرار”؛ “یوم الحق”؛ “یوم الحکم”؛ “یوم الفصل”؛ “یوم الجمع”؛ “یوم الدین”؛ “یوم تبلى السرائر”؛ “یوم لا یغنى مولى عن مولى شیئا”؛ “یوم یفر المرء من اخیه”؛ “یوم لا ینفع مال و لا بنون”؛ “یوم التغابن و…(13)
معروفترین نام قیامت همان “یوم القیامة” است که ۷۰ بار در قرآن مجید ذکر شده و حکایت از قیام عمومی بندگان و رستاخیز عظیم انسانها میکند و توجه به آن انسان را به قیام در این دنیا برای انجام وظیفه دعوت مینماید.(14)
این که قیامت در قرآن کریم با نام ها و عنوان هاى مختلف خوانده شده است هر کدام از آنها نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است؛ مثلاً از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح و در یک جا قرار مىگیرند و ترتیب زمانى آنها از بین مىرود،«روز حشر»، «روز جمع» و «روز تلاقى» خوانده شده است و از آن جهت که باطن ها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز مىشوند، یوم تبلىالسرائریا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود» ،و از آن جهت که انسان هایى سخت در حسرت و ندامت فرو مىروند و احساس غبن مىکنند که چرا خود را براى چنین مرحلهاى آماده نکردهاند، «یوم الحسرة» و «یوم التغابن»، و از آن جهت که بزرگ ترین خبرها و عظیمترین حادثهها است «نبأ عظیم» خوانده شده است.(15)
قیامت و یوم الحسرة
در قرآن کریم از قیامت و منزل اصلی انسان با نامهای مختلفی یاد شده، که یکی از آنها «یوم الحسرة» است.
معنای حسرت:
معنای اصلی حسرت آشکار شدن و انکشاف است. (16)گفته شده چون در قیامت حقایق و اسرار روشن میشود (روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود(17)آن را روز حسرت خواندهاند.(18)
حسرت به معانی دیگری نیز استعمال شده است:
۱٫به معنای “پشیمان شدن” (به خاطر چیزی که از دست رفته و قابل جبران نباشد)، و چون در اثر آشکار گشتن حقایق، انسان به شدت نادم و پشیمان میگردد، آن را روز حسرت خواندهاند. این استعمال در حقیقت استعمال در لازمۀمعنا و مجاز است.
۲٫به معنای “از حرکت باز ماندن”؛ طبق این بیان چون آدمی در قیامت از حرکت میماند و دیگر نمی تواند عملی انجام دهد و کارش یکسره میشود و به تعبیر قرآن «در آن روز همه چیز پایان مییابد(19)و نمیتواند جبران گذشته را بکند، رستاخیز را روز حسرت خواندهاند.
۳٫به معنای “تحیّر”؛ قیامت را روز حسرت نام نهادهاند چون در آن روز بشر به خاطر صحنههای تازه و عجیبی که میبیند حیران و سرگردان است.
تعبیر «دارالحسرة» در متون اصیل دینی اعم از آیات قران و روایات نیامده است، ولی عبارت «یومالحسرة» هم در قرآن و هم در روایات ذکر شده است.
