دوره حماسی

دوره حماسی از سده ی ششم پیش از میلاد آغاز گردیده و تا قرن دوم میلادی ادامه می یابد.

وداها ، اوپانیشادها و براهماناها که مقدس ترین آثار کیش برهمنی محسوب می شود فقط در دسترس طبقه ی ممتاز برهمنان بود حتی کشاتریاها هم از آن محروم بودند از طرف دیگر مبانی حکمی اوپانیشادها عالی تر از آن بود که به مذاق عوام الناس خوش بیاید . به موازات آثار مقدس برهمنی ، ادبیات دیگری در شرف ترویج و تکامل بود که در دسترس همگان اعم از ارباب اسلحه ، پیشه وران و بازرگانان بود این ادبیات عامی که در حاشیه ی نظام برهمنی رشد می کرد سرانجام به قالب حماسه ی بزرگ مهابهاراتا ریخته شد و این حماسه را می توان دایره المعارف کلیه ی معتقدات آن روزگار به شمار آورد. به موازات حماسه بزرگ ، یک سلسله آثار اساطیری که به پوراناها معروف است هم پدید آمد که در آن افسانه های کهن و عقاید وآراء فلسفی و جهان شناسی منعکس شده است . در این دوره ی فلسفی هند سه جریان فکری پدید آمد :

1-    پیدا شدن ادیان مستقل چون دین بودا و جین و آیین چارواکا

2-    پیدایش آیین واسودواکریشنا و کیش بهاگاواتا که مهم ترین اثر این مکتب مهابهاراتا بخصوص رساله بهاگاوات گیتا است آیین بهاگاواتا منجر به مذهب ویشنویی گردید فرقه ی دیگری به نام پاشوپاتا که شیوا اصل فانی کننده ی عالم را می پرستید در همین دوره ظاهر شد که بعدها به صورت مذهب شیوایی درآمد.

3-    دوره ی شگفت انگیز فلسفه ی هند که آراء فلسفی و حکمی و جهان شناسی و شیوه ی تعقل در این عصر موجود بوده اند.

مکتب چارواکا

پیروان مکتب لوکایاتا یا چارواکا آلایشهای نفسانی را تنها هدف زندگی می دانستند و به مبدأ و معاد اعتقاد نداشتند.اساس حیات در نظر آنان تمتع از لذایذ و شهوات است از نظر آنها آیین نیایش کاملا بیهوده است و حیات اخروی رشته ی خیالبافی های پریشان است. آنهایی که پیرو راه معرفت اند طریق اعمال را کم می بینند و آنهایی که راه کردار را برگزیده اند راه معرفت را تقبیح می کنند اما هر دو در اشتباه محض هستند زیرا نه بهشتی هست نه جهنم که از آن بهراسیم تنها اصل واقعی حیات خاکی است و تنها آزادی و نجات بطلان جسم است و روح همان جسم است.

جهان متشکل از چهار عنصر خاک و آب و آتش و هواست عقل و خرد از بهم آمیختگی این عناصر اربعه پدید می آیند و عقل همان جسم و ماده است. به اعتقاد پیروان مکتب چارواکا تنها مأخذ شناخت ادراک است و استنتاج و استقرار غیر واقعی اند. و چون ادراک تنها مأخذ شناخت است بنابراین تنها واقعیت هستی محسوب می شوند. پیروان این مکتب وداها را مسخره می کنند و سرایندگان آنها را دروغ گویان می دانند.آیین چارواکا به علت بعد ضد دینی و ضد ودایی خود سروسامانی نگرفت و به زودی رو به زوال نهاد.

آیین بهاگاواتا

طریق محبت و عشق که در دوره ی حماسی ظاهر شد بارآورده ی آیین بهاگاواتا است این آیین از سنت واسودواکریشنا سرچشمه گرفته و مبانی آن در رساله ی بهاگاوات گیتا منعکس است مذهب ویشنویی که بعدها یکی از فرقه های مهم کیش هندو شد از این آیین کهن جدا شده است.

آیین بهاگاواتا به عبادت کریشنا شاهزاده قبیله یادوا  اتکا داشت این مرحله ی اول تکامل آیین بهاگاواتا در سده ی سوم پیش از میلاد به وجود آمده است .

