امام حسین (ع)و قرآن

مقدمه:

پیوند امام حسین(ع) با قرآن کریم بسیار مستحکم و عمیق است و قرآن کریم جایگاه ویژه ای در نزد امام حسین(ع) داشته است؛ که این حقیقت را می توان با مراجعه به کتب تاریخی در سیره ی ایشان مشاهده نمود.

با اذعان به اين که در اين نوشتار کوتاه نمي‏توان کاملاً به زندگي قرآني امام حسين(ع) پرداخت، اما اجمالاً به مواردي از آن اشاره خواهد شد که از دوران کودکي حضرت تا روز شهادت وبعد از آن را دربرگرفته است.

عشق به قرآن در دوران کودکي

مواردی  از ارتباط امام حسین(ع) با قرآن کریم در دوران کودکی و جایگاه والای قرآن کریم در نزد ایشان در سیره ی آن حضرت(ع) مشاهده می شود که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.

فراگيري سوره توحيد

از امام حسين(ع) سؤال شد: از رسول خدا(ص) چه شنيدي؟ فرمود: شنيدم که مي‏فرمود: خداوند کارهاي مهم و بزرگ را دوست مي‏دارد و کارهاي پست و حقير را نمي‏پسندد... و او «قل هواللّه احد» و نمازهاي پنجگانه را به من آموخت.و شنيدم که مي‏فرمود: هرکه خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا مي‏برد و هرکه نيت خود را براي خدا خالص کند، خدا او را نيکو سازد و بيارايد و هرکه به آنچه نزد خدا است، اطمينان کند، خدا او را بي‏نياز کند و هرکه بر خدا بزرگي کند، خدا او را خوار سازد. (ر.ک فرهنگ سخنان جامع امام حسین (ع) ص 31)

پرسش تأويل برخي آيات از رسول خدا

اسماعيل بن عبداللّه روايت کرده است: هنگامي که آيه «و اولوا الأرحام بعضهم اولي ببعض في کتاب اللّه»؛ (و خويشاوندان در کتاب خدا بعضي مقدم بر بعضي ديگرند) نازل شد، امام حسين(ع) فرمود: تأويل اين آيه شريفه را از پيامبر(ص) سؤال کردم.

پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند: سوگند به خدا که منظور پروردگار در اين آيه جز شما نمي‏باشد. و «اولوا الأرحام» شماييد. پس اگر من از دنيا رفتم، پدرت علي از هرکس به جانشيني من شايسته‏تر است و هرگاه پدرت علي در گذشت، برادرت حسن به جانشيني او سزاوارتر است و هرگاه حسن از دنيا رفت، تو به جانشيني او لايق‏تري.

عرض کردم: اي رسول خدا! چه کسي پس از من به جانشيني من سزاوارتر است؟

فرمود: فرزندت علي، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش جعفر، سپس فرزندش موسي، سپس فرزندش علي، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش علي، سپس فرزندش حسن؛ پس هرگاه حسن از دنيا رفت، غيبت در نهمين فرزند تو رخ مي‏دهد و اين نه امام، از نسل تو هستند. خدا به آنان دانش و فهم مرا عطا فرموده است و سرشت آنان از سرشت من است. (ر.ک کفایه الأثر،ص175)

منظور از (ان السمع و البصر و الفؤاد)

عبدالعظيم فرزند عبداللّه حسني گويد: سرورم امام هادي(ع) از پدران خود، از امام حسين(ع) نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: همانا ابوبکر نسبت به من همچون گوش، و عمر همچون چشم و عثمان همچون دل است. امام حسين عليه‏السلام فرمود: فرداي آن روز خدمت پيامبر(ص) مشرّف شدم در حالي که در

محضر او اميرمؤمنان عليه‏السلام، ابوبکر، عمر و عثمان شرفياب بودند. از حضرت سؤال کردم: اي جدّ بزرگوار! ديروز از شما درباره اين صحابه سخني شنيدم؛ منظور چيست؟

