کاترین سی ینایی و کاترین جنوایی

 

 

 

درهنگامۀ شکوه وجلال دورۀ قرون وسطی وگذر به رنسانس ودرقلمرو حیات معنوی دوبانوی بزرگ ایتالیایی با فاصلۀ یک قرن پابه عرصۀ وجود گذاشتند. قدیسه کاترین سی ینایی (م1347-1380)و قدیسه کاترین جنوایی (1447-1510م)  این دو قدیسه درمیان جمعی ازمردان وزنان که از نبوغ عرفانی کمتری برخورداربودند، به عنوان نمایندگان برتر توان واصالت عرفان مسیحی قدبرافراشتند.

 

1-کاترین سی ینایی

 

کاترین سی ینایی دردورۀ فساد اعضای کلیسا وتحقیر بی سابقۀ مقامات کلیسا وهمچنین وقایع هولناکی که قدیسان کاتولیک قرن چهاردهم دیده اند وتوصیف کرده اند  ، درسال 1347م بدنیاآمد.

 

همچنین ولادت او ازیک طرف با درگیریهای سیاسی ایتالیا  جنگ های داخلی وخیانت وانواع مصائب وخشونتها ومرارتها وگناهان  وازطرف دیگر با شعله وربودن حیات روح وعکس العمل آشکار به وضعیت کلیسای رسمی وپدید امدن مراکز تدیّن عرفانی توسط مردم عادی پیرامون شخصیت های معنوی همزمان شده بود.

 

ازدیگروقایع دوران طفولیت کاترین اوج نفوذ « نهضت دوستان خدا » درآلمان بود. وفعالیت پیروان ریچاردرول درانگلستان وتاسیس جمعیت گزوتی درایتالیا توسط جووانّی کولومبینی بازرگان ثروتمند سی ینایی ونیز پیشگوییهای آخرالزمانی قدیسه هیلگارد دررم بود.

 

کاترین سی ینایی که کودکی نابغه بود، دراین دنیای آمیخته با زشتی وزیبایی درشهر سی ینا ودرمحلۀ دبّاغ ها پدرش مردثروتمندی بود وخانواده ای پرجمعیت داشت که کاترین یکی از کوچکترین اعضای خانواده بود.

 

 کاترین از کودکی مانند قدیسه هیلگارد وعارفان دیگر از احساسات دینی روشنی برخورداربود وقوّۀ تخیّل معنوی او فوق العاده بود. اوقبل از شانزده سالگی مصمم شد که خود را وقف خداکند وروش « خواهران توّاب پیرو قدّیس دومینیک »را که - بانوان پارسایی بودند که درخانۀ خود از یک قاعدۀ دینی پیروی می کردند- درپیش گرفت.

 

تواناییهای معنوی کاترین سی ینایی

 

 ازجمله تواناییهای معنوی کاترین سی ینایی مکاشفات وخلسه های متعدد وکشمکش های هولناک با ارواح شریرو سرکوب کردن غرائز ودرک دقیق و روشن از گناه بود که این دوره از حیات معنوی او باتجربۀ عرفانیش درسال 1366م که به « ازدواج عرفانی با مسیح » معروف شده به اوج خود می رسد.

 

این دوره بیانگرپیشرفت واقعی روح کاترین وگذراو از یک عرفان شخصی وکاملا خلسه ای به عرفانی فعال وجمعی بود. کاترین دراطاعت از آن ندای الهی که به او گفت زمان آن رسیده که لطف واطمینانی را که به او ارزانی شده ، به دیگران منتقل کند، حجرۀ خودراترک کردودرابتداخود را وقف خدمت به فقیران بیمارشهر سی یناکرد، ازآنها پرستاری کرد وبه آنان تسلا وآرامش داد. و همواره به شعار  خودش که« هیچ فضیلت کاملی وجود نداردمگر اینکه درموردهمسایۀ ما اعمال شود»، جامۀ عمل می پوشاند.

 

بتدریج نیروی معنوی او مورد توجّه قرار گرفت وپیروانش اورا « مادرمقدّس »خواندند. اوبا آرامش ویقین به تعلیم شاگردانش می پرداخت ونظرات خودرا درمورد «معرفت نفس وصلیب »بیان میکرد وبه حدی از عرفان ویقین رسیده بودکه آنچه که دردل پیروانش بود را می دانست وآنها را ازانجام گناه باز می داشت و وادار به توبه میکرد.