مرحله دوم ، دوره امتزاج و تلفیق آیین بهاگاواتا با کیش برهمنی است به گونه ای که کریشنا و ویشنو که یکی از خدایان ودایی بود درهم آمیختند و یکی شدند و کریشنا یکی از مظاهر ویشنو شد.

مرحله سوم تبدیل آیین بهاگاواتا به کیش ویشنویی است که هنوز هم باقی است که در این مرحله مبانی مکتب ودانتا، سانکهیا و یوگا با دین ویشنویی درهم آمیخت.

مرحله چهارم تکامل آیین بهاگاواتا و نظام یافتن آن در مکتب مفسر بزرگ آیین ودانتا یعنی رامانوجاست. بنیان گذار آیین بهاگاواتا (عبادت کنندگان) که به آن پانچاراترا (یعنی 5 شب و 5 مشرب) کریشنا بود که از طبقه کشاتریاها بوده است آیین بهاگاواتا یکتاپرست بوده اما به مرور زمان مکتب سانکهیا و یوگا در آن رخنه کرد. مجموعه ی رسالات تلفیق 5 آیین فلسفی را سامهیتا می گویند.

مبانی آیین بهاگاواتا

1-    به سنن هندو دهگانه است ویشنو به صورت جانوران گوناگون مانند ماهی ، لاک پشت، خرس و غیره ظاهر می شد و جهانی را از پرتگاه نیستی و انهدام نجات می بخشید بعد از آنکه معتقدات کیش بهاگاواتا در دین برهمنی رسوخ کرد مظاهر انسانی ویشنو مانند « راماچاندرا » و «کریشنا» به تنازلات دیگر ویشنو اضافه شد.

2-    مبحث موهبت و فیض ایزدی، خدا یکی است و او ماورای کائنات و هستی هاست و نور بی پایان و فناناپذیر ابدی است اوست که برهمن و شیوا و خدایان دیگر را پدید آورد تا احکام او را به آدمیان بیاموزند و شریعت او را بسط و ترویج دهند ولی ایزد تعالی گاهی هم به علت فیض و موهبت بی کرانه ی خود ظاهر می شود و عینیت می یابد تا گناه آدمیان را بزداید و آنان را از عذاب روزگار رهایی بخشد کاملترین این مظاهر ایزدی کریشنا است.

3-    مبحث فرضیه ی مظاهر چهارگانه واسودوا که عین ویشنو است منشأ کل تجلیات آفرینش است از ویشنو نخست سامکارشانا به وجود آمد این تجلی اول را با جوهر اولیه و هیولای اولی در فلسفه سانکهیا یعنی پراکریتی یکی می انگارند این دو به اتفاق پرادیومنا را که پسر کریشنا است پدید آوردند و پسر کریشنا را با عقل و ذهن جهانی یکی می پندارند سپس نوه کریشنا آنی رودها به وجود آمد نوه کریشنا را با خودآگاهی و انیت تطبیق داده اند سپس بر وجه ترتیب متنازل سه جوهر به وجود آمد و بعد برهمن پروردگار کائنات پا به عرصه هستی نهاد. در کیش بهاگاواتا روح جزئی از خداست اما عین آن نیست ارواح فردی و جهان مادی، با وصف اینکه از لحاظ ماهیت و کیفیت از خدا متمایزند اما در عین حال جزئی از آن هستند.

4-    طریق محبت و عشق ، بهاگاواتا طریق محبت را برگزید و توجه محض به ذات ستودنی یعنی کریشنا امن ترین راه رستگاری دانست و عابد طلب آخرت و وصال با خدای یگانه را بر همه چیز مقدم می شمرد و تمام خواسته های خود را تسلیم خواسته های حق می کند تا خداوند به او فیض و عنایت خود را ارزانی کند.

5-    طریق کردار و عمل، از راههای نجات و آزادی است و انسان برای اینکه به مقام رستگاری برسد باید همه ی کارها وافکار خویش را نثار حق کند تا خداوند فیض خود را به او ببخشید و چراغ فرزانگی را در دل عاشقش برافروزد.