پيامبر(ص) فرمود: آري. سپس به آن سه نفر اشاره کرده، فرمود: آنان همانند گوش و چشم و دل‏اند و به زودي در روز قيامت در مورد اين وصيّ من ـ سپس به علي(ع) اشاره فرمود ـ از آنان سؤال مي‏شود. خداي سبحان مي‏فرمايد: «انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً»(ر. ک الاسراء/26)

 

سپس فرمود: سوگند به عزّت پروردگارم که همه امت من در روز قيامت نگه داشته مي‏شوند و از آنان درباره ولايت علي(ع) سؤال مي‏شود و اين، همان فرموده خداي سبحان است که «و نگاهشان داريد که سؤال مي‏شوند» (ر.ک فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)،ص629)

شفا يافتن به برکت سوره حمد

علامه مجلسي مي‏نويسد: از اميرمؤمنان نقل شده که فرمود: وقتي امام حسين(ع) بيمار شد، مادرش فاطمه(س) او را نزد پيامبر(ص) برد و عرض کرد: يا رسول اللّه! دعا کن خداوند به پسرت شفا عنايت فرمايد. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان کسي است که او را به تو هبه کرد و او قادر است که پسرت را شفا دهد. در همان وقت جبرئيل نازل شد و عرض کرد: يا محمد! به درستي که خداوند متعال سوره‏اي را بر شما نازل نکرده، مگر اين که در آن، حرف «فاء» مي‏باشد. و هر فايي از آفت است؛ جز سوره حمد که در آن، حرف فاء نيامده است. پس ظرف آبي طلب کن و بر آن چهل مرتبه سوره حمد را بخوان. سپس آن آب را بر حسين بپاش که خداوند در اثر چنين کاري، به حسين شفا خواهد داد. پيامبر(ص) چنين کرد و امام حسين(ع) عافيت يافت. (ر ک بحارالانوار،ج92،ص261)

عشق به آيات قرآن

اگرچه شنيدن تمام آيات قرآن براي امام حسين(ع) لذت بخش بود، اما گاهي شنيدن برخي آيات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود که وصف آن را فقط خود ابي‏عبداللّه(ع) مي‏دانست و بس.

امام صادق(ع) مي‏فرمايد: پدرم برايم نقل فرمود که عليّ ‏ابن ابي‏طالب(ع) در حالي که امام حسن و امام حسين عليهما‏السلام در محضر مبارک او بودند، سوره مبارکه «انّا انزلناه في ليلة القدر» را قرائت کرد. امام حسين(ع) عرض کرد: پدرجان! گويا شنيدن اين سوره از دهان مبارک تو، شيريني ويژه‏اي دارد! امام علي(ع) در پاسخ فرمود: اي فرزند رسول خدا و اي فرزندم! من از اين سوره خاطره‏اي دارم که تو از آن خبر نداري؛ چون اين سوره نازل شد، جدّ تو پيامبر خدا(ص) مرا به حضور طلبيد و آن را بر من قرائت کرد. سپس دست برشانه راست من زد و فرمود: اي برادر و وصيّ من و اي سرپرست امّت من پس از من، و اي ستيزگر با دشمنان من تا روزي که بر انگيخته شوند! اين سوره پس از من براي توست و سپس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرئيل رويدادهاي امتم را برايم بازگو کرد و او آنها را همانند حوادث نبوت براي تو بازگو مي‏کند. اين سوره در قلب تو و اوصياي تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمد(ع) نوري درخشان دارد. (ر .ک فرهنگ سخنان جامع امام حسین(ع)، ص637.)

عشق به قرآن در دوران بعد از کودکی

همان گونه که گفته شد، امام حسين(ع) از دوران کودکي به اين کتاب آسماني علاقه شديدي داشت و همواره در تمام زندگي‏اش از قرآن سخن مي‏گفت و لحظه‏اي از آن جدا نبود؛ حتي در آن روزهايي که براي دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود. امام(ع) چه در مدينه و چه در بين مکه و مدينه و در راه عزيمت از مکه به کربلا و در کربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به ميان مي‏آورد و با ابراز عشق به آن، ميزان علاقه خود را به حاضران و آيندگان نشان مي‏داد که به چند مورد از آنها اشاره مي‏کنيم:

اهميت آموزش قرآن

شدت علاقه‏ي امام حسين(ع) به قرآن کريم را تا اندازه‏اي مي‏توان از حرمت نهادن و تکريم آموزگاران قرآن شناخت، به گونه‏اي که گاهي مورد انتقاد اطرافيان قرار مي‏گرفت. يکي از فرزندان امام حسين(ع) نزد معلمي به نام عبدالرحمان در مدينه آموزش مي‏ديد. روزي معلم، سوره‏ي حمد را به او آموخت. هنگامي که فرزند، سوره را براي پدر قرائت کرد، امام(ع) معلم را فراخواند و هزار دينار و هزار حلّه به او پاداش داد. وقتي به امام - به سبب پاداش زياد - اعتراض شد، فرمود: «هديه‏ي من کجا با تعليم حمد برابر است».(ر.ک مستدرک الوسائل، ج13، ص117)

قرآن درکربلا

ابن عساکر از يزيد الرشک، از شخصي که با امام حسين(ع) گفت وگو داشته، نقل کرده است: (در منزل ثعلبيه) چشمم به چادرهايي افتاد که در بيابان برپا شده بود. پرسيدم: اين چادرها از آنِ کيست؟ گفتند: امام حسين(ع). پس به نزد او آمدم و او را پيرمردي يافتم که مشغول تلاوت قرآن بود و اشک از چشمانش بر گونه‏ها و محاسنش سرازير بود. عرض کردم: پدر و مادرم به فدايت اي فرزند رسول خدا! براي چه به اين جا آمدي، و در اين بيابان که هيچ کس در آن يافت نمي‏شود، چه مي‏کني؟

فرمود: اين نامه‏هاي اهل کوفه است که به من نوشته‏اند و نمي‏بينم مگر آن که همان‏ها قاتل من هستند. پس اگر چنين کردند، هيچ حرمتي براي خدا نبوده، مگر آن که دريده باشند و خداوند در برابر اين همه بي‏حرمتي، از آنها کسي را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوار و ذليلشان کند.. (ر. ک وقایع الطریق من مکه الی کربلا،ج3،ص226.)

مهلت خواستن امام در عصر تاسوعا

 

در عصر تاسوعا، عمر بن سعد با دريافت پيام از عبيدالله بن زياد، تصميم گرفت به محل استقرار امام(ع) حمله کند. هنگامي که حضرت از تصميم او آگاه شد، به برادر خود، حضرت ابوالفضل(ع) فرمود: «اگر مي‏تواني او را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخير بياندازد، تا ما اين شب را به نماز، دعا و استغفار بگذرانيم. خدا مي‏داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاي فراوان و استغفار را دوست دارم».(ر. ک بحار الانوار، ج44، ص391)

و با اين بيان، حضرت يک شب را مهلت گرفت و بار ديگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد.

افتخار به قرآن

امام زين العابدين(ع) مي‏فرمايد: در شب عاشورا پدرم ياران خود را جمع کرد و براي آنها خطبه خواند. من نيز خدمت ايشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به ياران خود مي‏فرمود:

خداي را ستايش مي‏کنم به بهترين ستايش هايش و او را سپاس مي‏گويم در خوشي و ناخوشي. بار خدايا! تو را سپاس مي‏گزارم که ما را به نبوّت گرامي داشتي و علم قرآن و فقه دين را به ما کرامت فرمودي و گوشي شنوا و چشمي بينا و دلي آگاه به ما عطا کردي؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده. (ر. ک رشاد مفید،ص214)

تلاوت قرآن در خیمه ی امام حسین(ع)

در شب عاشورا در ميان خيمه ‏هاي ياران امام، جنب و جوش فوق العاده‏اي به چشم مي‏خورد. برخي سلاح خود را براي جنگ آماده مي‏ساختند؛ عده‏اي مشغول عبادت و مناجات و راز و نياز با پروردگار بودند و بعضي هم با قرآن اُنس گرفته بودند.