در قرآن میخوانیم: «و ای رسول ما امت را از روز غم و حسرت بترسان که آن روز دیگر همه چیز پایان مییابد و مردم سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمی آورند»(20)
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: از سیاق آیه فهمیده می شود که علت حسرت خوردن آنها این است که کار پایان میپذیرد و از نتیجه اعمال خویش در دنیا مطلع میشوند و متوجه میشوند که ضرر کردهاند و آنچه را که میتوانستند به دست آورند از دست دادهاند و در ادامه آیه میفرماید: سبب این ضرر و زیان غفلتشان در دنیا بوده است.(21)
روز حسرت، روزی است که مردم به دلیل کوتاهی که در اطاعت خدا کردهاند حسرت میخورند(22)
حضرت امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «ای وای بر انسان غافل و بیخبری که عمرش دلیلی بر ضد او است و روزگارش او را به بدبختی و شقاوت میکشاند.(23)
روایت زیبایی در تفسیر آیه یاد شده، هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت با کمی اختلاف، نقل شده است که معصوم (ع) با تمثیل زیبایی تفسیر آیه را بیان میکند. از امام صادق (ع) تفسیر این آیه را پرسیدند. امام فرمود: «پس از آن که بهشتیان در بهشت و اهل جهنم در جهنم قرار گرفتند، ندا دهندهای از سوی خداوند ندا میکند: ای اهل بهشت و ای اهل جهنم! آیا میدانید مرگ به چه شکلی است. پاسخ میدهند نه. مثل مرگ مثل قوچ خاکستری رنگی است که در بین بهشت و جهنم میایستد. سپس همه را فرا میخوانند نزدیک بیایید و به مرگ نگاه کنید. پس نزدیک میآیند. سپس به فرمان خداوند حیوان را ذبح میکنند و میگویند: ای اهل بهشت برای همیشه در بهشت خواهید ماند و مرگی نیست و ای اهل جهنم برای همیشه جهنمی هستید و مرگی وجود ندارد» سپس امام (ع) افزود: این معنای بیان خداوند است که فرمود: «آنان را از روز حسرت بترسان ، در آن هنگام که همه چیز پایان مییابد و آنها در غفلت هستند و ایمان نمی آورند»؛ یعنی کار بهشتیان با جاودانه شدن در بهشت و کار اهل جهنم با جاودانه ماندن در جهنم یکسره میشود(24)در برخی از منابع در ادامه حدیث آمده است: «اهل بهشت چنان فرحناک شوند که اگر کسی در آن جا مردنی بود از شادی میمرد و اهل دوزخ چنان فریاد میکشند که اگر کسی مردنی بود از ناراحتی جان میسپرد.»(25)
بله، در آن دنیا هم گناهکاران حسرت خواهند خورد که چرا کار نیک انجام ندادند و هم نیکوکاران حسرت خواهند خورد که ای کاش! بیشتر کارهای نیک و شایسته انجام میدادند. اهل بهشت بر لحظهای که در آن به یاد خدا نبودهاند تأسف خواهند خورد و خود را سرزنش خواهند کرد.(26)
رسول خدا (ص) میفرماید: دو کس در روز رستاخیز بیش از همه حسرت خواهند خورد؛ یکی فردی که میتوانست در دنیا در پی کسب دانش باشد، ولی در پی آن نرفت و دومی فردی که به دیگری دانش آموخت و یاد گیرنده از آن دانش بهرهمند شد، ولی معلم بیبهره ماند و از دانش خویش سودی نبرد(27)
باری، سستی در دنیا حسرت آخرت را به دنبال دارد(28)
برزخیان و نفخ صور
برای روشن شدن مطلب، ترسیم دقیق رستاخیز و صحنۀقیامت ضروری است. در قرآن کریم آیات فراوانی به ترسیم قیامت و حوادث مربوط به آن پرداخته است که ما در ادامه برای تبیین بحث به آنها می پردازیم.
ترسیم رستاخیز و قیامت، دو گونه قابل تصویر است:
1-عالم بعد از نفخ صور اول تا نفخ صور دوم.
2-عالم بعد از نفخ صور دوم.
معنای نفخ صور:
«نفخ» به معناى دمیدن[۲۹]و “صور” به معناى” شیپور” یا شاخ میان تهى است[۳۰]که معمولاً براى حرکت قافله یا لشکر، یا برای توقف آنها به صدا درمىآوردند، البته آهنگ این دو با هم متفاوت است، شیپور توقف، قافله را یک جا متوقف می کرد، و شیپور حرکت، اعلام شروع حرکت قافله بود.
این تعبیر ضمناً بیانگر سهولت امر است و نشان مىدهد که خداوند بزرگ با یک فرمان که به سادگى دمیدن در یک شیپور است، اهل آسمان و زمین را مىمیراند (نفخۀمرگ) و با یک فرمان که آن هم شبیه به “شیپور رحیل و حرکت” است همه را زنده مىکند (نفخۀحیات.[۳۱]
عالم بعد از نفخ صور اول:
با استناد به قرآن مسلم است که در عالم، تحقیقاً دو نفخه صور، اتفاق می افتد:[۳۲]
نفخۀاول، زمانی است که عمر دنیا تمام شده و به وسیلۀآن تمام موجودات زندۀروی زمین از بین می روند.[۳۳]
در نفخۀبعد که به نفخۀحیات مشهور است، همۀانسان ها، زنده می شوند.[۳۴]
هر دو نفخه به طور ناگهانی اتفاق می افتد و فاصلۀبین دو نفخه نیز، معلوم نیست. در برخی از روایات، این فاصله چهل سال ذکر شده است که معیار سنجش آن مشخص نیست.[۳۵]قیامت با نفخ صور اول شکل می گیرد،[۳۶]و قبل از قیامت، اتفاقاتی در عالم رخ می دهد، که در اصطلاح به آنان ” اشراط الساعة “؛ یعنی مقدمات قیامت، می گویند.