6-    مبحث مربوط به معاد و بقای جاودانی روح، نهضت طریق عشق در جنوب هند به وجود آمد و پیروان این طریق را آلوار یا عابدین و مجذوبین مستغرق در محبت ایزدی می گفتند طریق محبت که ابتدا به صورت آیین بهاگاواتا و بعد به شکل مذهب ویشنویی درآمد و سپس در سرودهای آلوارها متجلی شده بود سرانجام توسط رامانوجا در یک مشرب فکری نظام یافت.

مذهب شیوایی

قدیمی ترین تیره ی کیش کهن که شیوا را مانند شهریار حیوانات می پرستیدند معروف به دو فرقه ی کاپالیکا و کالاموکا است این دو فرقه قربانیهای انسانی انجام می دانند و جام های پر از شراب را در کاسه ی سر مرده می ریختند و تقدیم به شیوا می کردند آنان در می گساری و آمیزش جنسی به افراط و تفریط می گراییدند دو تیره ی معروف کیش شیوایی عبارتند از:

1 آیین لاکولیشا پاشوپاتا

یکی از تیره های معروف کیش شیوایی است که بنیان گذار آن یکی از مظاهر شیوا به نام لاکولین بوده است. این آیین همه اهتمام خود را مصروف کشف حقیقت ذاتی شیوا می کند و سعی می کند طریقی را که به موجب آن وصول به ذات شیوا تحقق می پذیرد بنمایاند. شیوا فقط علت فاعلی جهان است نه علت مادی آن و آزادی و نجات از طریق مراسم عبادی و تزکیه ی نفس و آداب یوگا تحقق می یابد و آواز و خنده و رقص رشته ی تعلقات را آزاد و روح را از بند خاطرات آواز می کند که جزء مراسم عبادی آنهاست پایه ی فلسفی این مکتب مبانی مکتب نیایا و وی شیشیکا است.

2- آیین پراتیا بیجنیا یا آیین بازشناسایی کشمیری

سه مکتب بزرگ فلسفی شیوایی عبارت بودند از مکتب پراتیا بیجنیا که در کشمیر ظاهر شد، مکتب شیواسیدانتا که در جنوب هند پدید آمد و بیشتر آثار آن به زبان تامیل است و مکتب معروف به «ویراشیوا» .

ادبیات کهن کیش شیوایی که به سانسکریت تحریر شده است به آگاما معروف است .

درباره سه گروه رساله های آگاما، تانترا و سامهیتا می توان گفت که آگاما به عبادت کیش شیوایی اختصاص دارد تانترا به عبادت نیروی خلاقه ی شیوا یعنی شاکتی و سامهیتا به پرستش ویشنو منتسب شده است . رساله های آگاما کم کم با آثار دیگری درآمیخت و با شیوه ی نو در قرن 14 میلادی مدون شد و به شیواسیدانتا شهرت یافت.

مکتب شیوایی کشمیری سعی کرد به مبانی رساله های آگاما صورت فلسفی بخشید و آن را با مباحث یکتاپرستی ودانتا تلفیق کرد. علت اینکه این مکتب را مکتب بازشناسایی گفته اند این است که به نظر پیروان این مکتب آزادی میسر نمی شود مگر آنکه سالک، باطن خود را مانند آیینه ی تمام نمای شیوا بازشناسد.

این مکتب معتقد است عالم صورت عینیت یافته ی اندیشه ی ایزدی است و مراتب هستی دگرگونی های یک جوهر یگانه است که آن ضمیر لایتناهی الهی است که آن را آفرید و نگاه می دارد و سرانجام به خود باز می گرداند.

شیوا هم علت فاعلی و هم علت مادی جهان است و عالم را به یاری نیروهای سحرآمیز خود می آفریند این نیروها عبارتند از : نیروی آگاهی ، نیروی شادی بی پایان، نیروی ارادی ، نیروی معرفت و دانایی ونیروی فعالیت ، بنیان گذار این مکتب واسوگوپتا بوده است.