از ضحاک بن عبداللّه مشرقي نقل شده است که در شب عاشورا، هرچند لحظه يک بار، گروهي سوارکار از لشکريان عمربن سعد به عنوان مأموريت و نظارت به پشت خيمه ‏هاي حسين بن علي(ع) مي‏آمدند و به وضع اين خيمه‏ نشينان سر مي‏ کشيدند. يکي از آنان صداي امام را که اين آيه شريفه را مي‏خواند، شناخت:

«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ » (178/آل عمران)«ما کانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي‏ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ »(179/آل عمران)

و البته نبايد كسانى كه كافر شده ‏اند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مى‏ دهيم براى آنان نيكوست ما فقط به ايشان مهلت مى‏ دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آن گاه‏] عذابى خفت ‏آور خواهند داشت.

خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى‏] كه شما بر آن هستيد، واگذارد، تا آنكه پليد را از پاك جدا كند...

آن مرد با شنيدن اين آيه، گفت: به خدا سوگند! افراد نيک، ما هستيم که خدا ما را از شما جدا کرده است. «بُرَيْر» جلو آمد و به او پاسخ داد: اي مرد فاسق! خدا تو را در صف پاکان قرار داده است؟ به سوي ما برگرد و از اين گناه بزرگ خود توبه کن؛ به خدا سوگند که ماييم افراد پاک. آن مرد از روي استهزاء گفت: «و انا ذلک من الشاهدين؛ من نيز بر اين شهادت مي‏دهم»، آن گاه به سوي اردوگاه لشکر ابن سعد برگشت.(ر.ک سخنان حسین ابن علی(ع) ازمدینه تا کربلا،ص209)

همراه با قرآن بعد از شهادت

تلاوت قرآن سر مبارک امام حسين(ع)، با معجزات شگفت‏انگيزي که از پيشوايان معصوم(ع) سراغ داريم، چندان استبعادي ندارد؛ هم چنان که با قدرت خداوند، اشيا و موجودات بسياري سخن گفته‏اند؛ از جمله:

1. سخن گفتن مورچه و هدهد با حضرت سليمان(ع).(النمل/18-24).

2. حضرت موسي(ع) از درختي شنيد: «يا موسي اني أنا الله رب العالمين». (القصص/30)

در این رابطه حکايت ذيل را از نامه‏ي شيخ صدوق به تفصيل مي‏خوانيم.

در حالات مرحوم صدوق آمده است که رکن‏الدوله‏ي ديلمي، حاکم وقت، روزي در ستايش از شيخ، سخناني بر زبان راند و از او تجليل شايسته‏اي کرد. يکي از حاضران در مجلس گفت: شيخ عقيده دارد سر مقدس امام حسين(ع) در بالاي نيزه، به تلاوت سوره‏ي کهف پرداخته است.

پادشاه نامه‏اي به شيخ نوشت. مرحوم صدوق در پاسخ نوشت: «آري، به صورت يک خبر، به ما رسيده است که سر شريف امام حسين(ع) به قرائت آياتي از سوره‏ي کهف پرداخته است؛ اما از سوي امامان معصوم عليهم‏السلام چيزي در اين‏باره در اختيار نداريم. در عين حال، آن را انکار نمي‏کنيم؛ چه اين که وقتي سخن گفتن و گواهي دادن پاها و دست‏هاي خطاکاران، عليه آنان در روز قيامت، روا و جايز و امري مسلم دانسته شود،  چگونه روا نباشد که سر مبارک فرزند رسول‏خدا و جانشين او در زمين و پيشوايان و سرور جوانان اهل بهشت، به تلاوت قرآن مجيد بپردازد. آري، اين بزرگواري شکوهمند، با اراده‏ي قادر متعال، براي او فراهم آمده است. انکار اين امر، در واقع، به انکار قدرت خدا يا انکار فضيلت رسول او باز مي‏گردد. شگفتا از کسي که چنين امر واضح و روشني را درباره‏ي شخصي انکار مي‏کند که فرشتگان در سوگ او گريستند و آسمان‏ها در مصيبتش خون باريدند و جنيان در ماتمش گريبان دريدند».(ر. ک العترت و القرآن، ص110-109)