اشراط الساعة در قرآن:
قبل از قیامت، اتفاقاتی در عالم شکل می گیرد که به «اشراط الساعة» مشهور است. قرآن کریم می فرماید: ” آیا آنها
(کافران)] جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آن گاه ایمان آورند)، در حالى که هم اکنون نشانههاى آن آمده است، اما هنگامى که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودى نخواهد داشت”.[۳۷]علامه طباطبائی (ره) در تفسیر این آیه می گوید: “برخی از مفسران گفتهاند: منظور از این که فرموده علامت هاى قیامت آمده است، ظهور رسول خدا (ص) است که آخرین انبیا است و در عهد او، شق القمر که یکى از علامت ها است صورت گرفت، و یکى نزول قرآن است که آخرین کتب آسمانى است. این همان معنایى است که تدبر در آیه به دست مىدهد و به طورى که ملاحظه مىکنید در عین این که جنبه اتمام حجت دارد، حجتى برهانى نیز هست”.[۳۸]با توجه به آیۀمذکور این تفسیر به جایی است؛ زیرا خداوند می فرماید: در حالى که هم اکنون نشانههاى آن آمده است. روایات فراوانی اشراط الساعة را بیان کرده است که وقایع و حوادث هولناک ذکر شده در قرآن جزء آنان نیست.
البته برخی از بزرگان، حوادثی که در سوره های مختلف قرآن برای قیامت، ذکر شده است را جزء اشراط الساعة آورده اند.[۳۹]
در این جا ممکن است چند سؤال مطرح شود:
۱٫آیا منظور از “اشراط الساعة” بودن حوادث مذکور، این است که قبل از برپایی قیامت این وقایع رخ می دهد؟ به تعبیر روشن تر؛ آیا قبل از نفخ صور اول این حوادث رخ می دهد؟
اگر منظور از “اشراط الساعة” این باشد که قبل از نفخ صور این حوادث اتفاق می افتد، با اشکال مواجه می شویم؛ زیرااولاً: در قرآن، قرائن مختلفی وجود دارد که به خوبی نشان می دهد این وقایع در قیامت و بعد از نفخ صور اول اتفاق می افتد. خداوند می فرماید: “به محض این که یک بار در «صور» دمیده شود، زمین و کوهها از جا برداشته شوند و یک باره در هم کوبیده و متلاشى گردند، در آن روز «واقعه عظیم» روى مىدهد. و آسمان از هم مىشکافد و سست مىگردد و فرو مىریزد”.[۴۰]همان طور که دیده می شود، متلاشی شدن زمین، کوه ها و در هم فرو ریختن آسمان، بعد از نفخ صور اول اتفاق می افتد. پس باید تمام وقایعی که در قرآن، مربوط به درهم پیچیده شدن خورشید و ستارگان،[۴۱]یا دیگر آیات مربوط به دگرگونی زمین،[۴۲]و درهم پیچیده شدن آسمان[۴۳]است، را مربوط به وقایع بعد از نفخ صور دانست؛ زیرا اتفاق افتادن این حوادث، فقط برای یک بار در قرآن و احادیث، مورد قبول است. و هیچ قرینه ای که دلالت بر تکرار مجدد این حوادث در برهه ای دیگر از تاریخ عالم کند، نداریم.
ثانیاً: تعداد زیادی از آیات مربوط به حوادث مذکور، با کلمۀ“یوم” یا “اذا” شروع شده است که نشان از “روز خاص” [= قیامت] دارد.[۴۴]
ثالثاً: در روایات مربوط به اشراط الساعة، این حوادث به عنوان مقدمات قیامت، ذکر نشده است.[۴۵]
آیا مردم روی زمین این حوادث را تجربه می کنند؟
بنابراین، اگر این اتفاقات بعد از نفخ صور اول واقع شود، به این معنا است که با نفخ صور اول، مردم و تمام موجودات زنده از بین می روند و این اتفاقات هولناک بعد از مرگ همگانی، در جهان واقع می شود.