اصول سی و ششگانه ی آیین شیوایی

آیین شیوایی برای بیان آفرینش عالم متوسل به 25 اصل جهان شناسی سانکهیا شده که آن را به طور عام « تاتوا »یا درجه و اصل می گویند و بعد 11 اصل دیگر هم به آن افزوده شد اینان صفات اصل مطلق اند که شیوا با کمک آنها خود را بر آیینه ی کثرات می تاباند.

1 نور آگاهی         2 نیروی صرف         3 ظاهر شدن اصل خود آگاهی در ذات حق

4 احساس عظمت و فناناپذیری شیوا        5 آگاهی به اصل اینکه تجلیات عین ذات اوست.

6 ایجاد اصل توهم جهانی یا مایا   

 7 کالاتاتوا (عدم ادراک جاودانی بودن خود وانحصارروح در بند زمان و مکان)

8 اصل تقدیر ( روح گریبان گیر زمان و مکان و سرنوشت و قانون علیت )

9 اصل عشق و علاقه ( عشق به برخی و روی گردانی از برخی دیگر)

10 اصل دانایی ( علم به کثرات جایگزین معرفت فطری روح جهان بین )

11 اصل فعالیت ( عدم آگاهی روح به خلاقیت خود)

12 اصل پوروشاترا ( روح بصورت روح فردی در می آید )

13 اصل مادی مزین به سه جوهر

14 عقل         15 خود آگاهی یا انیت        16 ذهن و یا حس مشترک

17 5 حس شناخت          18 5 عضو فاعله        19 5 عنصر لطیفه      20 5 عنصر کثیف

سه آلودگی که به سبب آن روح اسیر بند هستی و صیرورت می شود:

1-    آلودگی تشخص یا توهم اینکه شخصیت اصیل و واحدی وجود دارد.

2-    آلودگی کردار و آثار کردار

3-    آلودگی توهم جهانی

شرایط رستگاری این است که سالک وارد طریقت شیوایی شود و پس از کسب معرفت و ریاضت تن و اوراد و مراقبه ، نیروی شیوا در وجودش سریان می یابد این نزول نیروی ایزدی یکی از مظاهر فیض و عنایت بی نهایت شیواست اگر سالک به وصول حق برسد محدودیتها برطرف می شوند و سالک خود را عین شیوا می داند و در وحدت ذات او مستغرق میشود.

آیین شیواسیدانتا

این آیین برخلاف مکتب کشمیری که فقط به یک جوهر اعتقاد داشت به سه جوهر جداگانه از جمله خدا، روح و ماده معتقد است. خداوند را پاتی یعنی شهریار ، ارواح را پاشو یعنی حیوان یا موجود و ماده را پاشا یعنی بند یا آچید یعنی ماده می گویند. آفرینش وقتی ایجاد می شود که شیوا نیروی خلاقه خود ( شاکتی ) را در هم آمیزد و با به کار بستن توهم جهانی دگرگونی ها ایجاد می شود این مکتب در عین حال شیوا که اساس کائنات است را اصل ممتاز و یگانه و عاری از ثنویت روح و ماده می داند. او گرداننده و ناظم کائنات است و رستگاری و آزادی به برکت فیض و عنایت شیوا تحقق می یابد و وصال با حق استغراق در ذات او نیست آنچنان که مکتب کشمیری می پنداشت بلکه در حین وصال، روح شخصیت خود را حفظ می کند و از وجد و شادی بی پایان شیوا متمتع می شود. این مکتب شباهت با مکتب رامانوجا دارد در حالی که مکتب کشمیری مشابه مکتب شانکاراست. آثار شیواسیدانتا در قرن چهارده میلادی تدوین شده است .

آیین ویراشیوا

ویراشیوا یعنی قهرمان شیوا. این فرقه را لینگایات یا حاملان آلت تناسلی که مظهر نیروی آفرینش شیواست نیز می گویند. بنیانگذار این فرقه حکیمی به نام  باساوا است. در این آیین شیوا واقعیت یگانه و واحد است و عالم ارواح بیشمار است و خداوند عالم به برکت نیروی شاکتی خود می آفریند و علت اینکه ارواح مستقل و محدود به نظر می رسند اینست که خداوند به کمک نیروی خلاق خود ، خویش را به صورت ارواح بیشمار نمایاند، و هم در عین حال مالک این ارواح است. عالم مادی روح را محدود می کند و به آن صورت می دهد و آن را از روشنایی حق پنهان می کند . در این آیین طریق رستگاری ، راه محبت و عشق به شیواست.

