تجدید عهد با گذشته     

  

برگرفته از کتاب :دنباله جستجو در تصرف ایران 

تالیف دکتر عبدالحسین زرین کوب                                   

 

 

دوره ای که با سقوط صفویه و در عهد قاجار ضمن تحول های تازه ادامه یافت را در تصوف دوره تجدید عهد با گذشته اسلامی یا احیاء سنتهای قدیم نامیده اند .

این تجدید عهد به وسیله حکمای عصر صفوی آغاز گذشت . اقوال و افکار کسانی مانند ابن عربی و غزالی را احیاء و در عین حال اصلاح کردند . در بین ذهبیه و نعمت اللهیه نهضت های تازه ای پیدا شد و در این دوره سید معصوم علی شاه دکنی سلسله جدید نعمت اللهی را بنیاد نهاد . تجدید عهد با تصوف گذشته از لحاظ نظری و عملی در تمام دوران بعد از سقوط صفویه با تحول این دو سلسله ارتباط پیدا کرد .

در این دوره بعضی از درویشان که خود را صاحب اجازه و ارشاد می خواندند ادعای وقوف بر علوم خفیه و بر اسرار کیمیا داشتند. این بازگشت به تصوف گذشته با مخالفت شدید فقها و مجتهدان که دعاوی مشایخ صوفیه را باطل می دانستند و اظهار علاقه عوام را به آنها تهدیدی برای دین و دولت تلقی می کردند مواجه شد که مانع رواج بازار صوفیه گشت .

آنچه غلبه مجتهدان را موجب گشت شهرت زهد فوق العاده بعضی از آن ها و اجتناب آن ها از مداخله در امور دنیوی و غیر شرعی بود که کرامات متعدد هم در باب مشایخ زهاد و صوفیه نقل می شد به آن ها منصوب گشت .و انتصاب همین گونه کرامات به فقها و مجتهدان عصر به تدریج حیثیت قدیم مشایخ صوفیه را عائد فقها و زهاد منتشرعه کرد .

از جمله این فقهیهان آقا سید مهدی طباطبائی بروجردی معروف به سید بحرالعلوم بود که در عصر خود جامع معغول و منغول بود و در غیر از آن در زهد و تقوا نیز پایه عالی داشت و به همین جهت در بین عام و خاص مریدان بسیاری پیدا کرد و بخصوص به علت کراماتی که به وی منصوب می شد در عصر خود علاوه بر عنوان مجتهد بزرگ عصر مرشد و هادی و مبری بزرگ هم محسوب می شد و شرح رساله سیر و سلوک او تلفیقی بین شریعت و طریقت به شمار می آمد .

از دیگر فقهای بزرگ که بعد از وی به کرامت منصوب شدند حاج ملااسدالله بروجردی ( وفات 1270 ) بود که در باب وی  بعضی قایل به خوارق و کرامات شدند و گفته می شده که از ناحیه مقدسه توقیع رفیعی به نام او صادرشده بود .

بعضی از فقها این عصر هم بودند که باوجود شهرت به فقه و اجتهاد به سبب بعضی عوالم معنوی نزد طالبان عرفان هم مورد تکریم قرار می گرفتند و اقوال و احوالشان آن ها را از سایر فقها متمایز می کرد . از این جمله حاج ملا احمد نراقی بود که ذوق شعری را هم با مشرب عرفانی جمع کرده بود . معراج السعاده واحیاء کیمیای سعادت وی تا حدی موافق با مشرب فیض و غزالی بود .

اکثر فقها عصر نسبت به صوفیه با نظر انتقاد می نگریستند و چون ظاهرا" دعوی مشایخ آن ها را در باب مقام قطب همچون قول به مهدویت نوعیه تلقی می کردند نفی و رد آن را لازمه تشیعه می شمردند. به علاوه قول به وحدت وجود را از مقوله عقاید حلولیه و انحادیه تلقی می کردند و با توجه به این که اکثر مشایخ صوفیه به تسنن منصوب بودند مخالف با قدرت شرعی مجتهدان تلقی می شدند تا جایی که شیخ احمد احسائی از زهاد فقها که مذهب شیخی بدو منسوب است نه تنها محی الدین ابن عربی را ممیت الدین می خواند بلکه از فقها شیعه هم ملا محسن فیض کاشانی را به سبب تمایلات عرفانی مسیئی می خواند .

با قدرت فوق العاده فقها تجدید عهد با گذشته تصوف و احیاء طریقه خانقاه و مراسم مریدداری و سجاده نشینی بسیار دشوار می نمود تا جایی که هیجان عوام بر ضد طریقه صوفیه یکبار نزدیک بود در فارس به قتل حاجی میرزا ابوالقاسم سکوت از مشایخ متصوفه این عصر منجرشود.