برخی از آیات[۴۶]قرآن رسیدن ناگهانی قیامت را تأیید می کند، به طوری که مردم مشغول زندگی روز مرۀخود هستند قیامت فرا می رسد و همۀآنان را فرا می گیرد. خداوند می فرماید: “آنها جز یک صیحه (آسمانى) را انتظار نمىکشند (نفخه اول صور را که نفخه اماته است) که آنان را در حالى که با یک دیگر (در امور دنیاى خود) در خصومتاند فرا گیرد[۴۷]یا در آیۀدیگر می فرماید: “(چنان نیست که می گویند) بلکه آنان انتظارى جز ساعت قیامت را ندارند که ناگهان براى آنها خواهد رسید و آنها غافل و بىخبرند[۴۸]معنای آیات این است که، حوادث هولناک قیامت، بعد از شروع قیامت و مردن زندگان، که با نفخ صور اول محقق می شود، رخ می دهد.
اشکال:در برخی از آیات، طوری حوادث قیامت ترسیم شده است که گویا؛ مردم این حوادث را تجربه می کنند. در آیۀ۲ از سورۀحج می فرماید: “روزى که آن را مىبینید، (آن چنان وحشت سراپاى همه را فرامىگیرد که) هر مادر شیردهى، کودک شیرخوارش را فراموش مىکند و هر باردارى جنین خود را بر زمین مىنهد و مردم را مست مىبینى، در حالى که مست نیستند، ولى عذاب خدا شدید است”.
جواب:اگر چه عده ای این زلزله را قبل از نفخ صور اول دانسته اند،[۴۹]ولی با توجه به قرائنی که ذکر شد، این آیه معنای دیگری دارد که به آن اشاره می شود. این آیه اشاره به زلزله روز قیامت دارد (به قرینه جمله لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ) در این صورت ذکر جملههاى فوق جنبه مثال پیدا مىکند؛ یعنى آن قدر، صحنه وحشتناک است که اگر زنان باردارى وجود داشته باشند همگى سقط جنین مىکنند، و اگر کودکان شیرخوارى باشند مادرها آنها را به کلى فراموش خواهند کرد[۵۰]
عالم بعد از نفخ صور دوم:
بعد از این نفخ است که همۀانسان ها زنده می شوند،[۵۱]و سراسیمه و هراسان همانند ملخ ها و پروانگان که به سرعت در هوا منتشر می شوند،[۵۲]با سرعت به سوی محضر الاهی روانه می گردند.[۵۳]در آن عالم حقایق آشکار می شود،[۵۴]و بعد از رسیدگی به حال همۀانسان ها هر کس به سوی جایگاه ابدیش، می رود.
نتیجه:
با توجه به مباحث گذشته، و حکایت خداوند از حال برزخیان[۵۵]که بعد از نفخ صور دوم زنده می شوند، چنین می توان نتیجه گرفت که برزخیان در حوادث مابین دو نفخ صور، نقشی ندارند.
زمان قیامت
قرآن مجید در یک آیه هنگامی که از روز قیامت سخن می گوید آن را به عنوان یک روز بسیار طولانی معرفی می کند. در یک جا می فرماید: فرشتگان و روح به سوی او عروج می کنند در آن روز که مقدارش پنجاه هزار سال است[۵۶]
البته، تعبیر به “پنجاه هزار سال”، از این نظر است که آن روز، برحسب سال های دنیا تا این حد ادامه پیدا می کند و در جای دیگر مقدار آن را یک هزار سال تعیین می نماید. لازم به ذکر است که بین این دو آیه، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا همان گونه که در روایات وارد شده است: در قیامت پنجاه موقف است و هر موقف به اندازه یک هزار سال طول می کشد[۵۷]
بعضی دیگر نیز احتمال داده اند، عددپنجاه هزار سال، برای تکثیر باشد نه بیان تعداد؛ یعنی آن روز بسیار طولانی است[۵۸]
قیامت در چه زمانی اتفاق می افتد:
زمان دقیق قیامت و این که در چه زمانی اتفاق می افتد معلوم نیست، اما در آیات و روایات شواهد و علاماتی برای زمان وقوع آن ذکر شده است که به سه دسته تقسیم می شوند:
الف. حوادثی که قبل از پایان جهان محقق میشود: یکی از حوادث قبل از قیامت، بعثت آخرین پیامبر است.