شاکتی ( نیروی آفرینش ) نیروی محرک و گرداننده کائنات است . بهاکتی که محبت و عشق است نیروی خاموش کننده و فرو نشاننده تحرک و گردش لاینقطع عناصر است . بهاکتی عشق کیمیایی است که دل طالب را متوجه می کند و او را به اصل خود باز می گرداند. مقام وصال در این مذهب شیوایی ، استغراق و محو و فنا در ذات بیکران شیوا نیست بلکه آن را اتحاد صمیمانه خالق و مخلوق می داند . و خالق و مخلوق عین هم نمی شوند و صفات ممیزه خود را حفظ می کنند.

ادبیات حماسی هند به سه دسته مهابهاراتا ، رامایانا و پوراناها تقسیم می شود.

مهابهاراتا

هفت قرن بین دوران ودایی تا آغاز دوره سوتراها عجیب ترین دوران فلسفی هند است و مهابهاراتا ساخته این دوران است و چون صفت ممیزه این عهد تحریر تدریجی این حماسه است آن را دوره حماسی می گویند. حماسه در هند به دو دسته تقسیم می شود :

1-    ایتی ساها ( چنین بود در آغاز ) و پورانا ( افسانه کهن و مقدس ) که مهابهاراتا جزء این دسته است

2-    کاویا ( حماسه ساختگی ) که رامایانا از این دسته است

مها یعنی بزرگ و بهاراتا یعنی هند و دلیل نام گذاری کتاب مهابهاراتا به این نام اینست که از لحاظ ارزندگی و عالی بودن مطالب ، هیچ یک از کتب کیش هندو را یارای مقابله با آن نیست. مهابهاراتا اثری منظوم است و دارای صد هزار بیت است و زبان آن سانسکریت کلاسیک است. مهابهاراتا را ودای پنجم می گویند زیرا جامع جمیع صفات و مطلوب مذاق خاص و عام و هر طبقه ای از طبقات هندوست همینطور آن را آیین نجات و رستگاری ، آیین شهریاری و ... می نامند و این کتاب دایرهالمعارف همه معتقدات اخلاقی و فلسفی و اساطیری هند است.هسته حماسه مهابهاراتا « نبرد بزرگ بازماندگان بهاراتا » است محقق هندی به نام سوتهانکار سه بعد برای این حماسه بیان می کند.

1-    بعد ناسوتی که همان جدال بین دو قوم آریایی است.

2-    بعد اخلاقی که جنگ بین حق و ناحق و پیروزی حق وعدالت است.

3-    بعد ما بعد الطبیعی که منزه از کشمکش حق و ناحق است و میدان جنگ در آفاق و انفس منعکس است .خیر و شر در این تعبیر نماینده هویت و انیت یا روح و نفس است و این نبرد نوعی نبرد باطنی برای بیداری وجدان است. آرجونا قهرمان این داستان روح فردی و کریشنا که آموزگار اخلاقی اوست روح عالم است. وپیروزی یعنی اتحاد روح فردی و روح کلی یعنی اتصال آرجونا و کریشنا و دستیابی به زندگی جاودان و ابدی است.

رامایانا

نویسنده ی این اثر والمیکی است و این اثر در قرن دوم پیش از میلاد تدوین شده است و آن را آدی کاویا یعنی اولین اثر کاویا می گویند.

وجه تمثیلی و مبانی فلسفی رامایانا

مبحث فلسفی رامایانا همان نزول حق در عالم محسوسات است. راما ظهور و تجسم ویشنو است.

به عقیده یاکبی سیتا الهه حاصلخیزی است و راما در اصل همان ایندرا خدای سلحشوری ودایی است و سلطان اهریمنان راوانا همان اژدها و دیو خشک سالی است که در ریگ ودا به  وریتا معروف بود. نبرد راما با راوانا معادل نبرد ایندرا و وریتا است. به عقیده شانکارا یوگی یعنی روح که همان راما است پس از گذر از جنگل توهم و پس از کشتن اهریمنانِ شهوت و تنفر و غیره به وصول آرامش باطن که همان سیتا است می رسد و مجذوب حقیقت درون می گردد.