تجدی عهد با تصوف که از پایان دوره صفویه آغاز شد و از اواخر عهد زندیه به صورت نوعی نهضت روحانی درآمد از همان آغاز با مخالفت شدید فقها و مجتهان بزرگ مواجه گشت تا جایی که ماجرای این نهضت و دشواری هایی که مخالفت متشرعه و فقها در توسعه آن به وجود آورد در داستان ظهور نورعلی شاه و فرجام کار او تصویر یافت .

جادبه معنوی و جمال ظاهری نورعلی شاه او را از همان آغاز مورد توجه خاص و عام و مایه وحشت و سوء ظن فقها و حکام عصر می ساخت . متشرعه غالبا" به فتواب فقها به لعن و تکفیر اور می پرداختند اما همواره عده ای بودند که مجذوب اقوال واطوار وی می شدند .

آثار نورعلی شاه شامل نظم و نثر و غالبا" غیر از معارف صوفیه مشحون از اسرار و شطحیات است . در غالب این آثار بخصوص در آنچه منظوم است تشیع و تصرف با بعضی عتاصر حکمی که رنگ حلول و اتحاد به آن ها صیغه ای از عقاید غلات  می بخشد به آن در می آمیزد .

آثار نورعلی شاه تاریخ تصوف ایران را در یک دوره شور و هیجان تازه ای وارد می کندذ که تجدید عهدی با تصوف حلاج و شبلی است در محیط تشیع .

نظم خطبه البیان وی یک نمونه از امتزاج بین تشیع و تصوف است با عقایدی که به اقوال غلات شباهت دارد .

این تإویل گرایی که نزد متشرعه از عقاید غلات و اهل الحاد نشان دارد و نزد قول به باطن از اسبابی است که در عین حال اکثر فقها را نسبت به دعاوی وی به سوء ظن انداخته است و موجب تکفیر آن ها در حق وی شده است . به علاوه تاکیری هم که وی در باب لزوم جستجوی یک هادی در شریعت داشت تاحدی یادآور قول باطنبه بود و دلیل مخالفت فقها .

در همان اوقات که این گونه عقاید و آراء نور علی شاه متشرعه و فقها را به مخالفت با نعمت الهیه بر می انگیخت مشایخ ذهبیه و سالکان آن طریقت معروض تضییق و تهدید زیادی نشدند و این بدان سبب بود که طریقه آن ها همچون جریان ملایم و مستمری که از چندین نسل قبل در آنجا سلبقه داشت تلقی می شد و برعکس طریقه نعمت اللهی از خارج و همراه با شور و هیجان یک نهضت مذهبی وارد دنیای ایران بعد از صفوی نگردیده بود و نیز بدان سبب بود که اقطاب اخیر این سلسله در این ایام در نهایت احتیاط سلوک می کردند .

با خاتمه دوران شور و هیجان نورعلی شاه و مخصوصا" با وفات آقا محمد علی بهبهانی مجتهد کرمانشاه تصوف نعمت اللهی با وجود مخالفت علماء و فقها بالاخره تدریجا" از حالت انزوای بیرون آمد و بروز اختلافات در بین خلفاء نورعلی شاه از یکطرف و مناقشات فقها با یکدیگر و با دستگاه قاجار موجب شد که طریقه نعمت اللهی تدریجا" جای پای استواری در جامعه عهد قاجار پیدا کند .

با پایان عهد فتحعلی شاه تدریجا" صوفیه به متشرعه نزدیک شده و منتشرعه هم وجود آن ها را تا حدی که موجب تعطیل رسوم شریعت نشود قابل تحمل یافته اند .

صوفیه و مشایخ طریقت به رغم آن که دستگاه حکومت نیز غالبا" از آن ها حمایت می کرد و فقها و متشرعه هم آن شور و حرارت عهد آقا محمد علی بهبهانی را در تکفیر و تفسیق آ نها نشان نمی دادند دیگر آن شهرت و قبولی را که مشایخ گذشته در بین عامه کسب کردند جزء به ندرت نتوانستند به دست آورند و این بدان سبب بود که با نیل به امنیت و قدرت بین اهل خانقاه بر سر مسند و ریاست اختلاف پدید آمد که پس از اندکی دچار اختلافات و انشعابات داخلی شدند و هم نیز از این جهت بود که مشایخ صوفیه در  محیط تشیعه عصر دیگر آن حیثیت و اعتبار قدمای صوفیه را نمی توانستند کسب کنند .