و از دیگر نشانههای پایان یافتن این عصر دودی است که در آسمان ظاهر میشود. قرآن میفرماید: منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد[۵۹]
یکی از اصحاب پیامبر (ص) از معنای دخان (دود) سؤال کرد، حضرت فرمود: “دودی است که بین مشرق و مغرب را پر میکند و چهل شبانه روز باقی میماند اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست میدهد و کافر همچون مستان خواهد بود و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون میآید[۶۰].
ب. حوادثی که در آستانه پایان جهان پدیدار میشود:
۱- کوهها بعد از مقدماتی متلاشی میشود. کوهها در ابتدا به لرزه در میآیند[۶۱]بعد از جا کنده میشوند.[۶۲]سپس به حرکت درمیآیند[۶۳]و در هم کوبیده میشوند[۶۴]آن گاه به صورت تودهای از شنهای متراکم درمیآیند[۶۵]بعد به صورت گرد و غبار پراکنده میشوند[۶۶].
۲– دریاها برافروخته و منفجر میشوند: “آن زمان که دریاها منفجر گردد[۶۷]در آن هنگام که دریاها برافروخته شود[۶۸]
۳– زلزلههای عظیم و ویران گر: زلزلههای بی سابقه و عظیمی تمام کره خاکی را به لرزه درمیآورد، همه چیز در هم ریخته و از بین میرود و تمام انسانها در لحظهای کوتاه مدفون میشوند: “ای مردم! از پروردگارتان بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید که زلزله رستاخیر مسئله مهمی است[۶۹].
۴– تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان: “در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند[۷۰].
۵- شکافته شدن آسمان و کرات : “در آن هنگام که آسمان شکافته شود[۷۱]
ج –حوادثی که در آغاز رستاخیر و بازگشت به حیات مجدد ایجاد میشود:
مرحله آخر در قیامت، حوادثی است که بعد از اتمام دو مرحله قبل پدید میآید: “وعده الهی در آن روز تحقق مییابد که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمانهای دیگر) مبدّل میشود و انسانها در پیشگاه خدا ظاهر میگردند[۷۲].
بعد از حوادثی که به دنبال آن جهان متلاشی میشود، اینک نوبت انسانها است که وارد صحرای محشر شده، و ثمرۀاعمالی را که در دنیا انجام داده است، مشاهده می کند.
ترس از قیامت و اتفاقات آن
در تبیین مسئله می توان به چند نکته اشاره نمود:
۱٫صحنه آخرت صحنه ظهور و تجلى هیبت و کبریایى خداوند است. خداوند در توصیف روز قیامت مى فرماید: « …تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخیز] بیم دهد! روزى که همه آنان آشکار مىشوند و چیزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند (و گفته مىشود:) حکومت امروز براى کیست؟ براى خداوند یکتاى قهّار است! تا مردم را از روز ملاقات بیم دهد[۷۳].
در آیات قرآن چند ویژگى از ویژگى هاى قیامت بیان شده که هر کدام اشارتى است به هیبت و عظمت خداوند.
یکم: موانع مادى همچون کوه ها برچیده مى شود و به گفتۀقرآن زمین به صورت (قاعاً صَفْصَفا) هموار و بدون پستى و بلندى در مى آید[۷۴].
دوم: همۀانسان ها از درون قبرها سربر مى دارند و خارج مى شوند.
سوم: اسرار درون همگان آشکار مى گردد[۷۵]و زمین آن چه در درون دارد بیرون مى فرستد[۷۶]
چهارم: نامه هاى اعمال گشوده مى شود و محتواى آن آشکار مى گردد[۷۷].
پنجم: اعمالى که انسان از پیش فرستاده در برابر او مجسم مى شود[۷۸].
ششم: مسائلى را که انسان اصرار در اخفاى آنها داشت ظاهر مى گردد[۷۹].