 

بی شک کاترین بسیاری از تصورات و مفاهیم الهیاتی را از پیروان دومینیکی خود بویژه از« پدر فاضل وروحانی فرارایموندو » فراگرفت اما فهم عقلانی ای که دراستفادۀ کاترین از آن مفاهیم عرفانی وحرارت وحیاتی که درآنها به چشم می خورد، ازآن خود او بود.

 

شهود او در امور ناسوتی و لاهوتی غیر قابل تردید بود وشواهدی وجود دارد که اوهمچون بسیاری از عارفان بزرگ ، از قدرت غیب گویی برخورداربود. واگرچه به علت ریاضت ها ،به تندرستی او صدمه وارد شد، واغلب بیماربود، ولی درظاهر همیشه شاد وخوشحال بود و همۀ آلام ومصائب را وسیلۀ رسیدن به رستگاری می دانست.

 

 

 

جذبه ومکاشفه و مفارقت روح

 

درخلال دورۀ میانی زندگی اش پی درپی خلسه ها ومکاشفاتی برایش رخ می داد . این حالات درسال 1370 م به هنگامی که جذبه ای به مدّت چهار ساعت برایش رخ داد، به اوج خود رسید؛ دوستانش گمان کردند که او مرده است وخودش برآن بود که روحش درواقع از کالبدش مفارقت نموده وبه حیات ابدی واردشده اما دوباره به عالم خاکی بازگردانده شده تا به هدایت نفوس دیگر ادامه دهد.

 

این تجربۀ سرنوشت ساز، آغاز دورۀ فعالیت واقعی واجتماعی کاترین رانشان می دهد. ماهیت این رسالت، همراه با رشد نبوغ فراوان اودرعبادت، اینک برای او آشکار می شدو او23 ساله بودوبه فعالیتهای سیاسی وتبلیغی خود نیز ادامه داد وتلقی او از ماهیت کلیسا مشتاقانه وعمیقا معنوی بود. وقابل ذکر است که او عرفان او شدیدا مکاشفه ای ومسیح محور بود.

 

نظر کاترین سی ینایی درمورد پاپ وکلیسا

 

درنظر کاترین پاپ واقعا شخصیتی بود که خود اغلب اورا « پدرمهربان ماه» و« مسیح روی زمین» می نامید.    او مصرّانه بدنبال بازگشت این قدرت وخلوص مسیحی به رهبران معنوی جهان مسیحی بود. درحالیکه او چنین دیدگاهی داشت با وقایع ناخوشایند مقام پاپی مواجه شد.این مقام تسلیم سیاست های نادرست شده بودوسپاهیان مزدور را برای جنگ علیه فرزندان معنوی خود به استخدام درآورده بود ونواحی عمدۀ ایتالیا به سوی خصومت آشکار باکلیسا رانده شده بودند ؛ مقام کشیشی آکنده از تباهی بود، پاپ درشهر آوینیون فرانسه درتبعید بسر می برد وکاردینالها به فکر همه چیز بودند ، جز اهداف خدا ومصلحت مردم.

 

ازنظر کاترین تحقق اهداف خدا مستلزم تحقق صلح درشهرهای ناآرام ایتالیا وبازگرداندن مقام پاپی و پاپ به رم بود. اوبا گسترش نفوذ ورواج تقدس خود، خودش را وقف این امور کرد وازطریق منشی های خود، نامه های بیشماری به اشخاص گوناگون نوشت واز ان میان بیش از چهارصد نامه بجا مانده است.

 

او به عنوان دیپلمات غیررسمی به شهرهای ایتالیا ونیز به عنوان مستشاری صاحب اختیار ونمایندۀ شخصیت های مهم سیاسی ان زمان ، به شهر آوینیون سفر کرد. تنها آرزوی او این بود که صلحی برقرار کند که درسایۀ آن ، حیات مسیحی بتواند شکوفا شود و مرجعیت معنوی کلیسا اعاده گردد، ودراین شکی نیست که تاثیر سرنوشت ساز کاترین باعث شد که « گریگوری یازدهم » به رم بازگردد.

 

جامع بودن شخصیت کاترین سی ینایی

 

قابل ذکر است که هرگز پرداختن به امور سیاسی ازمیزان رابطۀ عاطفی ومراقبت از خانوادۀ معنوی اش ونیز پرداختن به فقرا نکاست. چه بسیار کسانی که تحت تاثیر او به حیات معنوی روی آوردند واز این رو به حق کاترین « مادر هزاران نفوس » نامیده شد.

 

کاترین سی ینایی مانند دیگر زنان عارف درجه اول ،  - مثل قدیسه هیلگارد، آنجلا فولینیویی وعارفۀ معاصر خود، جولیان نورویچی توانست توان عقلی قابل توجهی رابا معنویت پرشور تلفیق کند.