بعد از نورعلی شاه تعدادی از تربیت یافتگان او داعیه ارشاد داشتند با این که خود او ظاهرا" قصد تاسیس فرقه یا سلسله تازه ای را نداشت زیرا منظورش تجدید عهد با تصوف گذشته بود ولی در بین یاران خویش به هرکس که در وی استعداد و علاقه ای می دید اجازه ارشاد و نشر طریقت می داد همین نکته موجب شده که بعد از وی مدعیان خلافتش با هم به منازعه برخیزند و نهضت روحانی او را اندک اندک به روکود و انحطاط دچار سازند . از جمله یاران او حسین علی شاه بود که در اصفهان بین طریقت و شریعت جمع می کرد و به همین سبب وجود او تا مدتی تکیه گاه یاران نورعلی شاه گشت .

-        سلطان علی شاه گنابادی لقب طریقت حاج ملا سلطان محمد بیدختی بود که پیروان او طایفه گنابادی از سلسه نعمت اللهی خوانده می شوند وی مدتی از درس حکمت حاج ملا هادی اسرار استفاده کرد و از علمای عصر خویش و جامع علوم ظاهر و باطن محسوب می شد . بعد از وفات سعادت علی شاه که در تهران روی داد پیروان وی سلطان علی گنابادی را به جای وی قطب وقت خواندند و با وی بیعت کردند . و خلافت طایفه گنابادی در خانواده او موروثی گشت .

-        مسئله ای که متشرعه صوفیه را بدان سبب مکرر انتقاد کرده اند موضوع لزوم در نظر داشتن صورت مرشد است در حال ذکر ، و این نکته ای است که متشرعه آن را نوعی بت پرستی می خوانند و در یک سئوال و جواب میرزای قومی هم ولایت نامه حاجی گنابادی می کوشد نشان دهد که این امر در واقع حاصل واقعی ذکر است که در آیات و اخبار در خصوص آن تاکید بسیار شده است و می گوید ذکر واقعی در حصول صورت مذکور است در خیال ذاکر و جواز آن را مربوط می کند به اخبار وارده از معصوم .

-        به هر صورت هر چند تصوف در عهد قاجاریه هم مثل عهد صفوی در نزد معدودی از حکما و فقها مقبول واقع شد احیاء مجدد آن در اوایل عهد قاجار با مخالفه شدید اکثریت فقها مواجه گشت اما در اواخر آن غیر از پیدایش و رواج افکار جدید وجود کشمکش های دائم در بین مشایخ برای احراز قطبیت نیز از اسباب مزید انحطاط آن گشت و با شروع انقلاب مشروطیت بازار تصوف در ایران تقریبا" به پایان رسید .

 

 

سوالات مربوط به فصل نهم ( تجدید عهد با گذشته )

1-   آغاز و ادامه دوره تجدید عهد به چه زمانی مربوط می شود ؟

2-   دو سلسله مهم صوفیه را در دوران تجدید عهد نام ببرید ؟

3-   ویژگی های عصر تجدید عهد با گذشته را ضمن بیان دلیل مخالفت فقها با آن را بیان بیان نمایید ؟

4-   نقش فقها در منحرف کردن اذهان عامه از کرامات منسوب به صوفیه را در دوران تجدید عهد بیان کنید ؟

5-   چند نمونه از مهمترین فقهای دوران تجدید عهد را که به کرامات منصوب بودند نام برده و در مورد یکی از آنان مختصرا" توضیح دهید ؟

6-   کتاب معراج السعاده از چه کسی است و ویژگی های این شخصیت را بیان کنید ؟

7-    دلیل مخالفت فقها با صوفیه را در دو ران تجدید عهد با ذکر نمونه هایی بیان کنید؟

8-   ویژگی آثار نورعلی شاه را در تصوف ایران و دلیل مخالفت فقها را با او بیان کنید؟

9-   به چه دلیل فقها با عقاید و آراء مشایخ ذهبیه مانند آراء و عقاید نورعلی شاه و نعمت الهیه به مخالفت نپرداختند ؟

10-                با توجه به مخالفت فقها و علماء چگونه طریقه نعمت اللهی در جامعه اوایل عهد قاجار جای خود را محکم کرد ؟

11-                در چه زمانی صوفیه به متشرعه نزدیک شد و ویژگی این دوره در  چیست ؟

12-                دلیل عدم شهرت و قبولی صوفیه و مشایخ طریقت را پس از دوران نورعلی شاه بیان کنید ؟

13-                دلیل اختلاف پیروان نورعلی شاه و رکود نهضت او را بررسی کنید ؟

14-                در خصوص طایفه و فرقه گنابادی توضیح داده و بیان کنید این فرقه منصوب به چه کسی است ؟

15-                ایراد و اشکال متشرعه را با صوفیه گنابادی بیان کنید ؟

16-                سرانجام تصوف را در ایران پس از دوره مشروطه توضیح دهید ؟

Template Design:Afzadi