هفتم: زمینى که روى آن اعمال انجام داده و اعضاى پیکر انسان به افشاگرى برمى خیزند و حقایق را بازگو مى کنند[۸۰]. و انسان ها با تمام وجود و هستى خویش در آن صحنه عظیم ظاهر مى شوند و هیچ چیز مکتوم نمى ماند[۸۱]براى این که بدانیم در آن جا چه غوغایى برپا مى شود کافى است فکر کنیم که اگر یک لحظه در این دنیا چنین صحنه اى برپا شود و درون و برون و خلوت و جلوت همۀانسان ها یکى گردد، چه ولوله اى در میان خلق ایجاد خواهد شد؟ و چگونه رشته هاى پیوند مردم از هم گسسته مى شود؟
۲٫علت بسیارى از ترس ها و هراس ها در آن روز ریشه در اعمال و کردار انسان دارد. انسان به خاطر رفتار ناشایستى که در این دنیا داشته است و به خاطر فزونى گناهان و انحرافات از درون دچار ترس و دهشت مى گردد. به گونه اى که خداوند در توصیف حالات انسان مى گوید: «در آن روز آن چنان وحشت سر تا پاى انسان را فرا مى گیرد که مادر شیرده، کودک شیرخوارشان را فراموش مى کند و هر باردارى جنین خود را بر زمین مى نهد و مردم را مست مى بینى، در حالى که مست نیستند ولى عذاب خداوند شدید است[۸۲]یعنى، گروهى از مردم وقتی عملکرد و رفتارهاى ناشایست خود را مى نگرند و از طرف دیگر قدرت لایزال الاهی را مى بینند، چنین حالات هولناک و دهشتناکى براى آنها پیش مى آید. البته در مقابل گروه فوق افراد با تقوا و صالحى هستند که خداوند در مورد آنها مى فرماید: «کسانى که در قیامت با حسنات و کارهاى نیک وارد شوند پاداش بهتر از آن یابند و ایشان از هول و هراس قیامت ایمن مى باشند[۸۳]همچنین اهل ایمان که کار شایسته انجام داده اند: «هیچ گاه هول و هراس هنگامه بزرگ قیامت آنها را محزون نخواهد ساخت و فرشتگان (رحمت) با آنها ملاقات خواهند کرد[۸۴]
بنابراین تمام این ترس ها و هول و هراس ها به عملکرد انسان ها باز مى گردد. در حقیقت ترس انسان در قیامت مانند ترس مجرم در دادگاه عادلانه و در دست عاملان اجراى کیفر قانونى است و کسى که جرمى ندارد در پیشگاه عدالت کاملاً آسوده خاطر است. اگر انسان، مؤمن و با تقوا باشد و در این دنیا اعمال صالحی انجام داده باشد، نه در وقت جان دادن هولى دارد و نه شب اول قبر و نه هنگام قیامت نگرانى دارد. از امام حسن (ع) پرسیدند: مرگ چیست که نسبت بدان نادانند؟ فرمودند: «بزرگترین شادمانى که بر مؤمنان وارد مىشود[۸۵]
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم از پى جانان بروم
بر هواى لب او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
همچنین امام صادق (ع) فرمودند: «قیامت زفاف و عروسى اهل تقوا است[۸۶]
جهت آگاهی بیشتر مراجعه شود به:
۱٫نمایه خوف اولیای الهی، شماره ۱۰۸ (سایت اسلام کوئست: ۹۶۵).
۲٫نمایه خدا، ترس یا محبت، شماره ۶۴ (سایت اسلام کوئست: ۳۰۵).