 

کتاب مهم کاترین

 

کتاب مهم او «گفت وشنود الهی » است که اساسا حاوی گزارشی از اموخته های بی واسطۀ او از خداست که درخلسه ها ومکاشفاتش دریافت میکرد. این کتاب از اندیشه ای ژرف وروشن وآشنایی گسترده بازبان ومفاهیم الهیات حکایت دارد. همچنین دراین کتاب ، پندهای عملی وتقبیح بی حد فساد روحانیون را می یابیم که با عباراتی زیبا و حیرت آور همراهند و مارا به فضایی ورای اندیشه می برند.، که کاترین درآنجا اظهار میدارد که «مکنونات الهی » رامشاهده کرده وبا نورعقل ودرپرتو نور خداوند، ژرفای تثلیث ازلی وجمال مخلوقات خداوند را دیده وچشیده است.

 

این بیان اوکه «هرچه بیشتر وارد می شوم ؛ بیشتر می یابم ، وهرچه بیشتر می یابم، بیشتر توراطلب میکنم »، صرفا فوران عاطفی یک رؤیای پرشور نیست، بلکه پیمان محکمی است از طرف نفسی که به چنین تأملی ازحقیقت فوق طبیعی رسیده است.

 

« حقیقت » یکی ازنام های محبوب کاترین برای مسیح است وتلاش اوبرای سلامت روحی همانا توانایی رو به رشد نفس دردیدن اشیاء،است آنطور که واقعا هستند. ازاین رو او به اسقف شهر کاستلو می نویسد: «تو با میل به دیدن، با نوری حقیقی وکامل منوّر می شوی.» این یک درون بینی بی ارزش نیست ؛ بلکه دیدگاه روشنی دربارۀ حقارت انسان است که دربرابر کمال الهی که علاج قطعی خودخواهی وغرور است، قدعلم کرده است.

 

2-کاترین جنوایی

 

کاترین آدورنا همنام بزرگ کاترین سی ینایی ، که بعدا به « قدیس کاترین جنوایی » مشهورشد، درسال 1447 به دنیا آمد. اگرچه ظاهرا شرایط وشخصیت این دو عارف بسیار باهم تفاوت داشت، درعین حال، آن دو عقاید وصفات مشترک مهمی داشتند.

 

کاترین جنوایی از خانواده ای اشرافی بود که روحیۀ شدیدا احساسی او با ازدواجی ناموفق وخیم تر شده بود وتحول اودر26 سالگی تاحدودی ، نتیجۀ سرخوردگی اوبود.

 

او از بی تفاوتی دینی وافسردگی شدید خود به یاری تجربه ای که درآن « قلب او توسط محبتی بیکران وناگهانی نسبت به خداوند گشوده شد» به یکباره رهانده شد؛ محبتی که بابینشی عمیق نسبت به گناهان ومصائب خویش وخیرخواهی خداوند همراه بود.

 

این امردرسال 1474م اتفاق افتاد. او یکباره خودرا وقف خدمت درمیان فقیران بیمارکرد وازروی میل تنفرانگیز ترین کارها رابه عهده گرفت تا اینکه غرور وخودخواهی طبیعی خود را معالجه کند.

 

اومانند اکثر عارفان کاتولیک هر روز چندین ساعت رابه دعا وانجام ریاضات شاقّه می پرداخت.

 

گسترش ووقف توانایی های بزرگ او ، نتیجۀ طبیعی قربانی ساختن لذت های شخصی بود.

 

ساخت اولین بیمارستان شهر جنوآ

 

کاترین جنوایی درسال 1477م اولین بیمارستان رادرشهر جنوا بنیاد نهاد. بلافاصله این بیمارستان به  منزل دائمی وحوزۀ اصلی فعالیّت او تبدیل شد واز آن پس، حیات او تجلّی کامل این سخن قدّیسه ترزا بودکه : «برای خدمت کامل به سرور ما ، باید خدمات مارتا ومریم رادرهم آمیخت».

 

دایرۀ شمول محبت وشفقت کاترین دراثر تعالی اندیشۀ عرفانی از انسانها گذشته ، به همۀ مخلوقات می رسید تاجایی که اگر حیوانی کشته می شد یا درختی قطع می گردید، او نمی توانست ازدست رفتن هستی ای را که خداوند به آنها داده بود، تحمل کند.