آیات تلاوت شده بعد از شهادت

سر مبارک حضرت، آيات متعدّدي را تلاوت کرده است؛ که نقل‏ها به قرار زير است:

عجیب تر از اصحاب کهف

زيد بن ارقم مي‏گويد: سر مبارک را ديدم که قرآن مي‏خواند:

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقيمِ کانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً (الکهف/9)

مگر پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [خفتگان غار لوحه‏دار] از آيات ما شگفت بوده است؟

موي بر تنم راست شد و گفتم: اين ماجرا عجيب‏تر از جريان اصحاب کهف است.(ر.ک ارشاد، ج2، ص116)

ظالمان خواهند دانست

وقتي سر را به درختي آويزان مي‏کنند و نوري از آن ساطع مي‏شود، مي‏خواند:

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ(الشعراء/227)(ر.ک فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)،ص571.)

...و كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشت‌گاه برخواهند گشت.

خدا کافی است

سلمة بن کهيل مي‏گويد: از زبان سر مقدس شنيدم که مي‏خواند:

فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (البقره/137)(ر.ک فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ،ص585.)

...و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، كه او شنواى داناست‏

زنده نزد پروردگار

ابن وکيده صدايي مي‏شنود؛ اما نمي‏داند که از سر مقدس است يا از ديگري. ناگاه سر، او را خطاب مي‏کند: «يابن وکيده! أما علمت أنا معشر الأئمة أحياء عند ربهم يرزقون؛ اي ابن وکيده! آيا نمي‏داني که ما امامان نزد پروردگار خود زنده هستيم». (ر.ک دلائل الامامیه، ص78)

کشتن و حمل شگفت انگیز

منهال بن عمرو مي‏گويد: سر را در دمشق ديدم و فردي آياتي از سوره‏ي کهف را مي‏خواند. زبان مقدس به سخن آمد و فرمود: «أعجب من أصحاب الکهف قتلي و حملي؛ ( ر.ک حار الانوار، ج45، ص188؛ تاریخ مدینه، دمشق، ج6، ص369)  شگفت انگيزتر از داستان اصحاب کهف، کشتن من و حمل من است».

بیشترین نقل ها بر تلاوت سوره ی کهف:

از ميان آيات مذکور، بيش‏ترين نقل‏ها تکيه بر تلاوت آيات سوره کهف دارد. شايد علت انتخاب اين آيات، به اين منظور بوده است که با تلاوت اين آيات، به مردم بفهماند که شما مي‏پنداريد داستان اصحاب کهف عجيب است، که از ستمگر زمان خود، براي رهانيدن دين خويشتن دور شدند و به غار پناه بردند. نه، عجيب داستان ما است که با عزمي استوار به مقابله با ستمگر زمان خودمان برخاستيم و حتي زنان و کودکان خويش را در اين مبارزه، همراه خود آورديم.

شايد بتوان علت ديگري براي انتخاب همه‏ي آيات گفت. آيات ياد شده، درباره‏ي داستان اصحاب کهف است. از پيام‏هاي مهم اين داستان، آن است که ماندن مردم در دنيا، به خواب اصحاب کهف مي‏ماند که پس از 309 سال، خداوند آنان را از اين خواب دنيوي بيدار کرد و از چگونگي و مدت توقفشان پرسيد. آنان پاسخ دادند: «لبثنا يوما أو بعض يوم». (الکهف/19) امويان هم بدانند که پس از اين جنايت هولناک، جز اندکي نخواهند آسود و خداوند شرشان را دفع و به حسابشان رسيدگي خواهد کرد.

معارف وفضیلت تلاوت قرآن

حضرت امام حسین(ع) در مورد معارف والای قرآن مجید و همچنین فضیلت تلاوت آیات قرآن، احادیثی فرموده اند؛ که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم

معارف عميق قرآن

در روايتي امام حسين(ع) مراتب و معارف قرآن کريم را اين‏گونه بيان مي‏فرمايد:

کتاب الله عزوجل علي أربعة أشياء: علي العبارة و الاشارة و اللطايف و الحقايق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقايق للأنبياء.(ر.ک بحارالانوار، ج89، ص20)

کتاب خدا بر چهار چيز استوار است: عبارات و رمزها (اشاره‏ها) و لطايف و حقايق. عبارات آن براي توده‏ي مردم است. اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگان ويژه است. لطايف آن براي اوليا است و حقايق آن نيز براي پيامبران و انبياء است.