سؤال در روز قیامت
یکی از ویژگی های روز رستاخیز که در منابع دینی از آن یاد شده است، سؤال و جواب در آن روز است. آیاتی که در این زمینه وجود دارد را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
۱٫آیاتی که به عمومی و فراگیر بودن سؤال در روز قیامت می پردازند. که در این باره می توان از آیات زیر یاد کرد:
«به یقین از کسانی که پیامبران به ایشان فرستاده شدند و از پیامبران سؤال خواهیم کرد[۸۷]
«سوگند به پروردگارت بی تردید از همۀآنها از آنچه انجام می دهند سؤال خواهیم کرد[۸۸]
۲٫آیاتی که می گوید از گناه گناهکاران سؤال نمی شود. خداوند می فرماید: «در آن روز از هیچ انس و جنی درباره گناهش پرسیده نمی شود[۸۹]
درباره این دو دسته از آیات دو پرسش مهم وجود دارد:
۱٫تعارض و ناسازگاری میان این دو دسته از آیات چگونه مرتفع می شود؟
۲٫سؤال از پیامبران به چه معنا است؟
پیش از پرداختن به پاسخ این دو پرسش مقدمهای بیان می گردد. در یک تقسیم بندی، استفهام یا سؤال بر دو بخش تقسیم شده است:
الف. حقیقی: گاهی استفهام حقیقی است؛ یعنی سؤال کننده مطلبی را نمی داند و به غرض فهمیدن می پرسد؛ مانند سؤالی که ساحران از فرعون پرسیدند: «اگر ما بر موسی پیروز شدیم، آیا برای ما پاداشی خواهد بود»؟[۹۰]
ب. مجازی: گاهی استفهام مجازی است؛ یعنی پرسش کننده به علت فهمیدن نمی پرسد، بلکه اغراض دیگری؛ چون تهدید یا ملامت یا مسخره کردن یا تعظیم و… دارد، ولی ظاهر سخنش سؤالی است. چه بسا جواب پرسش خود را نیز بداند؛ مانند آن جایی که خداوند به غرض ملامت کردن بت پرستان می فرماید: «آیا به دروغ خدایانی غیر از الله را می پرستید[۹۱]
استفهام های خدا از قسم دوم است؛ چون هیچ چیز از خدا پنهان نیست و او بر هر چیزی آگاه است از این رو هیچ وقت برای فهمیدن نمی پرسد: «هیچ ذره ای در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست[۹۲]
هر چند همه سؤال های خداوند مجازی است، ولی همۀآنها از یک سنخ نیستند و دارای اقسام مختلفی هستند. گاهی برای اقرار گرفتن می پرسد، گاهی برای نفی و گاهی به غرض ملامت و سرزنش کردن و گاه به عللی دیگر سؤال می کند.
سؤال در روز رستاخیز عمومی است، ولی نوع سؤالها متفاوت است؛ هر چند که همۀسؤال های خداوند مجازی است و برای فهمیدن نمی پرسد، در عین حال پرسشهای مجازی نیز انواع مختلفی دارد. سؤال از مردم برای کسب اطلاع و کشف حقیقت نیست؛ زیرا خداوند می فرماید: «افراد مجرم به سیمای خود شناخته می شوند»،[۹۳]بلکه سؤال خداوند از گناهکاران، سؤال توبیخی و به علت ملامت کردن آنها است، که چرا با وجود این همه آیات و بینات باز نافرمانی و معصیت کردید.
فراگیر بودن سؤال و جواب در قیامت:
این که در برخی از آیات آمده است که خداوند برخی را بدون حساب و سؤال و جواب به بهشت و یا جهنم می برد، ولی در برخی دیگر؛ مانند آیۀ۶ سوره اعراف می فرماید که از همه سؤال می شود و حتی انبیای خود را نیز استثنا نمی کند. در ظاهر این دو دسته از آیات باهم تنافی و تعارض دارند. برای رفع این تعارض ظاهری پاسخ هایی داده شده است که در زیر به دو نمونه از این جوابها پرداخته می شود:
الف. هر جا گفته شده است که خداوند سؤال نمی کند، منظور سؤال حقیقی بوده است؛ یعنی خداوند برای فهمیدن گناهکار بودن یا نیکوکار بودن بندگان از آنها سؤال نمی کند؛ زیرا خداوند به هر چیزی آگاه است[۹۴]در مواردی هم که خداوند می فرماید همه مسئول هستند و همه باز خواست می شوند، مقصود استفهام مجازی است.
ب. در قیامت مواقف و مراحل مختلفی وجود دارد در برخی از این مراحل به هیچ کس حق صحبت کردن داده نمی شود و هیچ سؤال و جوابی نیست که برخی از آیات به این مراحل اشاره دارد؛ ولی در بعضی از مواقف و مراحل دیگر سؤال و جواب مطرح است که برخی از آیات نیز ناظر به این مواقف است.