برخی هم راما را مظهر انسان کامل و سیتا را معبود ازلی می دانند.

تثلیث اساطیری

مبحث تثلیث یا ظهور سه گانه واقعیت مطلق در آیین هندو ،مسیحیت ، علم الاساطیر یونان و تائویی آمده است اما بیان اینکه مثلا تثلیث مسیحیت معادل تثلیث هندو است چون سخن از سه اصل آمده اشتباه محض است و باهم متفاوتند. سه خدای مقدس هندو که از نظر جهان شناسی هم طراز هستند و هر کدام به منزله یکی از ارکان واقعیت سه گانه است.

1-    برهمن که اصل ایجاد وآفرینش

2-    ویشنو اصل هم بستگی موجودات و بقای آنها

3-    شیوا اصل فناء و بطلان موجودات و کائنات

نطفه پیدایش این تثلیث را می توان در تجلیات آگنی خدای قربانی ادبیات ودایی دانست آگنی سه صورت داشت ، در آسمان بصورت خورشید ، در فضای میانه مانند رعد و در زمین مانند آتش گیتی افروز بود.

در اوپانیشادها برهمن ، رودرا و ویشنو را سه ظهور حقیقت مطلق می دانند.

البته در دوره متاخر آیین هندو سه نیروی مونث ضمیمه این سه خدا شدند و به عنوان نیروی خلاقه و همسر آنها درآمدند.

الف . شیوا یا اصل فانی کننده

نمونه شیوا را بصورت مجسمه ای نشان می دهند که بر گاو نر نشسته در حالیکه حیوانات دیگری او را احاطه می کنند و این همان صفت شهریار حیوانات است که متعلق به شیواست او را همچنین در ریگ ودا ، رودرا یعنی خدای خشم و نابودی نام نهادند.

5صفت اصلی شیوا:  1. صورت اکرام و احسان      2. صورت نابودگری و فانی کننده

3. صورت قلندر دوره گرد      4. صورت سلطان رقص        5. صورت شهریار بزرگ

شیوا با انهدام عالم دو کار صورت می دهد :

1-    از هم پاشیدن صور جهان که به واسطه آن پرده جهل و نادانی از میان برداشته میشود.

2-    نیروی احیاء و آفرینش نو

شیوا هم سلطان مرگ و نابودی است که با انهدام عالم همه موجوداتی که گریبانگیر سامسارا شده اند را آزاد می کند و هم منشأ حیات و سیلان نیروهای زندگی است و موسم آفرینش به همه هستی ها صورت می بخشد و مانند رقاصه ای بر کوهساران پا می کوبد و عوالم نویی بنیان می سازد.

شخصیتی چون خدای شیوا متشکل از یک سلسله تمثیل است و هریک مظهر حقیقت و منشأ فضیلتی است.

تمثالهای شیوا داذای مفاهیمی است به عنوان مثال شیوا سه چشم دارد که نماد فروغ خورشید و ماه و آتش است و یا نماد زمان گذشته ، حال و آینده و چشم سوم آن که بر پیشانی اوست چشم جهان بین است که شیوا با آن حقایق ماوراء را می بیند و از اسرار خلقت آگاه می شود.و 4دست شیوا اشاره به 4 جهت فضا دارد و نشان فرمانروایی او بر جهان و استیلا بر عناصر است.و نیزه سه سر در دستش اشاره به سه جوهر متشکله جهان است که صفات اجاد و ابقاء و افناء اوست.

اما مهم ترین خاصیت شیوا لینگا و رقص دیوانه وار اوست .لینگا اشاره به نیروی خلاقه او دارد و یونی اصل منفعل عالم است و لینگا و یونی دو نیروی جهان شناسی فاعل و منفعل است و به پدر و مادر جهان هم تعبیر شده اند. شیوا در واقعیت خود عاری از هر گونه جنس و کیفیت است اما هنگامی که میل به آفرینش ایجاد می شود نیروی خلاقه خود را به کار می بندد. نیروی خلاقه شیوا یا همسر او را شاکتی می گویند و فرضیه آمیزش آنها و وقوع آفرینش اساس آیین تانترا است.

