دانشجو: داود بسطام

ترجمه مستقيم ويسواكارمان (Visvakarmanl) يا هيرانياگار با (Hiranyagabha) به جوهر هستي بشر و برهمن اوپاانيسادز (Vpanisads) ، بسيار غير محتمل است، گرچه دوست دارم بپذيرم كه اين مفاهيم، توسط نظريه جوهره هستي بشر و زمانيكه اين نظريه به اندازه كافي پرداخته شده بود، پذيرفته شدند. در تمام اوپانيساد اوليه ، اشاره اي به ويسوكاتارمان، هيرانياگاربا يا برهمناسپاتي (Brahmanaspati) نشده است و هيچ چيزي را نمي توان يافت كه بتواند توجهي براي ربط دادن نظريه هاي اوپانيسادز با چنين مفاهيمي باشد. واژه پروسا (Purusa) اغلب در اوپانيسا دزديده مي شود، ولي معنايي كه در ذهن تداعي مي كند با معناي پروساي پروساسوكتاي(Purusasukta) آرجي- ودا (Rg-Veda) تفاوت زيادي دارد.

وقتي آرجي- ودا، ويسواكارمان را توضيح مي دهد، آن را بعنوان خالقي از خارج، كنترل كننده رويدادهاي اين جهاني توصيف مي كند كه براي منافع اين جهان (دنيوي) مورد پرستش قرار مي گيرد. « مقام ويسواكارمان چه بود، اصل آن از كجا و چه بود) از چه زمين خاكي را شكل داد و آسمان را با قدرتش آشكار ساخت؟ تنها خدايي كه در هر طرف چشم، صورت ، بازو و پا دارد، زمان خلق آسمان و زمين با باوان و بالهايش آنها را مي سازد..... آيا تو ويسواكارمان، به دوستانت، منزلگه هاي بالاتر، پايين تر و حد متوسط نسبت به خودت راهي بخشي ... آيا فرزندي سخاوتمند با ما در اينجا باقي خواهد ماند » دوباره در R.V.X.82  مي بينيم كه ويسواكارمان، خالقي خردمند و پرتوان، ترتيب دهنده امور و با بصيرتي فوق العاده است ... او ، پدرمان، خالقمان و ترتيب دهنده امور است ، به تمام آسمانها و مخلوقات آگاه است، اسامي خدايان را به تنهايي تعيين مي كند، كسي كه ساير مخلوقات « هيرانيا گار با اولين موجود متولد شده و تنها خداي تمام موجودات بود. او زمين و آسمان را بر پاكرد، به چه خدايي نذورات خود را تقديم مي كنيم؟... او كه خالق زمين، حاكم از طريق تقدير و بر پا كننده آسمانها و آبهاي با شكوه است به ما صدمه نمي زند! به چه خدايي....؟ پراجاپاتي (Prajapati) چه كسي جز تو، خداي تمام اين مخلوقات و آفريده ها است: آيا مي توانيم با اشتياقي كه به درگاه تو دعا مي كنيم به چنين جايگاهي برسيم، آيا مي توانيم ارباب ثروتمندان شويم. « آرجي- ودا در صحبت از پروسا مي گويد:  «پروشا، هزاران سر ، هزاران چشم و هزاران پا دارد . او با ده انگشتش بر اطراف زمين احاطه يافت. ............او مخلوقات هوايي و جانداران زميني وحشي و اهلي را شكل داد، ... حتي آن سرود مشهور (R.V.X.129) كه با اين عبارت شروع مي شود « آنزمان نه جانداري بود نه بي جاني، هيچ هوا و آسماني وجود نداشت» و به اين عبارت ختم مي شود« كه از آنجا اين آفرينش آغاز شد، چه خلق شده و چه خلق نشده او كه در بالاترين آسمان است، فرمانرواي بالاترين آسمان آگاه يا ناآگاه است.

با اين حال در اوپانيسادز، اين جايگاه كاملا تغير مي كند و كانون توجه در خالق خارجي نيست بلكه بر ذات ان تمركز است:

جايگاه توحيدي و داست مي توانسته به شكل خداشناسي رشد يافت، پرورش يافته باشد ولي نه در نظريه اي كه ذات، تنها واقعيت بود و اينكه هر چيز ديگري در مادون آن قرار مي گرفت، در اينجا هيچ رابطه پرسشگر و پرستش شده اي وجود ندارد و هيچ دعاگو و پرستنده اي به آن اختصاص نمي يابد ولي كاوش در جريان براي پيداكردن بالاترين حقيقت است و ذات حقيقي بشر بعنوان بزرگترين واقعيت كشف مي شود . چنين تغييري در موضع فلسفي از نظر من بسيار جالب توجه است. چنين تغير ذهنيتي از اعتقاد راسخ به فلسفه مبتني بر اعتقاد به اصالت ادراكات ذهني در اويانسيا دز فلسفي پيچيده يا تحليل ماهرانه ذهني به همراه ندارد . در اوپانيسادز، چنين تغييري بعنوان ادراكات مستقيم در نظر گرفته مي شود و عقيده محكمي كه با آن حقيقت كشف شده است خوانندگاه را تحت تاثير قرار مي دهد. اينكه چنين نظريه اي خارجي از تفكرات بي معناي برهماناس (Brahmanas) شكل گرفته است ، به سختي قابل باور است.

گارجي (Garbe) بر اساس داستانهاي Ajatasatru  , Balaki Gargya و Suetaketu  و (Brk. II. I) ، Pracahana jaibaii (cha. V. 3 , Brk.VIR) و Aruni و (cha.v.II) Asvapati Kaikeja تصور مي كند كه مي توان ثابت كرد كه حكمت ريشه دار برهمن يعني نظريه همساني همه (All-one) كه حتي بر حيات فكري زماني ما هم تاثير غير قابل انكاري داشته است از برهمن سرچشمه نگرفته بوده است و اينكه « امير حكمت در ميان طبقه جنگجو هند ظهور كرده است». اگر اين مطلب صحت داشته باشد، پيشرفت اوپانيسادز را از تاثير ودا، برهمناز و آرانيا كاي (Aranyakas) دور مي كند. ولي آيا حقايق و شواهد اين مطلب را ثابت مي كنند؟