در اين حديث، امام حسين(ع) ضمن بيان اين که قرآن، داراي معارف عميقي است، بهره‏مندي از آن را براي همگان ميسر مي‏داند. مقصود از «عبارات»، شناخت مفاهيم در حد ترجمه و دانستن معاني لغات است که توده‏هاي مردم در آن سهم دارند. مقصود از «اشارات قرآن» فهم قرآن است، در حد تفسير آن است که در حوزه‏ي صلاحيت متخصصان قرآن و مجتهدان تفسير است که به ابزار تفسير مجهزند. منظور از «لطايف قرآن»، نکات و برداشت‏هايي است که از حد فهم بيش‏تر علماي تفسير، فراتر بوده، شرط ولايت الهي را طلب مي‏کند، آنان که دل به خدا سپرده‏اند و خدا سرپرستي آنان را بر عهده گرفته است و از ياران و حواريون خاص پيشوايان معصومند، به حوزه‏ي لطايف قرآن راه يافته، از آن بهره‏مند مي‏شوند. مقصود از «حقايق قرآن»، ذات قدسي و مکنون ملکوتي قرآن است که اتصال و تماس با آن، معصوم را مي‏سزد و دست ديگران، از آن حوزه، کوتاه است.

فضيلت تلاوت قرآن

بشر بن غالب اسدي نقل مي‏کند که روزي خدمت امام حسين (ع) رسيدم و آن حضرت درباره‏ي ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود: «کسي که يک آيه از قرآن را ايستاده بخواند، براي هر حرفي صد پاداش نيکو براي او نوشته مي‏شود. اگر در غير نماز بخواند، خداوند به هر حرفي، ده پاداش نيکو به او عطا مي‏کند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفي يک پاداش نيکو به او عطا مي‏کند و اگر کسي تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود مي‏فرستند و اگر در روز ختم کند، فرشته‏هاي نگهبان تا شب بر او درود مي‏فرستند و دعاي او برآورده است و به اندازه‏ي آن چه ميان آسمان و زمين است، به او پاداش داده مي‏شود».

پرسيدم: اين ثواب خواننده‏ي قرآن است؛ اما کسي که نمي‏تواند قرآن بخواند چه؟ فرمود: «اي برادر بني‏اسد! در شگفت مباش؛ زيرا خداوند، بخشنده، ستايش کننده و بزرگوار است. اگر آن چه را از قرآن مي‏داند، بخواند، خدا اين اجر را به او مي‏دهد». (ر.ک الکافی،ج6،ص420)

نتیجه گیری

با بررسی سخنان و رفتار حضرت امام حسین(ع)، جایگاه و منزلت قرآن نزد آن حضرت مشخص می شود. همانگونه که مشاهده می شود، حضرت سیدالشهدا(ع) بزرگ شده خانه ی وحی و پرورش یافته ی دامان پیام آور الهی است.

انس و قرابت امام حسین(ع) باقرآن به گونه ای بود که در شب عاشورا ودر لحظات حساس جنگ، تلاوت آیات قرآن، تسکین دهنده آلام ایشان بود.

نا به نقل تاریخ، در رخدادی اعجاز گونه، سر مبارک امام حسین(ع)، پس از شهادت نیز آیات قرآن را تلاوت می نمود.

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً

آیا چنان گمان می‏کنی که آنچه بر اصحاب کهف و رقیم از آیات ما گذشت شگفت‏انگیز بود؟

(الکهف/9)

به راستی که این ماجرا عجیب تر از جریان اصحاب کهف است و به حقیقت آن بزرگوار شایسته وصف تالی کلام الله است. «اشهدانک التالي لکتاب الله» (ر. ک المزار،ص158)

Template Design:Afzadi