 

 

 

زندگی کاترین آدورنا حدودا ازسال 1477 تا1499 که پنجاه ودوساله بود، تقریبا دردرک مداوم حضور الهی و خلسه های عرفانی سپری می شد. بااین حال درهمین دوره او عاشقانه وبا مهارت ، امور بیمارستان را اداره می کرد. حسابهای او ذره ای اشتباه نبودو هیچگاه قصوری درانجام وظایف دراو دیده نشد. زمانی که طاعون به جنوآ رسید، اودر راس گروهی فداکاربودکه درشهر می گشتند، طاعون زدگان راپرستاری می کردند ودربسیاری ازموارد، جان خود را دراین راه می باختند.

 

رازونیاز کاترین باخداوند واستحالۀ واقعی او

 

کاترین یکبار دررازونیاز خود فریاد برآورد: « خداوندا تو فرمان می دهی که به همسایۀ خود  عشق بورزم وباوجود این ، من نمیتوانم دراین ا مر کسی را باتو شریک گردانم . پس چه توانم کرد؟ وندایی درونی به او چنین پاسخ داد: « آنکس که عاشق من است ، به هرچه من دوست دارم نیز عشق می ورزد. »

 

او درسال 1499 تا 1507م زمانی که نهایتا سلامتی اش رو به اضمحلال بود، شاید به تقلید از کاترین سی ینایی ، به مدت هشت سال گروههای معنوی را به دور خود جمع کرد وآموزه های مهم عرفانی خود را توسعه داد وبیان کرد. پاره ای از سخنان او دراین دوره ، درزمرۀ عجیب ترین سخنانی است که عارفان مسیحی برای ماباقی گذاشته اند وبنظر میرسد به ادعای نوعی « استحالۀ واقعی شخصیت او اشاره دارند؛ استحاله ای که درالهیات عرفانی به « اتحاد دگرگون کنندۀ » روح با خدا مشهور است:« اِنِّیّت من خداست ؛ خودی خود راجز دراو نمی دانم»؛ « هستی من خداست ، نه به صورت مشارکت ساده ، بلکه به وسیلۀ تغییر واقعی وجودم.

 

قدّیسه کاترین جنوآیی ، بخاطر تفکر افلاطونی خود، دربین زنان عارف بزرگ کاتولیک تقریبا بی نظیر است. محور تدیّن او خدای لایتناهی بود نه مسیح؛ واگر عشق شدید او به مراسم عشای ربّانی نبود، می توانستیم عرفان اورا بیشتر خداپرستانه بخوانیم تامسیحی.

 

پیوند آموزه های عرفانی واخلاقی وتهذیب نفس

 

هرروح کمال نایافته درجریان تزکیۀ خود رنج اجتناب ناپذیری را متحمل می شود وجدایی خود از اراده ومحبت الهی را با تلخکامی درمی یابدولی برای اوخوشایند وامیدبخش است چون این رنج زاییدۀ توانایی مخلوق برای وصول به خداست وکمال آن درخدا محقق می شود. « این تحمل رنج ، هرعیبی راازنفس پاک می کند وزمانی که نفس  به این نحو تزکیه شد، بدون اینکه چیزی ازخود داشته باشد، تماما درخدامأوا می گزیند»

 

درنقطۀ اوج آموزۀ کاترین ، آن پیوند نزدیک میان آموزه های عرفانی واخلاقی که شاخصۀ همۀ مکاتب عرفانی است وبه بهترین وجه درمعنویت مسیحی جلوه گر شده است، به ظهور می رسد.

 

تشابهات کاترین سی ینایی وکاترین جنوایی

 

دراین دوعارف ، تمایل به فنای عرفانی درخدا، باعقلی نیرومند، شوقی به انجام کار تبلیغی وجدی واحساسی مقدس که دردلبستگی شدید به عشای ربّانی بروز می یافت، متعادل شده بود. از این رو ، آن دو درکنارهم به مثابه نمونه هایی از هماهنگی مناسب هر عضو از اعضای یک شخصیت کامل انسانی محسوب می شوند؛ یعنی وقف کامل خود درجهت مقاصد روح القدس .

 

هردو قادربودند حداقل شمه ای ازحقایقی را که درک کرده بودند، درقالب الفاظ بیان کنند وازطریق آنها ، مطالبی را که از الهی دانان فرهیخته رسیده بود ،به ودیعت نهند .

 

هردو گروهی از مریدان دلباخته را به گرد خودفراهم آوردند وپاره ای از شعلۀ معنوی درون خود را به آنان منتقل کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                    دانشجو : شهلا طالبی

 

 

 

 

 

Template Design:Afzadi