شیوا سلطان رقص است و رقص او سه خاصیت دارد: منشا حرکت و جنبش کائنات است ، هدف این رقص آزاد کردن ارواح از گرداب توهم ومحل اجرای رقص شیوا در چیدام بارام ، مرکز عالم است.

در رقص شیوا 5 نیرو مشهود است :          1. آفرینش                 2. ابقا                 3. انهدام  

 4. استتار واقعیت لایتناهی در پس مظاهر تخیلی         5. عنایت و لطف و صلح ابدی

ب . ویشنو اصل حفظ کننده

ویشنو یکی از خدایان ریگ وداست و با سه گام کل عالم را طی می کند. او مظهر سه درجه هستی یعنی زمین ، فضای میانه و آسمان، و گرداننده کائنات است. ویشنو علت پیوستگی و هم بستگی حیات و ماده است یعنی هر چه دور محوری بچرخد و در هیأت عالم قرار داشته باشد و به مرکزی بگراید قائم بر ویشنوست. ویشنو از انحلال و از هم پاشیدگی عناصر ممانعت می کند. ویشنو اصل بقا و استمرار حیات، و محور خلل ناپذیری است که کائنات دور آن میچرخد.

ویشنو 4 دست دارد که مظهر 4مرحله زندگی (زندگی دنیوی، زندگی خانوادگی، طلبگی، گوشه گیری) و 4جهت فضاست. ودر دستهای آن چیزهاییست از جمله بوق که مظهر صوت است، چرخ که مظهر نیروی ذهنی است، کمان که تمثیل توهم و رویای جهانی و مظهر معرفت و مراتب کشف و شهود است. و گل نیلوفری که مظهر گردش چرخ گیتی است. ویشنو سوار بر مرکب است که آن را گارودها (کلام بال دار) می گویند که مظهر الفاظ مرموز وداهاست. ماری که ویشنو بر آن می خوابد «ششا» (آثار و بقایا) نام دارد که حلقه های این مار نماد ادوار پی در پی آفرینش و انحلال عالم است.

مظاهر ویشنو

هر گاه که در عالم بحران یا خللی ایجاد می شود ویشنو ظاهر می شود و فساد را از عرصه گیتی می زداید. این دوره ی فعلی جهان ، متشکل از 10ظهور «دورانی » ویشنو است که عبارتند از:

1-    ظهور ویشنو بصورت ماهی

2-    ظهور ویشنو بصورت لاک پشت

3-    ظهور ویشنو بصورت گراز

4-    ظهور ویشنو بصورت موجود نیمه آدم و نیمه شیر( که در اینجا ویشنو هم اشرف مخلوقات و هم اشرف حیوانات است )

این 4 ظهور بزرگ در عصر نخست دوره جهانی که به عصر طلایی و کمال معروف است به وقوع پیوست و مظاهر عصر دوم عبارتند از :

5-    ظهور ویشنو بصورت کوتوله

6-    ویشنو بصورت رامای تبر به دست

7-    ظهور ویشنو بصورت راما ، قهرمان رامایانا ( راما مظهر وظیفه ، کمال و شریعت است )

8-    ظهور ویشنو بصورت کریشنا ( مظهر خوشبختی و بانی عشق و محبت )

9-    ظهور ویشنو بصورت بودا ، که بودا ظهور ویشنو در عصر تاریکی است و این ظهور برای این محقق شده که ویشنو می خواسته طبقات پست و فرومایه را که از معارف ودایی بهر ه ای هم داشتند علیه کتب آسمانی بشوراند و آنان را وادار به گمراهی و نادانی کند بنابراین بودا مظهر نیروی توهم و گمرا کننده ویشنو بود.

10 - ظهور آینده ویشنو بصورت کالکی ، در پایان عصر تاریکی که دوره فعلی است ویشنو بصورت کالکی ظاهر خواهد شد که سوار بر اسب سفید و دارای شمشیری زرین است که بد کرداران را به کیفر می رساند و پاک دینان را از نعم اخروی بهره مند می سازدو جهانی نو پدید می آید.

ج . برهمن اصل آفرینش

برهمن خدای آفرینش و مظهر نیروی انبساط است و نمونه های آن در ریگ ودا بصورت پوروشا و پراجاتی یافت میشود. برهمن خدای 4 سر است که 4 جهت فضا را نشان می دهد و 4 دست دارد که در هر دستی یکی از وداهای مقدس را گرفته است. مرکب او قو است که مظهر دانایی و معرفت است و در افسانه های اساطیری برهمن از جام گل نیلوفری که از ناف ویشنو برخاسته ظاهر می گردد.

برهمن به خود فرو رفت و به مراقبه احوال درون و استکشاف باطن پرداخت و ریاضت بسیار ورزید و حرارت تولید کرد که این حرارت موجب تکوین کائنات شد صفاتی که به برهمن متعلق است از قبیل : از خود پدید آمده ، شهریار مخلوقات و نخستین سخنگوی می باشد.

برهمن مظهر فرزانگی است و همسر او ساراسواتی مظهر کلام ایزدی.

این سه خدای بزرگ ( برهمن ، ویشنو و شیوا ) علم الاساطیر هندوان با اینکه به ظاهر نقشهای متفاوتی دارند اما در اصل ،  واحد تفکیک ناپذیری هستند. برهمن مظهر جوهر انبساط و تحرک ، ویشنو مظهر جوهر صعودی و روشنایی و شیوا مظهر جوهر سکون و تاریکی است. و این سه جوهر در کنهِ ثابتِ جوهر اولیه جهان در کمال اعتدال و توازن هستند و فقط در آفرینش این سه نیرو از هم جدا می شوند.

پوراناها

پوراناها ادبیات مقدسی هستند که بیشتر منظوم اند و به زبان سانسکریت نگاشته شدند. کلمه پورانا در براهماناها به معنی تحقیق در مباحث جهان شناسی و در مهابهاراتا مراد از آن میراث افسانه کهن است و بطور کلی دایره المعارف عامیانه آیین کهن و جدید هندوست.

تاریخ نگارش این آثار چندان روشن نیست و سنت هندو این آثار را به شخص افسانه ای ویاسا نسبت داده اند و آن را ودای پنجم می داند.

پوراناها از چنان ارزش و تقدسی برخوردار است که برخی می گویند در آغاز پوراناها و وداها از دهان برهمن صادر شد و برخی فراتر می روند و معتقدند برهمن پیش از آن که درباره کلام مقدس ودا سخن بگوید مطالب پوراناها را در ذهن خود احیا کرد و این نخستین اندیشه ای بود که در ذهن آفریدگار نقش بست.

5 موضوع کلی که همه پوراناها می پذیرند عبارت است از

1 حدیث آفرینش          2 انحلال و خلقت نو           3 ادوار جهانی یا ادوار مانو

4 شجره نامه دودمان پادشاهان و فرزانگان کهن    5 شرح احوال قهرمانان این شجره نامه

فرضیه ادوار جهانی

هر دوره جهانی یا « ماها یوگا » به 4 عصر تقسیم می شود :

1-    کریتا یوگا یا عصر کمال و طلایی که مردمان در این عصر در علم شهودی و معرفت حضوری به سر می برند و حقایق عالم علوی را از راه مکاشفه ادراک می کنند.

2-    ترتایوگا ، که در این عصر بر اثر گردش گردونه زمان قسمتی از دارما به فراموشی سپرده میشود و آدمیان بخشی از معرفت فطری خود را از دست می دهند و نظام طبقاتی متزلزل می شود.

3-    دواپارایوگا ، در این دوره کشمکش اضداد ظاهر می شود و جنگ خدایان و اهریمن صورت می گیرد.

4-    کالی یوگا، عصر تاریکی و جنگ و اختلاف است که در این عصر همه چیز رو به انحلال می رود و ارزشهای معنوی و اخلاقی نابود میشود. و طبق سنن هندو ما در عصر کالی یوگا هستیم.

هزار ماهایوگا معادل یک کالپا یا یک روز برهمن است و هر روز برهمن با آفرینش آغاز و با انحلال پایان می یابد. 

Template Design:Afzadi